English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
Other Matches
canicular وابسته به شعرای یمانی
dog star ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
canicula شعرای یمانی
sirius شعرای یمانی
orion hound شعرای یمانی
alpha canis majoris شعرای یمانی
sirius صورت فلکی شعرای یمانی
starlight وابسته بنور ستاره
copernician وابسته به کپرنیک ستاره شناس لهستانی
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associating وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
double star ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
binary star ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
Lesghi star ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
subordinated وابسته
subordinates وابسته
subordinating وابسته
attendants وابسته
contingents وابسته
levitical وابسته به
syncop وابسته به غش
of kin وابسته
comprador وابسته
attached وابسته
commissarial وابسته به
congenerous وابسته
sexual organs وابسته به
subordinate وابسته
contingent وابسته
thereof وابسته به ان
attendant وابسته
cantabrigian وابسته به
dependant وابسته
dependants وابسته
dependent وابسته
adjective وابسته
monitorial وابسته به
adjectives وابسته
pertianing وابسته
akin وابسته
attache وابسته
thereof=of that وابسته به ان
appurtenant وابسته
federating وابسته
federates وابسته
federated وابسته
federate وابسته
cephalic وابسته به سر
carpal وابسته به مچ
belonging وابسته ها
interdependent وابسته
tuitionary وابسته به
pertinent وابسته
elfin وابسته به جن
germane وابسته
diphtheric وابسته به
messianic وابسته به
related وابسته
affiliate وابسته
affiliated وابسته
affiliates وابسته
affiliating وابسته
pyrexic وابسته به تب
relative وابسته
attributable وابسته به
riverrine وابسته به
pyretic وابسته به تب
pyrexial وابسته به تب
wedded وابسته
israelitish وابسته به
elysian وابسته به
febile وابسته به تب
correspondents وابسته
correspondent وابسته
pertaining وابسته
relevant وابسته
plantar وابسته به کف پا
aquatic وابسته به اب
hanger on وابسته
periclean وابسته به پریکلس
missions وابسته به ماموریت
slavish وابسته بتقلیدکورکورانه
passerine وابسته به گنجشک
naval وابسته به کشتی
pediculate وابسته به خفاش
penological وابسته به کیفرشناسی
patrimonial وابسته میراث
slavishly وابسته بتقلیدکورکورانه
anatomic وابسته به کالبدشناسی
provencal وابسته بشهر
perigean وابسته به حضیضی
nasal وابسته به بینی
nasal وابسته به منخرین
pessimistic وابسته به بدبینی
pulmonary وابسته به ریه
incidents حتمی وابسته
incident حتمی وابسته
cardiac وابسته بدل
perigeal وابسته به حضیضی
anatomical وابسته به کالبدشناسی
paschal وابسته به عیررستاخیزمسیح
marine وابسته به دریانوردی
palatal وابسته سق دهانی
materialistic وابسته به مادیات
emotive وابسته به احساسات
palatal وابسته به کام
pancreatic وابسته به لوزالمعده
degenerative وابسته به انحطاط
ovular وابسته به تخمک
outer directed برون وابسته
orthopedic وابسته به استخوانپزشکی
pythian وابسته به "اپولو"
ornithic وابسته به مرغان
psychoanalytic وابسته به روانکاوی
palating وابسته بسق
landed وابسته بزمین
maritime وابسته بدریانوردی
marines وابسته به دریانوردی
connubial وابسته به زناشویی
glandular وابسته به غده
neural وابسته بعصب
paralytic وابسته به فلج
pyrrhic وابسته به " پیروس "
paralytics وابسته به فلج
generic وابسته به تیره
marginal وابسته به حاشیه
psychologic وابسته به روانشناسی
puberal وابسته به بلوغ
pubertal وابسته به بلوغ
acoustical وابسته به شنوایی
piscatory وابسته به صیدماهی
pleural وابسته به شامه شش
plumbous وابسته به سرب
pocky وابسته به ابله
ethnicity وابسته به نژادشناسی
homicidal وابسته به ادمکشی
human وابسته بانسان
solar وابسته بخورشید
humans وابسته بانسان
pharyngal وابسته به گلوگاه
photographic وابسته به عکاسی
potamic وابسته به رودها
surgical وابسته به جراحی
oracular وابسته به وحی
matrimonial وابسته به عروسی
ethnic وابسته به نژادشناسی
psychiatric وابسته به روانپزشکی
piscatory وابسته به ماهیگیری
scientific وابسته بعلم
piscatorial وابسته به صیدماهی
piscatorial وابسته به ماهیگیری
investigatory وابسته به رسیدگی
municipal وابسته بشهرداری
vital وابسته به زندگی
seminal وابسته به منی
menstrual وابسته به قاعده گی
pistillary وابسته به مادگی گل
platinic وابسته به پلاتین
porcine وابسته بخوک
photic وابسته به تولیدنور
photic وابسته به نوروروشنایی
pharmacologic وابسته بداروشناسی
pharisaic وابسته به فریسی
prefectoral وابسته به اداری
prefectorial وابسته به اداری
press attache وابسته مطبوعاتی
petiolar وابسته به برگدم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com