Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English
Persian
entrance
ورودیه اجازه ورود
entranced
ورودیه اجازه ورود
entrances
ورودیه اجازه ورود
entrancing
ورودیه اجازه ورود
Other Matches
gate
وسایل ورود ورودیه
gates
وسایل ورود ورودیه
token
اجازه ورود
tokens
اجازه ورود
ingress
حق دخول اجازه ورود
let someone through
اجازه ورود دادن
visas
اجازه ورود به کشوربیگانه
visa
اجازه ورود به کشوربیگانه
to refuse somebody entry
[admission]
اجازه ندادن ورود کسی
[به کشوری]
pratique
اجازه مقامات بندری جهت ورود کشتی
open general license
اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
The passenger was admitted into the USA.
به مسافر اجازه ورود به ایالات متحده آمریکا را دادند.
calendar program
ابزار نرم افزاری که به کاربر اجازه ورود و بررسی به قرار ملاقات ها میدهد
keelage
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
door money
ورودیه
admissions
ورودیه
admission
ورودیه
income
ورودیه جدیدالورود
fee
پای مزد ورودیه
box offices
گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
box office
گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
gate meeting
انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
gatecrasher
کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrashers
کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
flat
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flattest
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
clearance
اجازه ترخیص اجازه نامه
emulation
رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
prior admission
اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
dock receipt
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
admitance
ورود
appulse
ورود
entrance fee
حق ورود
inning
ورود
entrance fees
حق ورود
arrival
ورود
arrivals
ورود
arr
ورود
infare
ورود
entree
ورود
right of entry
حق ورود
ingress
ورود
entry
ورود
ingression
ورود
introgression
ورود
introit
ورود
importing
ورود
entrancing
ورود
importation
ورود
accession
ورود
air inclusion
ورود هوا
imported
ورود
re-entry
ورود
import
ورود
inductions
ورود
re entry
ورود
induction
ورود
entrance
ورود
entrances
ورود
entranced
ورود
intervance of third party
ورود ثالث
homecoming
ورود بخانه
inlet
ورود دخول
landings
ورود به خشکی
landings
ورود بخشکی
house-warmings
جشن ورود
forcible entry
ورود عدوانی
tardiness
تاخیر ورود
landing
ورود بخشکی
importing
مفهوم ورود
intrant
ورود رسمی
landfall n
ورود بخشکی
imported
مفهوم ورود
input of current
ورود جریان
arrival rate
نرخ ورود
inlet time
زمان ورود
initation
ورود بعضویت
import
مفهوم ورود
landding
ورود بخشکی
homecomings
ورود بخانه
entry
ورود راهرو
energy intake
ورود انرژی
acetylation
ورود ریشهء
ease of entry
سهولت ورود
due in
در شرف ورود
data insertion
ورود داده ها
data import
ورود داده
cost to entry
هزینه ورود
capital inflow
ورود سرمایه
landfall
ورود بخشکی
landfalls
ورود بخشکی
house warming
جشن ورود
house-warming
جشن ورود
entering angle
زاویه ورود
landing
ورود به خشکی
free entrance
ورود مجانی
first in first out
به ترتیب ورود
first in first out
بترتیب ورود
fifo
به ترتیب ورود
entry side
جهت ورود
entry point
نقطه ورود
influx
ورود هجوم
influxes
ورود هجوم
admission
اجازهء ورود
admissions
اجازهء ورود
admittance
ورود دخول
entree
اجازهء ورود
approach ramp
فرازای ورود
reebtry
ورود مجدد
receipt statement
اعلامیه ورود
when entering
هنگام ورود
token
بلیط ورود
tokens
بلیط ورود
advent
ظهور و ورود
inlets
ورود دخول
port of entry
بندرمحل ورود
arrival hall
سالن ورود
arrival hall
سالن ورود
log in sequrity
ایمنی ورود
on arrival
هنگام ورود
gangplank
تخته ورود به ناو
hailing
اعلام ورود کردن
hails
اعلام ورود کردن
raid
ورود ناگهانی پلیس
estimated time of arrival
زمان تقریبی ورود
raided
ورود ناگهانی پلیس
hail
اعلام ورود کردن
exhaust gas admission
اگزوز ورود گاز
entry plan
طرح ورود به بندر
gangplanks
تخته ورود به ناو
coast in point
نقطه ورود به ساحل
search warrant
حکم بازرسی و ورود
barrier to entry
منع ورود به صنعت
search warrants
حکم بازرسی و ورود
clearance inwards
مجوز ورود کشتی
fifo
خروج به ترتیب ورود
raiding
ورود ناگهانی پلیس
inflow of foreign funds
ورود وجوه خارجی
hailed
اعلام ورود کردن
inflow of labor
جریان ورود کارگر
police raid
ورود ناگهانی پلیس
nonjoinder
عدم ورود در دعوا
lifo
به ترتیب عکس ورود
round-up
ورود ناگهانی پلیس
law of prior entry
قانون تقدم ورود
last in first out
به ترتیب عکس ورود
last in first out
بترتیب عکس ورود
bust
[colloquial]
ورود ناگهانی پلیس
infare
مهمانی بمناسبت ورود
entranced
حق ورود دروازهء دخول
freedom of entry and exit
ازادی ورود و خروج
gold import point
نقطه ورود طلا
entrances
حق ورود دروازهء دخول
entrance
حق ورود دروازهء دخول
subroutine reentry
ورود جمله به زیرروال
school readiness
امادگی ورود به مدرسه
raids
ورود ناگهانی پلیس
entrancing
حق ورود دروازهء دخول
house warming
جشن ورود بخانه تازه
house-warming
جشن ورود بخانه تازه
house-warmings
جشن ورود بخانه تازه
to announce one's arrival
ورود خود را اعلام کردن
sign-on
ورود به سیستم
[رایانه شناسی]
gangways
محل ورود و خروج از ناو
gangway
محل ورود و خروج از ناو
free entry
ورود ازاد بنگاهها به صنعت
customs entry
افهار یا اعلام ورود به گمرک
docl pass
گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
clearance inwards
اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards
ورود کشتی به محوطه گمرک
we watched for his arrival
منتظر ورود او شدیم یا بودیم
street inlet
دریچه ورود فاضلاب سطحی
time table
جدول زمانی ورود و عزیمت
rje
ورود برنامه ازراه دورEntry ob
dead on arrival
مرحوم هنگام ورود
[بیماری در آمبولانس]
single sign-on
ورود یگانه به سیستم
[رایانه شناسی]
velocity stacks
لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
check-ins
نام نویسی کردن مراسم ورود
Upon his arrival , he delinered a speech .
به محض ورود نطقی ایراد کرد
port of entry
مرز ورود کالا یا فرد به کشور
postulancy
تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
entry
شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
Open to the publice.
ورود برای عموم آزاد است
prep schools
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep school
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
pound breach
هتک حرز یا ورود غیرقانونی به چراگاه
demur
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
burglaries
ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
demurred
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
check-in
نام نویسی کردن مراسم ورود
immediate
روش اجرای یک دستور کامپیوتری پس از ورود
snug down
امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
demurring
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
burglary
ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
check in
نام نویسی کردن مراسم ورود
scenarios
دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
scenario
دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
demurs
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
admission is free to all
ورود برای همه یا همگان آزاد است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com