Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
self congratulatory
وابسته به تجلیل نفس
Other Matches
exaltation
تجلیل
glorification
تجلیل
celebrations
تجلیل
celebration
تجلیل
magnification
تجلیل
magnifications
تجلیل
homage
تجلیل
aggrantizement
تجلیل
kudos
تجلیل
homage
تجلیل
celebrates
تجلیل کردن
celebrate
تجلیل کردن
glorifies
تجلیل کردن
ennoble
تجلیل کردن
exalt
تجلیل کردن
ennobled
تجلیل کردن
exalts
تجلیل کردن
celebrating
تجلیل کردن
self exaltation
تجلیل نفس
glorify
تجلیل کردن
glorified
تجلیل یافته
ennobling
تجلیل کردن
glorifying
تجلیل کردن
exalting
تجلیل کردن
ennobles
تجلیل کردن
psycho analysis
تجزیه و تجلیل روحی
glorifier
تکریم و تجلیل کننده
self congratulation
تعریف از خود تجلیل نفس
obsequy
مجلس ترحیم یا تجلیل متوفی فرمانبرداری
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
monitorial
وابسته به
akin
وابسته
adjective
وابسته
pertianing
وابسته
interdependent
وابسته
diphtheric
وابسته به
dependant
وابسته
dependants
وابسته
congenerous
وابسته
comprador
وابسته
commissarial
وابسته به
attendant
وابسته
attendants
وابسته
tuitionary
وابسته به
of kin
وابسته
cephalic
وابسته به سر
carpal
وابسته به مچ
cantabrigian
وابسته به
adjectives
وابسته
aquatic
وابسته به اب
dependent
وابسته
belonging
وابسته ها
attributable
وابسته به
germane
وابسته
pertaining
وابسته
elfin
وابسته به جن
sexual organs
وابسته به
attached
وابسته
pyretic
وابسته به تب
pyrexial
وابسته به تب
pyrexic
وابسته به تب
affiliating
وابسته
affiliates
وابسته
attache
وابسته
affiliated
وابسته
appurtenant
وابسته
federate
وابسته
federated
وابسته
federates
وابسته
federating
وابسته
syncop
وابسته به غش
thereof
وابسته به ان
plantar
وابسته به کف پا
pertinent
وابسته
related
وابسته
affiliate
وابسته
riverrine
وابسته به
elysian
وابسته به
febile
وابسته به تب
subordinate
وابسته
subordinated
وابسته
correspondent
وابسته
correspondents
وابسته
subordinates
وابسته
contingents
وابسته
contingent
وابسته
subordinating
وابسته
hanger on
وابسته
relative
وابسته
levitical
وابسته به
israelitish
وابسته به
thereof=of that
وابسته به ان
relevant
وابسته
wedded
وابسته
messianic
وابسته به
predial or prae
وابسته به زمین
preemptive
وابسته به حق شفعه
gutturo nasal
وابسته بگلووبینی
intercollegiate
وابسته بکالج ها
preemptive
وابسته به پیشدستی
gnomonic
وابسته به شاخص
infusorial
وابسته به نمرویان
interferential
وابسته به دخالت
internuptial
وابسته به عروسی
landed
وابسته بزمین
marine
وابسته به دریانوردی
gular
وابسته به مری
inspectoral
وابسته به بازرس ها
marines
وابسته به دریانوردی
maritime
وابسته بدریانوردی
connubial
وابسته به زناشویی
inhibitive
وابسته به جلوگیری
materialistic
وابسته به مادیات
paralytic
وابسته به فلج
paralytics
وابسته به فلج
naval
وابسته به کشتی
generic
وابسته به تیره
inner directed
درون وابسته
gregorian
وابسته به گریگوری
potamic
وابسته به رودها
pocky
وابسته به ابله
glandulous
وابسته به غدد
emotive
وابسته به احساسات
pistillary
وابسته به مادگی گل
altitudinal
وابسته به اوج
photic
وابسته به تولیدنور
piscatory
وابسته به صیدماهی
piscatory
وابسته به ماهیگیری
piscatorial
وابسته به صیدماهی
piscatorial
وابسته به ماهیگیری
analphabetic
وابسته به بیسوادی
anginal
وابسته به گلودرد
geomantic
وابسته به رمالی
isthmian
وابسته به باریکه
antichristian
وابسته به دجال
isthmic
وابسته به باریکه
jesuitic
وابسته به یسوعیون
kufic
وابسته به کوفه
aortal
وابسته بشاهرگ
air attache
وابسته هوایی
irrigational
وابسته به ابیاری
pancreatic
وابسته به لوزالمعده
degenerative
وابسته به انحطاط
plumbous
وابسته به سرب
glandulose
وابسته به غدد
interoceptive
وابسته به احشاء
interrogatory
وابسته به سئوال
gerontic
وابسته به پیری
pleural
وابسته به شامه شش
acoustical
وابسته به شنوایی
platinic
وابسته به پلاتین
iranian
وابسته به ایران
adipic
وابسته به چربی
aerological
وابسته بهواشناسی
aesculapian
وابسته به دارگونه طب
affiliated company
شرکت وابسته
iraqi
وابسته به عراق
aortic
وابسته بشاهرگ
prefectoral
وابسته به اداری
jugular
وابسته بوریدوداجی
menstrual
وابسته به قاعده گی
vital
وابسته بزندگی
hydrological
وابسته به خواص اب
horatian
وابسته به هوراس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com