English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
longshoreman وابسته به مسافات دور
longshoremen وابسته به مسافات دور
Other Matches
telephotographic عکسبرداری از مسافات دور
telephotography عکسبرداری از مسافات دور
telethermoscope حرارت سنج از مسافات دور
Teletype با ماشین تحریراز مسافات دورمطالبی تحریرکردن
Teletypes با ماشین تحریراز مسافات دورمطالبی تحریرکردن
teletypewriter با ماشین تحریراز مسافات دورمطالبی تحریرکردن
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associate وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
interdependent وابسته
aquatic وابسته به اب
belonging وابسته ها
attributable وابسته به
monitorial وابسته به
akin وابسته
attache وابسته
diphtheric وابسته به
adjective وابسته
pertianing وابسته
commissarial وابسته به
thereof=of that وابسته به ان
elysian وابسته به
subordinate وابسته
subordinated وابسته
subordinates وابسته
subordinating وابسته
adjectives وابسته
cantabrigian وابسته به
carpal وابسته به مچ
dependent وابسته
pertinent وابسته
attendant وابسته
plantar وابسته به کف پا
of kin وابسته
thereof وابسته به ان
federated وابسته
congenerous وابسته
syncop وابسته به غش
federates وابسته
comprador وابسته
attendants وابسته
dependant وابسته
appurtenant وابسته
cephalic وابسته به سر
affiliating وابسته
tuitionary وابسته به
affiliates وابسته
federate وابسته
affiliated وابسته
affiliate وابسته
related وابسته
federating وابسته
elfin وابسته به جن
pyretic وابسته به تب
pyrexic وابسته به تب
attached وابسته
relevant وابسته
febile وابسته به تب
hanger on وابسته
relative وابسته
messianic وابسته به
pertaining وابسته
pyrexial وابسته به تب
levitical وابسته به
dependants وابسته
germane وابسته
correspondents وابسته
sexual organs وابسته به
israelitish وابسته به
wedded وابسته
contingents وابسته
contingent وابسته
riverrine وابسته به
correspondent وابسته
photic وابسته به تولیدنور
piscatorial وابسته به ماهیگیری
scientific وابسته بعلم
pygmean وابسته به پیگمی ها
antichristian وابسته به دجال
porcine وابسته بخوک
psychiatric وابسته به روانپزشکی
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
altitudinal وابسته به اوج
pygmaean وابسته به پیگمی ها
pythian وابسته به "اپولو"
aortic وابسته بشاهرگ
vital وابسته به زندگی
pyrrhic وابسته به " پیروس "
photic وابسته به نوروروشنایی
vital وابسته بزندگی
investigatory وابسته به رسیدگی
anginal وابسته به گلودرد
menstrual وابسته به قاعده گی
aortal وابسته بشاهرگ
analphabetic وابسته به بیسوادی
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine وابسته به وزغ
photographic وابسته به عکاسی
oracular وابسته به وحی
rhinal وابسته به بینی
astronautical وابسته به فضانوردان
perlitic وابسته به مروارید
perigean وابسته به حضیضی
surgical وابسته به جراحی
attache وابسته نظامی
matrimonial وابسته به عروسی
jugulars وابسته بوریدوداجی
jugular وابسته بوریدوداجی
cosmic وابسته بگیتی
solar وابسته بخورشید
associated company شرکت وابسته
peruvian وابسته به پرو
homicidal وابسته به ادمکشی
catabolic وابسته به فروساخت
maritime وابسته بدریانوردی
rectal وابسته به مقعد
pharmacologic وابسته بداروشناسی
pharisaic وابسته به فریسی
petrologic وابسته به سنگ
archimedean وابسته به ارشمیدس
petiolar وابسته به برگدم
army attache وابسته نظامی
army attache وابسته زمینی
rectorial وابسته به rector
aesthetically وابسته به زیبایی
prefectorial وابسته به اداری
planetary وابسته به سیاره
connubial وابسته به زناشویی
social وابسته بجامعه
materialistic وابسته به مادیات
paralytic وابسته به فلج
paralytics وابسته به فلج
subversion وابسته به خرابکاری
structurally وابسته به بنا
structurally وابسته به ساختمان
generic وابسته به تیره
structural وابسته به بنا
programmatic وابسته به پروگرام
promethean وابسته به پرومیتوس
marines وابسته به دریانوردی
marine وابسته به دریانوردی
prefectoral وابسته به اداری
preemptive وابسته به پیشدستی
missions وابسته به ماموریت
preemptive وابسته به حق شفعه
potamic وابسته به رودها
mission وابسته به ماموریت
pessimistic وابسته به بدبینی
nasal وابسته به منخرین
nasal وابسته به بینی
presbyterial وابسته به کشیش ها
press attache وابسته مطبوعاتی
naval وابسته به کشتی
focal وابسته بکانون
humans وابسته بانسان
human وابسته بانسان
acoustical وابسته به شنوایی
adipic وابسته به چربی
pistillary وابسته به مادگی گل
aerological وابسته بهواشناسی
aesculapian وابسته به دارگونه طب
affiliated company شرکت وابسته
piscatory وابسته به صیدماهی
puberal وابسته به بلوغ
piscatory وابسته به ماهیگیری
air attache وابسته هوایی
piscatorial وابسته به صیدماهی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com