English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
predicamental وابسته به مقولههای دهگانه
Other Matches
decade bridge پل دهگانه
decile توزیع دهگانه
decalogue احکام دهگانه موسی
law of moses احکام دهگانه موسی
the ten plangues of egypt بلاهای دهگانه مصر
deathlete شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
the ten predicaments مقولات دهگانه ارسطو مقولات عشره
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
deathlon مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associate وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
attendant وابسته
subordinate وابسته
plantar وابسته به کف پا
aquatic وابسته به اب
sexual organs وابسته به
contingents وابسته
contingent وابسته
febile وابسته به تب
elfin وابسته به جن
cephalic وابسته به سر
interdependent وابسته
elysian وابسته به
pertaining وابسته
pertianing وابسته
carpal وابسته به مچ
subordinated وابسته
subordinates وابسته
dependant وابسته
pyretic وابسته به تب
pyrexial وابسته به تب
pyrexic وابسته به تب
dependants وابسته
hanger on وابسته
of kin وابسته
pertinent وابسته
attributable وابسته به
congenerous وابسته
riverrine وابسته به
comprador وابسته
commissarial وابسته به
subordinating وابسته
attendants وابسته
cantabrigian وابسته به
correspondents وابسته
affiliate وابسته
relative وابسته
appurtenant وابسته
germane وابسته
thereof=of that وابسته به ان
affiliated وابسته
akin وابسته
affiliates وابسته
affiliating وابسته
related وابسته
tuitionary وابسته به
dependent وابسته
israelitish وابسته به
belonging وابسته ها
thereof وابسته به ان
federate وابسته
diphtheric وابسته به
levitical وابسته به
adjectives وابسته
correspondent وابسته
monitorial وابسته به
relevant وابسته
wedded وابسته
federating وابسته
attache وابسته
attached وابسته
messianic وابسته به
adjective وابسته
syncop وابسته به غش
federated وابسته
federates وابسته
far eastern وابسته بخاوردور
jesuitic وابسته به یسوعیون
kufic وابسته به کوفه
galilean وابسته به گالیله
facultative وابسته به faculty
gasolinic وابسته به بنزین
geomantic وابسته به رمالی
gerontic وابسته به پیری
indonesian وابسته به اندونزی
iranian وابسته به ایران
iraqi وابسته به عراق
floricultural وابسته به گلکاری
folkish وابسته به فولکلور
isthmian وابسته به باریکه
folklorish وابسته به فولکلور
flexional وابسته به صرف
fetal وابسته به جنین
faunistic وابسته به جانوران
irrigational وابسته به ابیاری
isthmic وابسته به باریکه
interrogatory وابسته به سئوال
indic وابسته به هند
hippocratic وابسته به طب بقراط
homeric وابسته به هومر
hydrological وابسته به خواص اب
horatian وابسته به هوراس
humnanist وابسته به بشردوستی
incorporative وابسته به الحاق
hunnish وابسته به هونها
hyperbolic وابسته به هذلولی
hydrologic وابسته به اب شناسی
hygroscopic وابسته به نم نما
idiographic وابسته به مجاز
ichthyic وابسته به ماهی
tenruial وابسته بتصدی
hypochondriacal وابسته به تهیگاه
icarian وابسته به ایکاروس
inferential وابسته به استنتاج
hematic وابسته به خون
glandulose وابسته به غدد
glandulous وابسته به غدد
gnomonic وابسته به شاخص
interoceptive وابسته به احشاء
internuptial وابسته به عروسی
interferential وابسته به دخالت
intercollegiate وابسته بکالج ها
inspectoral وابسته به بازرس ها
gregorian وابسته به گریگوری
inner directed درون وابسته
gular وابسته به مری
inhibitive وابسته به جلوگیری
infusorial وابسته به نمرویان
inflexional وابسته به صرف
gutturo nasal وابسته بگلووبینی
haemic وابسته بخون
iatric وابسته به پزشکی
dramaturgic وابسته به فن نمایش
air attache وابسته هوایی
affiliated company شرکت وابسته
aesculapian وابسته به دارگونه طب
aerological وابسته بهواشناسی
adipic وابسته به چربی
acoustical وابسته به شنوایی
degenerative وابسته به انحطاط
pancreatic وابسته به لوزالمعده
emotive وابسته به احساسات
altitudinal وابسته به اوج
analphabetic وابسته به بیسوادی
anginal وابسته به گلودرد
attache وابسته نظامی
astronautical وابسته به فضانوردان
associated company شرکت وابسته
army attache وابسته زمینی
army attache وابسته نظامی
archimedean وابسته به ارشمیدس
aortic وابسته بشاهرگ
aortal وابسته بشاهرگ
antichristian وابسته به دجال
landed وابسته بزمین
generic وابسته به تیره
paralytics وابسته به فلج
oratorical وابسته به سخنرانی
focal وابسته بکانون
planetary وابسته به سیاره
social وابسته بجامعه
subversion وابسته به خرابکاری
structurally وابسته به بنا
structural وابسته به بنا
structural وابسته به ساختمان
humans وابسته بانسان
nasal وابسته به بینی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com