Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
thermodynamic
وابسته بعلم ترمودینامیک دماپویا
Other Matches
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
scientific
وابسته بعلم
moral
وابسته بعلم اخلاق
metaphsical
وابسته بعلم ماورا
pedagogical
وابسته بعلم اموزش
gastronomical
وابسته بعلم خوب خوردن
rhetoric
وابسته بعلم بدیع یامعانی بیان
biologic
وابسته بعلم حیات یا زندگی شناسی
psychophysical
وابسته بعلم روابط میان تن وروان
geodesical
وابسته بعلم زمین پیمایی درسطح کره
metaphysical
وابسته بعلم ماوراء طبیعی علوم معقول
ethnological
وابسته به نژادشناسی مربوط بعلم طوایف بشر
archeologic
وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
thermodynamics
ترمودینامیک
statistical thermodynamics
ترمودینامیک اماری
thermodynamics cycle
سیکل ترمودینامیک
first law of thermodynamic
قانون اول ترمودینامیک
work function
انرژی ازاد در ترمودینامیک
entropy
واحد اندازه گیری ترمودینامیک
geogonostical
مربوط بعلم زمین شناسی
geogonostic
مربوط بعلم زمین شناسی
ballistic
مربوط بعلم حرکت اجسامی که درهوا پرتاپ میشوند
diabatic process
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associate
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
dependant
وابسته
pertinent
وابسته
dependants
وابسته
affiliated
وابسته
affiliate
وابسته
sexual organs
وابسته به
diphtheric
وابسته به
related
وابسته
thereof
وابسته به ان
appurtenant
وابسته
tuitionary
وابسته به
aquatic
وابسته به اب
subordinates
وابسته
monitorial
وابسته به
comprador
وابسته
attendant
وابسته
attendants
وابسته
belonging
وابسته ها
congenerous
وابسته
affiliating
وابسته
affiliates
وابسته
commissarial
وابسته به
attributable
وابسته به
elysian
وابسته به
plantar
وابسته به کف پا
subordinating
وابسته
dependent
وابسته
subordinated
وابسته
riverrine
وابسته به
attache
وابسته
cantabrigian
وابسته به
attached
وابسته
israelitish
وابسته به
wedded
وابسته
interdependent
وابسته
carpal
وابسته به مچ
subordinate
وابسته
pyretic
وابسته به تب
pyrexial
وابسته به تب
adjective
وابسته
pertianing
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
relative
وابسته
akin
وابسته
pyrexic
وابسته به تب
hanger on
وابسته
adjectives
وابسته
federate
وابسته
federated
وابسته
contingents
وابسته
germane
وابسته
correspondent
وابسته
correspondents
وابسته
contingent
وابسته
federating
وابسته
levitical
وابسته به
of kin
وابسته
federates
وابسته
febile
وابسته به تب
pertaining
وابسته
messianic
وابسته به
syncop
وابسته به غش
elfin
وابسته به جن
cephalic
وابسته به سر
relevant
وابسته
piscatory
وابسته به ماهیگیری
piscatory
وابسته به صیدماهی
altitudinal
وابسته به اوج
perigean
وابسته به حضیضی
perlitic
وابسته به مروارید
auricular
وابسته بشنوایی
peruvian
وابسته به پرو
auditive
وابسته به شنوایی
air attache
وابسته هوایی
pistillary
وابسته به مادگی گل
pharyngal
وابسته به گلوگاه
piscatorial
وابسته به صیدماهی
pharmacologic
وابسته بداروشناسی
aortic
وابسته بشاهرگ
photic
وابسته به تولیدنور
aortal
وابسته بشاهرگ
astronautical
وابسته به فضانوردان
antichristian
وابسته به دجال
army attache
وابسته زمینی
photic
وابسته به نوروروشنایی
petiolar
وابسته به برگدم
army attache
وابسته نظامی
archimedean
وابسته به ارشمیدس
attache
وابسته نظامی
associated company
شرکت وابسته
petrologic
وابسته به سنگ
anginal
وابسته به گلودرد
analphabetic
وابسته به بیسوادی
piscatorial
وابسته به ماهیگیری
pharisaic
وابسته به فریسی
matrimonial
وابسته به عروسی
pythian
وابسته به "اپولو"
pyrrhic
وابسته به " پیروس "
municipal
وابسته بشهرداری
seminal
وابسته به منی
pubertal
وابسته به بلوغ
puberal
وابسته به بلوغ
psychologic
وابسته به روانشناسی
ethnic
وابسته به نژادشناسی
ethnicity
وابسته به نژادشناسی
human
وابسته بانسان
humans
وابسته بانسان
provencal
وابسته بشهر
structural
وابسته به ساختمان
structurally
وابسته به ساختمان
structurally
وابسته به بنا
subversion
وابسته به خرابکاری
social
وابسته بجامعه
pygmaean
وابسته به پیگمی ها
pygmean
وابسته به پیگمی ها
oracular
وابسته به وحی
surgical
وابسته به جراحی
rhinal
وابسته به بینی
photographic
وابسته به عکاسی
solar
وابسته بخورشید
rectorial
وابسته به rector
rectal
وابسته به مقعد
homicidal
وابسته به ادمکشی
ranine
وابسته به وزغ
radio ulnar
وابسته به زندبالاوزندپائین
radio carpal
وابسته به زندبالاومچ
psychiatric
وابسته به روانپزشکی
porcine
وابسته بخوک
menstrual
وابسته به قاعده گی
vital
وابسته بزندگی
vital
وابسته به زندگی
investigatory
وابسته به رسیدگی
promethean
وابسته به پرومیتوس
programmatic
وابسته به پروگرام
planetary
وابسته به سیاره
connubial
وابسته به زناشویی
materialistic
وابسته به مادیات
paralytic
وابسته به فلج
paralytics
وابسته به فلج
generic
وابسته به تیره
landed
وابسته بزمین
pocky
وابسته به ابله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com