Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
hermetic
وابسته به هرمس مصری کیمیایی
Other Matches
chemicals
کیمیایی
alchemic
کیمیایی
alchemical
کیمیایی
chemical
کیمیایی
hermes
هرمس
herm
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
hermes
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
hermaphroditus
پسر هرمس وافرودیت که وقتی در اب تنش را می شست بایک حوری دریایی متصل و دارای یک بدن شد
sacred ibis
لک لک مصری
egyptian
مصری
hamite
مصری
egyptianize
مصری
Egyptian cotton
پنبه مصری
galingale
خولنجان مصری
pontic bean
باقلای مصری
Egyptian architecture
معماری مصری
balsam oil
روغن مصری
iceneumon
موش مصری
sistrum
عود مصری
hyssop
زوفای مصری
sycamore
انجیر مصری
sycamores
انجیر مصری
dyeweed
مینای مصری
pyracantha
خار مصری
egyptian architecture
معماری مصری
wild parsmip
شقاقل مصری
sothic year
سال خورشیدی مصری
Egyptian gorge
ابزار گچ بری مصری
maco
پنبه درجه یک مصری
neophron
کرکس سفید مصری
galanga
خولنجان مصری ریشه جوز
herma
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
lotus
[نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associate
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
sexual organs
وابسته به
affiliates
وابسته
diphtheric
وابسته به
federated
وابسته
affiliated
وابسته
related
وابسته
pertinent
وابسته
attendant
وابسته
attendants
وابسته
congenerous
وابسته
comprador
وابسته
elfin
وابسته به جن
affiliating
وابسته
attached
وابسته
pyretic
وابسته به تب
aquatic
وابسته به اب
monitorial
وابسته به
elysian
وابسته به
plantar
وابسته به کف پا
dependant
وابسته
dependants
وابسته
affiliate
وابسته
pyrexic
وابسته به تب
pyrexial
وابسته به تب
tuitionary
وابسته به
commissarial
وابسته به
syncop
وابسته به غش
thereof
وابسته به ان
dependent
وابسته
attache
وابسته
pertianing
وابسته
federate
وابسته
federates
وابسته
belonging
وابسته ها
federating
وابسته
pertaining
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
of kin
وابسته
riverrine
وابسته به
germane
وابسته
interdependent
وابسته
cephalic
وابسته به سر
adjective
وابسته
adjectives
وابسته
akin
وابسته
carpal
وابسته به مچ
cantabrigian
وابسته به
appurtenant
وابسته
relative
وابسته
relevant
وابسته
levitical
وابسته به
wedded
وابسته
attributable
وابسته به
subordinates
وابسته
contingent
وابسته
contingents
وابسته
subordinate
وابسته
correspondent
وابسته
correspondents
وابسته
israelitish
وابسته به
subordinating
وابسته
subordinated
وابسته
hanger on
وابسته
febile
وابسته به تب
messianic
وابسته به
gutturo nasal
وابسته بگلووبینی
internuptial
وابسته به عروسی
acoustical
وابسته به شنوایی
landed
وابسته بزمین
gregorian
وابسته به گریگوری
interferential
وابسته به دخالت
emotive
وابسته به احساسات
degenerative
وابسته به انحطاط
intercollegiate
وابسته بکالج ها
pancreatic
وابسته به لوزالمعده
gular
وابسته به مری
haemic
وابسته بخون
inflexional
وابسته به صرف
hematic
وابسته به خون
infusorial
وابسته به نمرویان
inner directed
درون وابسته
connubial
وابسته به زناشویی
marines
وابسته به دریانوردی
antichristian
وابسته به دجال
inspectoral
وابسته به بازرس ها
predial or prae
وابسته به زمین
materialistic
وابسته به مادیات
paralytic
وابسته به فلج
paralytics
وابسته به فلج
potamic
وابسته به رودها
inhibitive
وابسته به جلوگیری
generic
وابسته به تیره
inferential
وابسته به استنتاج
adipic
وابسته به چربی
irrigational
وابسته به ابیاری
glandulous
وابسته به غدد
glandulose
وابسته به غدد
anginal
وابسته به گلودرد
piscatorial
وابسته به صیدماهی
piscatorial
وابسته به ماهیگیری
isthmian
وابسته به باریکه
aortal
وابسته بشاهرگ
aortic
وابسته بشاهرگ
isthmic
وابسته به باریکه
gerontic
وابسته به پیری
jesuitic
وابسته به یسوعیون
photic
وابسته به تولیدنور
photic
وابسته به نوروروشنایی
archimedean
وابسته به ارشمیدس
piscatory
وابسته به ماهیگیری
analphabetic
وابسته به بیسوادی
aerological
وابسته بهواشناسی
interoceptive
وابسته به احشاء
affiliated company
شرکت وابسته
pocky
وابسته به ابله
air attache
وابسته هوایی
interrogatory
وابسته به سئوال
iranian
وابسته به ایران
gnomonic
وابسته به شاخص
plumbous
وابسته به سرب
altitudinal
وابسته به اوج
pleural
وابسته به شامه شش
platinic
وابسته به پلاتین
iraqi
وابسته به عراق
pistillary
وابسته به مادگی گل
piscatory
وابسته به صیدماهی
army attache
وابسته نظامی
aesculapian
وابسته به دارگونه طب
scientific
وابسته بعلم
iatric
وابسته به پزشکی
hunnish
وابسته به هونها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com