English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
newtonian وابسته به سر اسحق نیوتن وکشفیات او
Other Matches
rebekah ربکا زوجه اسحق
rebecca ربکا زوجه اسحق
isaac اسحق فرزند حضرت ابراهیم
newton نیوتن
newton's laws of motion قوانین حرکت نیوتن
The SI unit of force is the newton. یکای سیستم بین المللی نیرو نیوتن است.
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
subordinate وابسته
carpal وابسته به مچ
sexual organs وابسته به
subordinating وابسته
cephalic وابسته به سر
contingent وابسته
contingents وابسته
subordinated وابسته
interdependent وابسته
cantabrigian وابسته به
aquatic وابسته به اب
subordinates وابسته
attributable وابسته به
diphtheric وابسته به
tuitionary وابسته به
attendant وابسته
plantar وابسته به کف پا
elysian وابسته به
febile وابسته به تب
pertaining وابسته
pertianing وابسته
dependants وابسته
dependant وابسته
of kin وابسته
commissarial وابسته به
comprador وابسته
riverrine وابسته به
congenerous وابسته
hanger on وابسته
pyrexic وابسته به تب
pyrexial وابسته به تب
pyretic وابسته به تب
elfin وابسته به جن
attendants وابسته
correspondents وابسته
relative وابسته
affiliate وابسته
affiliated وابسته
affiliates وابسته
appurtenant وابسته
affiliating وابسته
thereof=of that وابسته به ان
related وابسته
germane وابسته
dependent وابسته
belonging وابسته ها
israelitish وابسته به
federate وابسته
federated وابسته
federates وابسته
pertinent وابسته
federating وابسته
wedded وابسته
levitical وابسته به
relevant وابسته
adjective وابسته
correspondent وابسته
adjectives وابسته
thereof وابسته به ان
monitorial وابسته به
messianic وابسته به
attached وابسته
attache وابسته
akin وابسته
syncop وابسته به غش
gnomonic وابسته به شاخص
isthmian وابسته به باریکه
laryngeal وابسته بنای
humnanist وابسته به بشردوستی
gerontic وابسته به پیری
glandulous وابسته به غدد
glandulose وابسته به غدد
isthmic وابسته به باریکه
jesuitic وابسته به یسوعیون
flexional وابسته به صرف
floricultural وابسته به گلکاری
fetal وابسته به جنین
folkish وابسته به فولکلور
folklorish وابسته به فولکلور
hygroscopic وابسته به نم نما
galilean وابسته به گالیله
gasolinic وابسته به بنزین
faunistic وابسته به جانوران
lactic وابسته به شیر
geomantic وابسته به رمالی
inner directed درون وابسته
gregorian وابسته به گریگوری
inhibitive وابسته به جلوگیری
hunnish وابسته به هونها
icarian وابسته به ایکاروس
infusorial وابسته به نمرویان
inflexional وابسته به صرف
inferential وابسته به استنتاج
indonesian وابسته به اندونزی
hyperbolic وابسته به هذلولی
hydrologic وابسته به اب شناسی
hydrological وابسته به خواص اب
indic وابسته به هند
hypochondriacal وابسته به تهیگاه
tenruial وابسته بتصدی
incorporative وابسته به الحاق
idiographic وابسته به مجاز
horatian وابسته به هوراس
inspectoral وابسته به بازرس ها
gular وابسته به مری
gutturo nasal وابسته بگلووبینی
irrigational وابسته به ابیاری
iraqi وابسته به عراق
haemic وابسته بخون
iranian وابسته به ایران
interrogatory وابسته به سئوال
hematic وابسته به خون
interoceptive وابسته به احشاء
kufic وابسته به کوفه
internuptial وابسته به عروسی
interferential وابسته به دخالت
hippocratic وابسته به طب بقراط
homeric وابسته به هومر
intercollegiate وابسته بکالج ها
ichthyic وابسته به ماهی
auricular وابسته بشنوایی
anginal وابسته به گلودرد
analphabetic وابسته به بیسوادی
altitudinal وابسته به اوج
air attache وابسته هوایی
affiliated company شرکت وابسته
aesculapian وابسته به دارگونه طب
aerological وابسته بهواشناسی
adipic وابسته به چربی
acoustical وابسته به شنوایی
degenerative وابسته به انحطاط
antichristian وابسته به دجال
aortal وابسته بشاهرگ
auditive وابسته به شنوایی
thermometric وابسته به گرماسنج
human وابسته بانسان
attache وابسته نظامی
astronautical وابسته به فضانوردان
associated company شرکت وابسته
army attache وابسته زمینی
army attache وابسته نظامی
archimedean وابسته به ارشمیدس
aortic وابسته بشاهرگ
pancreatic وابسته به لوزالمعده
emotive وابسته به احساسات
landed وابسته بزمین
nasal وابسته به منخرین
nasal وابسته به بینی
oratorical وابسته به سخنرانی
focal وابسته بکانون
planetary وابسته به سیاره
social وابسته بجامعه
subversion وابسته به خرابکاری
structurally وابسته به بنا
structural وابسته به بنا
structural وابسته به ساختمان
pessimistic وابسته به بدبینی
mission وابسته به ماموریت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com