English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
patrilineal وابسته به دودمان پدری
Other Matches
ancestry دودمان
stock دودمان
stocked دودمان
stems دودمان
stemming دودمان
dynasties دودمان
stemmed دودمان
stem دودمان
dynasty دودمان
phylum دودمان
phylon دودمان
antecedents دودمان
antecedent دودمان
stirps دودمان
genealogies دودمان
genealogy دودمان
lineage دودمان
lineages دودمان
ancestries دودمان
progeny سلاله دودمان
pedigree نسب نامه دودمان
pedigrees نسب نامه دودمان
stemma دودمان چشم بند پایان
gender tree سلسه دودمان نسب نامه
paternal پدری
agnate پدری
fatherliness پدری
fatherhood or ship پدری
patronymic پدری
besail جد پدری
parenthood پدری
parenting پدری
fatherhood پدری
paternal grandfather جد پدری
fathership پدری
in loco parentis با حق پدری
sired پدری کردن
paternal relative خویشاوند پدری
agnation وابستگی پدری
sires پدری کردن
father fixation تثبیت پدری
agnate خویشاوندی پدری
sire پدری کردن
agnates اقارب پدری
patrilineal نسب پدری
paternal relative اقارب پدری
paternal love محبت پدری
patrimonies ارث پدری
fathering پدری کردن
fathered پدری کردن
father پدری کردن
spear side طرف پدری
fathers پدری کردن
patrimony ارث پدری
siring پدری کردن
grand aunt خاله پدری
paternity صفات پدری
grandaunt خاله پدری
paarenthood مقام پدری یا مادری
paternal دارای محبت پدری
grand aunt خاله مادری عمه پدری
grandaunt خاله مادری عمه پدری
The suspected offender [perpetrator] is a previously respectable father. پدری تا به حال محترم مشکوک به جرم است .
mrs jordan nee mary بانو جردن که نام خانه پدری او مریم است
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
to trace the p of a person دودمان کسی راپرسیدن نسبت کسی راتعیین کردن
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
leukon عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associates وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pertaining وابسته
attributable وابسته به
commissarial وابسته به
elfin وابسته به جن
congenerous وابسته
comprador وابسته
dependent وابسته
belonging وابسته ها
riverrine وابسته به
pyrexic وابسته به تب
pyrexial وابسته به تب
pyretic وابسته به تب
attached وابسته
attendant وابسته
attendants وابسته
sexual organs وابسته به
germane وابسته
of kin وابسته
tuitionary وابسته به
diphtheric وابسته به
interdependent وابسته
cephalic وابسته به سر
thereof=of that وابسته به ان
pertinent وابسته
syncop وابسته به غش
attache وابسته
thereof وابسته به ان
federate وابسته
federated وابسته
federates وابسته
federating وابسته
related وابسته
affiliate وابسته
adjective وابسته
adjectives وابسته
akin وابسته
plantar وابسته به کف پا
aquatic وابسته به اب
appurtenant وابسته
carpal وابسته به مچ
cantabrigian وابسته به
affiliating وابسته
affiliates وابسته
affiliated وابسته
pertianing وابسته
israelitish وابسته به
subordinating وابسته
subordinates وابسته
hanger on وابسته
subordinated وابسته
subordinate وابسته
contingent وابسته
monitorial وابسته به
wedded وابسته
relative وابسته
contingents وابسته
levitical وابسته به
elysian وابسته به
messianic وابسته به
correspondent وابسته
relevant وابسته
dependant وابسته
febile وابسته به تب
dependants وابسته
correspondents وابسته
iraqi وابسته به عراق
paralytic وابسته به فلج
gregorian وابسته به گریگوری
internuptial وابسته به عروسی
irrigational وابسته به ابیاری
inspectoral وابسته به بازرس ها
landed وابسته بزمین
emotive وابسته به احساسات
pancreatic وابسته به لوزالمعده
paralytics وابسته به فلج
gular وابسته به مری
gutturo nasal وابسته بگلووبینی
haemic وابسته بخون
interrogatory وابسته به سئوال
interferential وابسته به دخالت
generic وابسته به تیره
inner directed درون وابسته
intercollegiate وابسته بکالج ها
interoceptive وابسته به احشاء
potamic وابسته به رودها
hematic وابسته به خون
iranian وابسته به ایران
glandulose وابسته به غدد
degenerative وابسته به انحطاط
pleural وابسته به شامه شش
platinic وابسته به پلاتین
laryngeal وابسته بنای
laryngitic وابسته به نای
pistillary وابسته به مادگی گل
piscatory وابسته به صیدماهی
leninist وابسته به لنین
analphabetic وابسته به بیسوادی
piscatory وابسته به ماهیگیری
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com