Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
slavic
وابسته بنژاد اسلاو
Other Matches
Slav
اسلاو
sclav ect
اسلاو
Slavs
اسلاو
slavophil
طرفدارفرهنگ اسلاو
Slav
از نژاد اسلاو
Slavs
از نژاد اسلاو
slav declined
اسلاو پذیرفته نشده
slav accepted
اسلاو پذیرفته شده
slavophil
دوستدار اقوام اسلاو
czech defence
نام منسوخ دفاع اسلاو
slav defence
دفاع اسلاو در گامبی وزیرشطرنج
semi slav
شبه اسلاو در وامبی وزیرشطرنج
schlechter variation
واریاسیون شلشتر در دفاع اسلاو شطرنج
anti meran gambit
گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
accelerated meran
مران شتابان دلار دفاع اسلاو
balto slavic
شاخهء زبان هند و اروپایی رایج در سواحل بالتیک و بین اقوام اسلاو
russian defence
دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associate
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
tuitionary
وابسته به
subordinated
وابسته
attendant
وابسته
federating
وابسته
syncop
وابسته به غش
carpal
وابسته به مچ
of kin
وابسته
subordinate
وابسته
federates
وابسته
federated
وابسته
attendants
وابسته
dependent
وابسته
dependant
وابسته
dependants
وابسته
affiliating
وابسته
affiliates
وابسته
affiliated
وابسته
affiliate
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
congenerous
وابسته
comprador
وابسته
commissarial
وابسته به
diphtheric
وابسته به
subordinates
وابسته
subordinating
وابسته
elysian
وابسته به
attributable
وابسته به
thereof
وابسته به ان
monitorial
وابسته به
aquatic
وابسته به اب
belonging
وابسته ها
pertinent
وابسته
contingents
وابسته
related
وابسته
relative
وابسته
pertianing
وابسته
riverrine
وابسته به
attached
وابسته
wedded
وابسته
akin
وابسته
appurtenant
وابسته
sexual organs
وابسته به
thereof=of that
وابسته به ان
hanger on
وابسته
pyrexic
وابسته به تب
pyrexial
وابسته به تب
pyretic
وابسته به تب
attache
وابسته
adjective
وابسته
adjectives
وابسته
interdependent
وابسته
relevant
وابسته
febile
وابسته به تب
cephalic
وابسته به سر
levitical
وابسته به
correspondent
وابسته
correspondents
وابسته
federate
وابسته
germane
وابسته
pertaining
وابسته
messianic
وابسته به
contingent
وابسته
elfin
وابسته به جن
israelitish
وابسته به
cantabrigian
وابسته به
astronautical
وابسته به فضانوردان
peruvian
وابسته به پرو
aesculapian
وابسته به دارگونه طب
attache
وابسته نظامی
aerological
وابسته بهواشناسی
platinic
وابسته به پلاتین
adipic
وابسته به چربی
affiliated company
شرکت وابسته
piscatorial
وابسته به ماهیگیری
air attache
وابسته هوایی
petiolar
وابسته به برگدم
associated company
شرکت وابسته
pharyngal
وابسته به گلوگاه
analphabetic
وابسته به بیسوادی
anginal
وابسته به گلودرد
photic
وابسته به نوروروشنایی
photic
وابسته به تولیدنور
naval attache
وابسته دریایی
aortic
وابسته بشاهرگ
aortal
وابسته بشاهرگ
piscatorial
وابسته به صیدماهی
pharmacologic
وابسته بداروشناسی
piscatory
وابسته به صیدماهی
petrologic
وابسته به سنگ
army attache
وابسته زمینی
pistillary
وابسته به مادگی گل
army attache
وابسته نظامی
piscatory
وابسته به ماهیگیری
pharisaic
وابسته به فریسی
altitudinal
وابسته به اوج
archimedean
وابسته به ارشمیدس
antichristian
وابسته به دجال
jugular
وابسته بوریدوداجی
pygmean
وابسته به پیگمی ها
pygmaean
وابسته به پیگمی ها
pythian
وابسته به "اپولو"
pyrrhic
وابسته به " پیروس "
municipal
وابسته بشهرداری
seminal
وابسته به منی
pubertal
وابسته به بلوغ
puberal
وابسته به بلوغ
psychologic
وابسته به روانشناسی
ethnic
وابسته به نژادشناسی
ethnicity
وابسته به نژادشناسی
fetal
وابسته به جنین
human
وابسته بانسان
humans
وابسته بانسان
provencal
وابسته بشهر
structural
وابسته به بنا
lactic
وابسته به شیر
scientific
وابسته بعلم
investigatory
وابسته به رسیدگی
jugulars
وابسته بوریدوداجی
matrimonial
وابسته به عروسی
oracular
وابسته به وحی
surgical
وابسته به جراحی
rhinal
وابسته به بینی
photographic
وابسته به عکاسی
solar
وابسته بخورشید
homicidal
وابسته به ادمکشی
rectorial
وابسته به rector
rectal
وابسته به مقعد
ranine
وابسته به وزغ
radio ulnar
وابسته به زندبالاوزندپائین
psychiatric
وابسته به روانپزشکی
porcine
وابسته بخوک
radio carpal
وابسته به زندبالاومچ
menstrual
وابسته به قاعده گی
vital
وابسته بزندگی
structurally
وابسته به ساختمان
structurally
وابسته به بنا
subversion
وابسته به خرابکاری
vital
وابسته به زندگی
maritime
وابسته بدریانوردی
marine
وابسته به دریانوردی
marines
وابسته به دریانوردی
connubial
وابسته به زناشویی
materialistic
وابسته به مادیات
paralytic
وابسته به فلج
paralytics
وابسته به فلج
generic
وابسته به تیره
naval
وابسته به کشتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com