English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
artesian وابسته بشهری درفرانسه
Other Matches
gascon اهل gascony درفرانسه
lycee l دبیرستان دولتی درفرانسه
visiting card کارت اسم درفرانسه
bois jourdian نوعی سنگ مرمر که بیشتر درفرانسه یافت میشود
farmer general مستاجرمالیات بخش درفرانسه از7961 تاتشکیل شورای ملی
Grands Prix یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
Grand Prix یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associate وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
aquatic وابسته به اب
adjective وابسته
attache وابسته
diphtheric وابسته به
pertianing وابسته
cantabrigian وابسته به
appurtenant وابسته
belonging وابسته ها
carpal وابسته به مچ
adjectives وابسته
akin وابسته
elysian وابسته به
subordinate وابسته
subordinated وابسته
subordinates وابسته
subordinating وابسته
thereof=of that وابسته به ان
attributable وابسته به
monitorial وابسته به
pertinent وابسته
syncop وابسته به غش
attendants وابسته
attendant وابسته
thereof وابسته به ان
congenerous وابسته
federate وابسته
febile وابسته به تب
comprador وابسته
commissarial وابسته به
federated وابسته
federates وابسته
plantar وابسته به کف پا
affiliating وابسته
interdependent وابسته
dependent وابسته
cephalic وابسته به سر
of kin وابسته
tuitionary وابسته به
dependant وابسته
dependants وابسته
affiliates وابسته
affiliated وابسته
affiliate وابسته
federating وابسته
pyrexial وابسته به تب
wedded وابسته
relevant وابسته
pyrexic وابسته به تب
elfin وابسته به جن
sexual organs وابسته به
messianic وابسته به
hanger on وابسته
attached وابسته
relative وابسته
pyretic وابسته به تب
levitical وابسته به
correspondent وابسته
correspondents وابسته
contingents وابسته
contingent وابسته
israelitish وابسته به
riverrine وابسته به
germane وابسته
pertaining وابسته
related وابسته
pharmacologic وابسته بداروشناسی
psychiatric وابسته به روانپزشکی
scientific وابسته بعلم
pharyngal وابسته به گلوگاه
pubertal وابسته به بلوغ
altitudinal وابسته به اوج
perlitic وابسته به مروارید
aortal وابسته بشاهرگ
pyrrhic وابسته به " پیروس "
photic وابسته به تولیدنور
antichristian وابسته به دجال
vital وابسته بزندگی
photic وابسته به نوروروشنایی
analphabetic وابسته به بیسوادی
anginal وابسته به گلودرد
menstrual وابسته به قاعده گی
vital وابسته به زندگی
pythian وابسته به "اپولو"
pygmaean وابسته به پیگمی ها
porcine وابسته بخوک
investigatory وابسته به رسیدگی
aortic وابسته بشاهرگ
pharisaic وابسته به فریسی
homicidal وابسته به ادمکشی
periclean وابسته به پریکلس
surgical وابسته به جراحی
associated company شرکت وابسته
oracular وابسته به وحی
astronautical وابسته به فضانوردان
penological وابسته به کیفرشناسی
matrimonial وابسته به عروسی
jugulars وابسته بوریدوداجی
jugular وابسته بوریدوداجی
rhinal وابسته به بینی
cosmic وابسته بگیتی
aesthetically وابسته به زیبایی
army attache وابسته زمینی
army attache وابسته نظامی
rectorial وابسته به rector
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
solar وابسته بخورشید
naval وابسته به کشتی
photographic وابسته به عکاسی
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
petrologic وابسته به سنگ
ranine وابسته به وزغ
peruvian وابسته به پرو
rectal وابسته به مقعد
perigean وابسته به حضیضی
archimedean وابسته به ارشمیدس
perigeal وابسته به حضیضی
cuttural attache وابسته فرهنگی
missions وابسته به ماموریت
connubial وابسته به زناشویی
press attache وابسته مطبوعاتی
plumbous وابسته به سرب
materialistic وابسته به مادیات
paralytic وابسته به فلج
paralytics وابسته به فلج
pleural وابسته به شامه شش
predial or prae وابسته به زمین
presbyterial وابسته به کشیش ها
platinic وابسته به پلاتین
social وابسته بجامعه
generic وابسته به تیره
subversion وابسته به خرابکاری
marines وابسته به دریانوردی
planetary وابسته به سیاره
potamic وابسته به رودها
mission وابسته به ماموریت
pessimistic وابسته به بدبینی
nasal وابسته به منخرین
nasal وابسته به بینی
preemptive وابسته به حق شفعه
prefectoral وابسته به اداری
oratorical وابسته به سخنرانی
prefectorial وابسته به اداری
focal وابسته بکانون
pocky وابسته به ابله
maritime وابسته بدریانوردی
marine وابسته به دریانوردی
structurally وابسته به بنا
structural وابسته به بنا
structural وابسته به ساختمان
pancreatic وابسته به لوزالمعده
degenerative وابسته به انحطاط
piscatory وابسته به ماهیگیری
piscatorial وابسته به صیدماهی
piscatorial وابسته به ماهیگیری
acoustical وابسته به شنوایی
adipic وابسته به چربی
aerological وابسته بهواشناسی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com