English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
ossetian وابسته به اوستهای قفقاز
ossetic وابسته به اوستهای قفقاز
Other Matches
caucasia قفقاز
caucasus کوه قفقاز
Perpedil شهر پرپدیل در داغستان قفقاز
osset اریایی نژادان قفقاز مرکزی
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
hex-column طرح ستونی شش وجهی [طرح سه ترنجی که بیشتر در قراچه آذربایجان و شیروان قفقاز بافته شده و متن اصلی آن را سه ترنج شش گوش در بر می گیرد.]
dragon sumak طرح سومک اژدهایی [این طرح در قرون نوزدهم و بیستم میلادی در قفقاز بافته شده و زمینه اصلی آن جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
caucasus منطقه قفقاز و یا آذربایجان و ارمنستان امروزی در شوروی که قالی آن با گره ترکی و نقوش هندسی همراه بوده و به نام قالی قفقازی معروف است
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
hands of Fatima طرح دستان فاطمه [نوعی فرش محرابی که در آن دو نگاره کف دست استفاده می شود و جلوه ای از حالت سجود یک مسلمان و اشاره به اصول دین را نشان می دهد. این طرح بیشتر مربوط به قفقاز و شرق ترکیه بوده است.]
Lesghi star ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
floral design طرح گل و بته [قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
pomegrenate design طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
associate وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
contingents وابسته
subordinated وابسته
related وابسته
plantar وابسته به کف پا
affiliating وابسته
subordinate وابسته
attributable وابسته به
commissarial وابسته به
attendant وابسته
attendants وابسته
affiliates وابسته
appurtenant وابسته
affiliate وابسته
contingent وابسته
affiliated وابسته
pertinent وابسته
dependent وابسته
elysian وابسته به
monitorial وابسته به
syncop وابسته به غش
belonging وابسته ها
diphtheric وابسته به
aquatic وابسته به اب
thereof وابسته به ان
congenerous وابسته
dependant وابسته
dependants وابسته
comprador وابسته
subordinating وابسته
subordinates وابسته
riverrine وابسته به
pyrexial وابسته به تب
pyretic وابسته به تب
carpal وابسته به مچ
interdependent وابسته
thereof=of that وابسته به ان
attached وابسته
israelitish وابسته به
sexual organs وابسته به
febile وابسته به تب
pyrexic وابسته به تب
cantabrigian وابسته به
pertianing وابسته
akin وابسته
adjectives وابسته
relative وابسته
adjective وابسته
hanger on وابسته
attache وابسته
cephalic وابسته به سر
federated وابسته
federating وابسته
correspondents وابسته
relevant وابسته
of kin وابسته
elfin وابسته به جن
wedded وابسته
germane وابسته
correspondent وابسته
federates وابسته
messianic وابسته به
tuitionary وابسته به
levitical وابسته به
federate وابسته
pertaining وابسته
piscatory وابسته به صیدماهی
piscatory وابسته به ماهیگیری
periclean وابسته به پریکلس
piscatorial وابسته به صیدماهی
auricular وابسته بشنوایی
affiliated company شرکت وابسته
perigeal وابسته به حضیضی
perigean وابسته به حضیضی
auditive وابسته به شنوایی
perlitic وابسته به مروارید
altitudinal وابسته به اوج
pistillary وابسته به مادگی گل
analphabetic وابسته به بیسوادی
pharmacologic وابسته بداروشناسی
air attache وابسته هوایی
antichristian وابسته به دجال
aortic وابسته بشاهرگ
army attache وابسته نظامی
astronautical وابسته به فضانوردان
aortal وابسته بشاهرگ
peruvian وابسته به پرو
anginal وابسته به گلودرد
petrologic وابسته به سنگ
photic وابسته به تولیدنور
associated company شرکت وابسته
photic وابسته به نوروروشنایی
pharisaic وابسته به فریسی
attache وابسته نظامی
petiolar وابسته به برگدم
archimedean وابسته به ارشمیدس
pharyngal وابسته به گلوگاه
piscatorial وابسته به ماهیگیری
army attache وابسته زمینی
jugular وابسته بوریدوداجی
pygmaean وابسته به پیگمی ها
pythian وابسته به "اپولو"
pyrrhic وابسته به " پیروس "
municipal وابسته بشهرداری
seminal وابسته به منی
pubertal وابسته به بلوغ
puberal وابسته به بلوغ
psychologic وابسته به روانشناسی
ethnic وابسته به نژادشناسی
ethnicity وابسته به نژادشناسی
plumbous وابسته به سرب
human وابسته بانسان
humans وابسته بانسان
provencal وابسته بشهر
structural وابسته به ساختمان
structural وابسته به بنا
structurally وابسته به ساختمان
pygmean وابسته به پیگمی ها
scientific وابسته بعلم
investigatory وابسته به رسیدگی
jugulars وابسته بوریدوداجی
matrimonial وابسته به عروسی
oracular وابسته به وحی
surgical وابسته به جراحی
rhinal وابسته به بینی
photographic وابسته به عکاسی
solar وابسته بخورشید
homicidal وابسته به ادمکشی
rectorial وابسته به rector
rectal وابسته به مقعد
ranine وابسته به وزغ
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
psychiatric وابسته به روانپزشکی
porcine وابسته بخوک
menstrual وابسته به قاعده گی
vital وابسته بزندگی
vital وابسته به زندگی
structurally وابسته به بنا
social وابسته بجامعه
promethean وابسته به پرومیتوس
marines وابسته به دریانوردی
connubial وابسته به زناشویی
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
materialistic وابسته به مادیات
paralytic وابسته به فلج
paralytics وابسته به فلج
generic وابسته به تیره
landed وابسته بزمین
pocky وابسته به ابله
emotive وابسته به احساسات
pancreatic وابسته به لوزالمعده
degenerative وابسته به انحطاط
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com