Dictiornary-Farsi | وابسته به نیتروژن ازت دار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
azotic	وابسته به نیتروژن ازت دار


Other Matches

azote	نیتروژن
nitrogen	نیتروژن
liquid nitrogen	نیتروژن مایع
nitrogenous	نیتروژن دار
nitriding	نیتروژن دادن
nitrous oxide	نیتروژن مونوکسید
denitration	نیتروژن دهی
denitrification	نیتروژن دهی
nitrogen rule	قاعده نیتروژن
nitrogen bases	بازهای نیتروژن
nitrogen monoxide	نیتروژن مونوکسید
nitrification	نیتروژن گیری
nitration	نیتروژن دارشدن
nitrogen fixation	تثبیت نیتروژن
laughing gas	نیتروژن مونوکسید
nitrogen tetroxide	تتراکسید نیتروژن
nitrogen	گاز نیتروژن
azotometer	نیتروژن سنج
nitrometer	نیتروژن سنج
nitrogenize	با نیتروژن ترکیب کردن
denitrogenation	جدا کردن نیتروژن
nitrogenize	دارای نیتروژن کردن
nitrous	دارای نیتروژن با طرفیت پایین
nitric	دارای نیتروژن با فرفیت بالا
phallic	وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian	اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial	وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic	وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial	وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic	وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological	وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral	وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
vehicular	وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic	وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic	وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal	وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar	وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical	وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
cliquy	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic	وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic	وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory	وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic	وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
zygose	وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic	وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services	یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal	وابسته به پیشانی وابسته بجلو
hermitical	وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal	وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic	وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating	وابسته وابسته کردن
associated	وابسته وابسته کردن
associates	وابسته وابسته کردن
associate	وابسته وابسته کردن
popliteal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical	وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal	وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
subordinate	وابسته
subordinated	وابسته
tuitionary	وابسته به
belonging	وابسته ها
affiliate	وابسته
attendants	وابسته
related	وابسته
comprador	وابسته
attendant	وابسته
commissarial	وابسته به
subordinates	وابسته
subordinating	وابسته
monitorial	وابسته به
plantar	وابسته به کف پا
elysian	وابسته به
diphtheric	وابسته به
aquatic	وابسته به اب
dependant	وابسته
dependants	وابسته
pertinent	وابسته
congenerous	وابسته
affiliating	وابسته
affiliates	وابسته
affiliated	وابسته
dependent	وابسته
contingents	وابسته
federate	وابسته
syncop	وابسته به غش
wedded	وابسته
cantabrigian	وابسته به
carpal	وابسته به مچ
attached	وابسته
federated	وابسته
israelitish	وابسته به
federates	وابسته
interdependent	وابسته
federating	وابسته
thereof=of that	وابسته به ان
contingent	وابسته
adjective	وابسته
riverrine	وابسته به
relative	وابسته
pyrexic	وابسته به تب
pyrexial	وابسته به تب
hanger on	وابسته
attache	وابسته
akin	وابسته
adjectives	وابسته
cephalic	وابسته به سر
of kin	وابسته
attributable	وابسته به
appurtenant	وابسته
relevant	وابسته
germane	وابسته
thereof	وابسته به ان
pertaining	وابسته
pyretic	وابسته به تب
correspondent	وابسته
correspondents	وابسته
febile	وابسته به تب
elfin	وابسته به جن
messianic	وابسته به
pertianing	وابسته
levitical	وابسته به
sexual organs	وابسته به
attache	وابسته نظامی
anginal	وابسته به گلودرد
antichristian	وابسته به دجال
army attache	وابسته نظامی
peruvian	وابسته به پرو
archimedean	وابسته به ارشمیدس
pharmacologic	وابسته بداروشناسی
pharyngal	وابسته به گلوگاه
aortic	وابسته بشاهرگ
aortal	وابسته بشاهرگ
perigean	وابسته به حضیضی
pharisaic	وابسته به فریسی
photic	وابسته به تولیدنور
auditive	وابسته به شنوایی
petiolar	وابسته به برگدم
army attache	وابسته زمینی
photic	وابسته به نوروروشنایی
associated company	شرکت وابسته
perlitic	وابسته به مروارید
analphabetic	وابسته به بیسوادی
petrologic	وابسته به سنگ
astronautical	وابسته به فضانوردان
penological	وابسته به کیفرشناسی
perigeal	وابسته به حضیضی
planetary	وابسته به سیاره
ethnicity	وابسته به نژادشناسی
ethnic	وابسته به نژادشناسی
promethean	وابسته به پرومیتوس
provencal	وابسته بشهر
seminal	وابسته به منی
municipal	وابسته بشهرداری
psychologic	وابسته به روانشناسی
puberal	وابسته به بلوغ
programmatic	وابسته به پروگرام
human	وابسته بانسان
humans	وابسته بانسان
press attache	وابسته مطبوعاتی
presbyterial	وابسته به کشیش ها
social	وابسته بجامعه
subversion	وابسته به خرابکاری
structurally	وابسته به بنا
structural	وابسته به بنا
structural	وابسته به ساختمان
periclean	وابسته به پریکلس
pubertal	وابسته به بلوغ
scientific	وابسته بعلم
vital	وابسته به زندگی
photographic	وابسته به عکاسی
radio ulnar	وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine	وابسته به وزغ
rectal	وابسته به مقعد
rectorial	وابسته به rector
surgical	وابسته به جراحی
oracular	وابسته به وحی
matrimonial	وابسته به عروسی
solar	وابسته بخورشید
radio carpal	وابسته به زندبالاومچ
homicidal	وابسته به ادمکشی
vital	وابسته بزندگی
menstrual	وابسته به قاعده گی
pyrrhic	وابسته به " پیروس "
pythian	وابسته به "اپولو"
pygmaean	وابسته به پیگمی ها
pygmean	وابسته به پیگمی ها
porcine	وابسته بخوک
psychiatric	وابسته به روانپزشکی
jugulars	وابسته بوریدوداجی
altitudinal	وابسته به اوج
emotive	وابسته به احساسات
piscatory	وابسته به صیدماهی
pistillary	وابسته به مادگی گل
landed	وابسته بزمین
investigatory	وابسته به رسیدگی
generic	وابسته به تیره
platinic	وابسته به پلاتین