Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
expeditionary
وابسته به قشون کشی یاهیئت اعزامی
Other Matches
missionary
وابسته به هیئت اعزامی
missionaries
وابسته به هیئت اعزامی
expeditionary force
قشون استعماری
deployment
ارایش قشون
expeditionary forces
قشون استعماری
deployment
قرارگیری قشون یانیرو
expeditionary force
نیروی اعزامی
expeditionary forces
نیروی اعزامی
expedition
هیئت اعزامی
expeditions
هیئت اعزامی
country teams
تیمهای اعزامی به کشورها
head of the mission
رئیس هیات اعزامی
deploy
بحالت صف دراوردن قرار دادن قشون
deploying
بحالت صف دراوردن قرار دادن قشون
deploys
بحالت صف دراوردن قرار دادن قشون
missions
ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
mission
ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
camp followers
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp follower
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
missions
هیات اعزامی هیات تبلیغی
mission
هیات اعزامی هیات تبلیغی
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associated
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
subordinates
وابسته
aquatic
وابسته به اب
subordinated
وابسته
pertaining
وابسته
related
وابسته
pertinent
وابسته
affiliate
وابسته
affiliated
وابسته
affiliates
وابسته
affiliating
وابسته
subordinating
وابسته
elysian
وابسته به
monitorial
وابسته به
attendant
وابسته
attendants
وابسته
syncop
وابسته به غش
comprador
وابسته
congenerous
وابسته
attributable
وابسته به
dependant
وابسته
commissarial
وابسته به
dependants
وابسته
diphtheric
وابسته به
dependent
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
belonging
وابسته ها
pyrexial
وابسته به تب
hanger on
وابسته
federates
وابسته
wedded
وابسته
sexual organs
وابسته به
federating
وابسته
interdependent
وابسته
subordinate
وابسته
israelitish
وابسته به
cephalic
وابسته به سر
carpal
وابسته به مچ
federated
وابسته
pyrexic
وابسته به تب
attache
وابسته
adjectives
وابسته
adjective
وابسته
pyretic
وابسته به تب
akin
وابسته
attached
وابسته
cantabrigian
وابسته به
federate
وابسته
levitical
وابسته به
pertianing
وابسته
thereof
وابسته به ان
germane
وابسته
riverrine
وابسته به
contingent
وابسته
correspondents
وابسته
correspondent
وابسته
tuitionary
وابسته به
thereof=of that
وابسته به ان
appurtenant
وابسته
relevant
وابسته
contingents
وابسته
relative
وابسته
febile
وابسته به تب
of kin
وابسته
messianic
وابسته به
elfin
وابسته به جن
petiolar
وابسته به برگدم
attache
وابسته نظامی
altitudinal
وابسته به اوج
auditive
وابسته به شنوایی
platinic
وابسته به پلاتین
air attache
وابسته هوایی
pistillary
وابسته به مادگی گل
petrologic
وابسته به سنگ
pharyngal
وابسته به گلوگاه
analphabetic
وابسته به بیسوادی
archimedean
وابسته به ارشمیدس
anginal
وابسته به گلودرد
antichristian
وابسته به دجال
aortal
وابسته بشاهرگ
photic
وابسته به نوروروشنایی
photic
وابسته به تولیدنور
piscatorial
وابسته به ماهیگیری
army attache
وابسته نظامی
piscatory
وابسته به صیدماهی
piscatory
وابسته به ماهیگیری
astronautical
وابسته به فضانوردان
piscatorial
وابسته به صیدماهی
pharisaic
وابسته به فریسی
associated company
شرکت وابسته
army attache
وابسته زمینی
pharmacologic
وابسته بداروشناسی
aortic
وابسته بشاهرگ
pleural
وابسته به شامه شش
oracular
وابسته به وحی
municipal
وابسته بشهرداری
pythian
وابسته به "اپولو"
seminal
وابسته به منی
pyrrhic
وابسته به " پیروس "
pubertal
وابسته به بلوغ
puberal
وابسته به بلوغ
ethnic
وابسته به نژادشناسی
ethnicity
وابسته به نژادشناسی
psychologic
وابسته به روانشناسی
human
وابسته بانسان
humans
وابسته بانسان
provencal
وابسته بشهر
structural
وابسته به ساختمان
structural
وابسته به بنا
structurally
وابسته به ساختمان
structurally
وابسته به بنا
subversion
وابسته به خرابکاری
pygmaean
وابسته به پیگمی ها
pygmean
وابسته به پیگمی ها
surgical
وابسته به جراحی
photographic
وابسته به عکاسی
solar
وابسته بخورشید
rhinal
وابسته به بینی
homicidal
وابسته به ادمکشی
rectorial
وابسته به rector
rectal
وابسته به مقعد
psychiatric
وابسته به روانپزشکی
porcine
وابسته بخوک
ranine
وابسته به وزغ
radio ulnar
وابسته به زندبالاوزندپائین
radio carpal
وابسته به زندبالاومچ
menstrual
وابسته به قاعده گی
vital
وابسته بزندگی
vital
وابسته به زندگی
investigatory
وابسته به رسیدگی
scientific
وابسته بعلم
social
وابسته بجامعه
planetary
وابسته به سیاره
marines
وابسته به دریانوردی
connubial
وابسته به زناشویی
materialistic
وابسته به مادیات
paralytic
وابسته به فلج
paralytics
وابسته به فلج
generic
وابسته به تیره
mission
وابسته به ماموریت
landed
وابسته بزمین
emotive
وابسته به احساسات
pancreatic
وابسته به لوزالمعده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com