English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
metaphsical وابسته بعلم ماورا
Other Matches
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
ultra :پیشوندیست بمعنی " ماورا" وماورا فضا" و ماورا حدودوثغور" و برتراز" و"مافوق "و "فرا"
scientific وابسته بعلم
pedagogical وابسته بعلم اموزش
moral وابسته بعلم اخلاق
gastronomical وابسته بعلم خوب خوردن
thermodynamic وابسته بعلم ترمودینامیک دماپویا
rhetoric وابسته بعلم بدیع یامعانی بیان
psychophysical وابسته بعلم روابط میان تن وروان
biologic وابسته بعلم حیات یا زندگی شناسی
geodesical وابسته بعلم زمین پیمایی درسطح کره
metaphysical وابسته بعلم ماوراء طبیعی علوم معقول
ethnological وابسته به نژادشناسی مربوط بعلم طوایف بشر
archeologic وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
metagnostics فلسفه ماورا
ultra violet ماورا بنفش
ultramundane ماورا منظومه شمسی
ultramundane ماورا جهان ماوراگیتی
unknowingly ندانسته ماورا تجربیات انسانی
unknowing ندانسته ماورا تجربیات انسانی
ultraviolet ایجاد شده بوسیله اشعه ماورا بنفش یافرابنفش
geogonostic مربوط بعلم زمین شناسی
geogonostical مربوط بعلم زمین شناسی
ballistic مربوط بعلم حرکت اجسامی که درهوا پرتاپ میشوند
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associated وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pyrexic وابسته به تب
affiliates وابسته
riverrine وابسته به
commissarial وابسته به
affiliate وابسته
affiliated وابسته
appurtenant وابسته
comprador وابسته
subordinate وابسته
syncop وابسته به غش
adjective وابسته
subordinated وابسته
subordinates وابسته
affiliating وابسته
pyrexial وابسته به تب
cantabrigian وابسته به
elfin وابسته به جن
dependant وابسته
plantar وابسته به کف پا
dependants وابسته
thereof=of that وابسته به ان
pertaining وابسته
aquatic وابسته به اب
attendants وابسته
pyretic وابسته به تب
congenerous وابسته
attendant وابسته
attache وابسته
hanger on وابسته
federated وابسته
levitical وابسته به
israelitish وابسته به
cephalic وابسته به سر
federating وابسته
elysian وابسته به
adjectives وابسته
messianic وابسته به
sexual organs وابسته به
relative وابسته
dependent وابسته
of kin وابسته
diphtheric وابسته به
thereof وابسته به ان
febile وابسته به تب
belonging وابسته ها
germane وابسته
tuitionary وابسته به
carpal وابسته به مچ
akin وابسته
monitorial وابسته به
attributable وابسته به
related وابسته
pertinent وابسته
contingents وابسته
contingent وابسته
interdependent وابسته
subordinating وابسته
pertianing وابسته
correspondents وابسته
correspondent وابسته
federate وابسته
relevant وابسته
federates وابسته
attached وابسته
wedded وابسته
commercial attache وابسته تجاری
cloistral وابسته به صومعه
dominical وابسته بخداوند
dipteran وابسته به دوبالان
subunits یکانهای وابسته
commercial attache وابسته بازرگانی
communistic وابسته بکمونیسم
stomatal وابسته به دهان
dramaturgic وابسته به فن نمایش
swinish وابسته به خوک
specie وابسته بسکه
sympathetics پی یا عصب که وابسته به
soudanese وابسته به soudan
symphyseal وابسته به همرویش
eleemosinary وابسته به صدقه
commercial attache وابسته تجارتی
diphtheritic وابسته به خناق
dioecious وابسته به مگ س گیران
corneal وابسته به قرنیه
deathy وابسته بمردن
hypochondriacal وابسته به تهیگاه
cufic وابسته به کوفه
cuticular وابسته به پوست
darky وابسته به نژادسیاه
stimulus bound محرک- وابسته
dependant variable متغیر وابسته
stomatic وابسته بدهان
cycloidal وابسته به دایره
deltaic وابسته به دلتا
subordinate class طبقه وابسته
compunctious وابسته به پشیمانی
diametral وابسته بقطر
diaconal وابسته بشماس
device dependent وابسته به دستگاه
dermatic وابسته به زیرپوست
congestive وابسته به تراکم
supererogatory وابسته به بس پردازی
sudanese وابسته به سودان
dependent variable متغیر وابسته
cuttural attache وابسته فرهنگی
clitoric وابسته به چوچوله
affiliated company شرکت وابسته
paralytics وابسته به فلج
paralytic وابسته به فلج
materialistic وابسته به مادیات
connubial وابسته به زناشویی
marines وابسته به دریانوردی
marine وابسته به دریانوردی
maritime وابسته بدریانوردی
naval وابسته به کشتی
trophic وابسته بتغذیه
trigonometric وابسته به مثلثات
generic وابسته به تیره
aesculapian وابسته به دارگونه طب
aerological وابسته بهواشناسی
adipic وابسته به چربی
acoustical وابسته به شنوایی
potamic وابسته به رودها
pancreatic وابسته به لوزالمعده
emotive وابسته به احساسات
trachean وابسته به نای
landed وابسته بزمین
troy وابسته به تروا
tubuliferous وابسته به استکانیان
mission وابسته به ماموریت
subversion وابسته به خرابکاری
structurally وابسته به بنا
structurally وابسته به ساختمان
structural وابسته به بنا
humans وابسته بانسان
human وابسته بانسان
ethnicity وابسته به نژادشناسی
ethnic وابسته به نژادشناسی
seminal وابسته به منی
social وابسته بجامعه
planetary وابسته به سیاره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com