Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
negroid
وابسته به سیاهان
Search result with all words
negroidal
زنگی وابسته بسیاهان کسیکه خون سیاهان در اوباشد
Other Matches
negrophilism
پشتی از سیاهان
negrophobia
بیزاری از سیاهان
rumba
رقص سیاهان
rhumba
رقص سیاهان
negroid
کسیکه خون سیاهان در او باشد
octoroon
کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
framboesia
ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
gris gris
طلسم یا افسونی که اکثراتوسط سیاهان افریقااستعمال میشده است
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associated
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pyrexial
وابسته به تب
tuitionary
وابسته به
subordinates
وابسته
subordinating
وابسته
interdependent
وابسته
attached
وابسته
thereof
وابسته به ان
adjective
وابسته
subordinated
وابسته
levitical
وابسته به
dependent
وابسته
belonging
وابسته ها
pyretic
وابسته به تب
pyrexic
وابسته به تب
federate
وابسته
attendant
وابسته
attendants
وابسته
israelitish
وابسته به
dependants
وابسته
riverrine
وابسته به
germane
وابسته
hanger on
وابسته
dependant
وابسته
adjectives
وابسته
akin
وابسته
pertinent
وابسته
related
وابسته
affiliate
وابسته
affiliated
وابسته
elfin
وابسته به جن
affiliating
وابسته
congenerous
وابسته
comprador
وابسته
commissarial
وابسته به
pertaining
وابسته
aquatic
وابسته به اب
cephalic
وابسته به سر
syncop
وابسته به غش
carpal
وابسته به مچ
diphtheric
وابسته به
febile
وابسته به تب
sexual organs
وابسته به
affiliates
وابسته
appurtenant
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
elysian
وابسته به
attache
وابسته
federated
وابسته
federates
وابسته
federating
وابسته
cantabrigian
وابسته به
contingents
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
of kin
وابسته
relevant
وابسته
attributable
وابسته به
pertianing
وابسته
correspondents
وابسته
contingent
وابسته
monitorial
وابسته به
wedded
وابسته
relative
وابسته
messianic
وابسته به
subordinate
وابسته
correspondent
وابسته
ovular
وابسته به تخمک
sympathetics
پی یا عصب که وابسته به
ornithic
وابسته به مرغان
onomastic
وابسته به اسم
tarsal
وابسته بقوزک پا
olfactive
وابسته به بویایی
ogygian
وابسته بروزگار
perigeal
وابسته به حضیضی
synesthetic
وابسته به همرنجی
catabolic
وابسته به فروساخت
syncretic
وابسته به همتایی
oleic
وابسته بروغن
cellulosic
وابسته بسلولز
symphyseal
وابسته به همرویش
buccal
وابسته به گونه
theosophical
وابسته به عرفان
auricular
وابسته بشنوایی
palatal
وابسته به کام
auditive
وابسته به شنوایی
palatal
وابسته سق دهانی
palating
وابسته بسق
photic
وابسته به تولیدنور
attache
وابسته نظامی
avian
وابسته به مرغان
bacchanal
وابسته به باکوس
terpsichorean
وابسته به رقص
balsamic
وابسته به بلسان
tetanal
وابسته به کزاز
aerological
وابسته بهواشناسی
orthopedic
وابسته به استخوانپزشکی
outer directed
برون وابسته
bacterial
وابسته به باکتری
texas
وابسته به تکزاس
tenruial
وابسته بتصدی
chaldaic
وابسته بکلده
swinish
وابسته به خوک
stimulus bound
محرک- وابسته
corneal
وابسته به قرنیه
nunnish
وابسته به راهبات
pistillary
وابسته به مادگی گل
piscatory
وابسته به صیدماهی
piscatory
وابسته به ماهیگیری
stomatal
وابسته به دهان
cuticular
وابسته به پوست
cufic
وابسته به کوفه
numerary
وابسته به اعداد
dependent variable
متغیر وابسته
dependant variable
متغیر وابسته
specie
وابسته بسکه
deltaic
وابسته به دلتا
deathy
وابسته بمردن
darky
وابسته به نژادسیاه
cycloidal
وابسته به دایره
cuttural attache
وابسته فرهنگی
stomatic
وابسته بدهان
congestive
وابسته به تراکم
subunits
یکانهای وابسته
sudanese
وابسته به سودان
cloistral
وابسته به صومعه
clitoric
وابسته به چوچوله
clitoral
وابسته به چوچوله
clerkly
وابسته به کشیش
supererogatory
وابسته به بس پردازی
chlorotic
وابسته به یرقان
subordinate class
طبقه وابسته
oesophageal
وابسته به مری
odontic
وابسته به دندان
compunctious
وابسته به پشیمانی
piscatorial
وابسته به صیدماهی
communistic
وابسته بکمونیسم
piscatorial
وابسته به ماهیگیری
commercial attache
وابسته تجاری
commercial attache
وابسته تجارتی
commercial attache
وابسته بازرگانی
photic
وابسته به نوروروشنایی
marines
وابسته به دریانوردی
nasal
وابسته به بینی
peruvian
وابسته به پرو
trigonometric
وابسته به مثلثات
trophic
وابسته بتغذیه
oratorical
وابسته به سخنرانی
penological
وابسته به کیفرشناسی
troy
وابسته به تروا
focal
وابسته بکانون
nasal
وابسته به منخرین
pessimistic
وابسته به بدبینی
mission
وابسته به ماموریت
marine
وابسته به دریانوردی
maritime
وابسته بدریانوردی
subversion
وابسته به خرابکاری
naval
وابسته به کشتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com