English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (8 milliseconds)
English Persian
pedal وابسته به رکاب پازدن
pedaled وابسته به رکاب پازدن
pedaling وابسته به رکاب پازدن
pedalled وابسته به رکاب پازدن
pedalling وابسته به رکاب پازدن
pedals وابسته به رکاب پازدن
Other Matches
to foot it پازدن
foot پازدن
pumice سنگ پازدن
to keep step to a band مطابق موزیک پازدن
feet پازدن قدم زدن
pedaled رکاب
strap رکاب
straps رکاب
pedals رکاب
pedaling رکاب
runing board رکاب
etrier رکاب
pedalled رکاب
pedalling رکاب
running bourd رکاب
step رکاب
climbers رکاب
stirrup رکاب
stirrups رکاب
pole climber رکاب
climber رکاب
pedal رکاب
stepping رکاب
safety belts کمربند رکاب
trouser strap رکاب شلوار
the strap of a stirrup بند رکاب
suspension bow رکاب اویزان
pedalled رکاب زدن
pedalling رکاب زدن
safety belt کمربند رکاب
pedaling رکاب زدن
fifi hook رکاب کوهنوردی
stirrup رکاب اسب
strapped رکاب دار
stirrups رکاب اسب
treadle رکاب ماشین
treadles رکاب ماشین
pedal رکاب زدن
pedals رکاب زدن
straps : بند رکاب
pedaled رکاب زدن
strap : بند رکاب
climbers رکاب سیم کشی
unaccompanied بدون ملتزمین رکاب
stirrup رکاب سیم کشی
shifting pedal رکاب صدا خفه کن
footstall رکاب زین زنانه
stirrups رکاب سیم کشی
gearwheel چرخ رکاب دوچرخه
treadle جاپایی رکاب ساختن
treadles جاپایی رکاب ساختن
running board تخته رکاب اتومبیل
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
equipage بنه سفر ملتزمین رکاب
free wheel حرکت بدون رکاب زدن
stirrup هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
stirrups هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
acey deucy کوتاهتر کردن رکاب راست ازرکاب چپ
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
suck wheels رکاب زدن پشت سر دوچرخه سوار دیگر به منظور کاستن از فشار هوا
standstill در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associated وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
straps تسمه رکاب تسمه
strap تسمه رکاب تسمه
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
soft-pedaling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
dependent وابسته
pyrexic وابسته به تب
riverrine وابسته به
pertianing وابسته
hanger on وابسته
belonging وابسته ها
sexual organs وابسته به
appurtenant وابسته
pyretic وابسته به تب
levitical وابسته به
attributable وابسته به
attendant وابسته
attendants وابسته
of kin وابسته
monitorial وابسته به
plantar وابسته به کف پا
attache وابسته
pyrexial وابسته به تب
israelitish وابسته به
cephalic وابسته به سر
tuitionary وابسته به
thereof وابسته به ان
febile وابسته به تب
pertinent وابسته
related وابسته
affiliate وابسته
affiliated وابسته
affiliates وابسته
affiliating وابسته
aquatic وابسته به اب
attached وابسته
syncop وابسته به غش
pertaining وابسته
elfin وابسته به جن
federating وابسته
federates وابسته
elysian وابسته به
diphtheric وابسته به
thereof=of that وابسته به ان
germane وابسته
interdependent وابسته
adjective وابسته
adjectives وابسته
akin وابسته
cantabrigian وابسته به
congenerous وابسته
comprador وابسته
carpal وابسته به مچ
federate وابسته
federated وابسته
commissarial وابسته به
dependants وابسته
subordinated وابسته
correspondents وابسته
relative وابسته
subordinate وابسته
correspondent وابسته
subordinates وابسته
subordinating وابسته
relevant وابسته
dependant وابسته
messianic وابسته به
wedded وابسته
contingent وابسته
contingents وابسته
acoustical وابسته به شنوایی
totemistic وابسته به توتم
degenerative وابسته به انحطاط
tonsorial وابسته به سلمانی
antichristian وابسته به دجال
partitive وابسته به جزء
aortal وابسته بشاهرگ
aortic وابسته بشاهرگ
pancreatic وابسته به لوزالمعده
time dependent وابسته به زمان
lenten وابسته به چله
emotive وابسته به احساسات
leninist وابسته به لنین
attachment وسایل وابسته
logarithmic وابسته به لگاریتم
affiliated company شرکت وابسته
aesculapian وابسته به دارگونه طب
limnic وابسته به اب شیرین
altitudinal وابسته به اوج
limnetic وابسته به اب شیرین
promethean وابسته به پرومیتوس
aerological وابسته بهواشناسی
analphabetic وابسته به بیسوادی
provencal وابسته بشهر
anginal وابسته به گلودرد
toplogic وابسته به مکانشناسی
totemic وابسته به توتم
air attache وابسته هوایی
adipic وابسته به چربی
tibial وابسته بدرشت نی
laryngitic وابسته به نای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com