Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English
Persian
gyroscope
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
gyroscopes
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
Other Matches
azimuth
گرای نجومی راس القدم
azimuth angle
زاویه گرای نجومی هواپیما
radar locating
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
azimuth deviation
اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
astro tracker
وسیله ناوبری خودکار نجومی
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
astro tracker
تعقیب کننده نجومی
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
peripheral
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
transit bearing
گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
coincidence adjustment
تعیین مسافت به وسیله انطباق
plotters
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
warbling
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbles
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbled
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warble
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
vor
وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
cone penetrometer
وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
automation
کنترل و هدایت دستگاهی بطورخودکار
crucially
تعیین کننده
indicating
تعیین کننده
determinative
تعیین کننده
determinant
تعیین کننده
determinants
تعیین کننده
crucial
تعیین کننده
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
oddsmaker
تعیین کننده امتیاز
coefficient of determination
ضریب تعیین کننده
crucial experiment
ازمایش تعیین کننده
rorschach determinant
تعیین کننده رورشاخ
determining tendency
گرایش تعیین کننده
dream determinant
تعیین کننده رویا
determinants
عامل تعیین کننده
electroscope
تعیین کننده برق
form determinant
تعیین کننده شکل
determinant
عامل تعیین کننده
authenticator
تعیین کننده سیستم نشانی
rate determining step
مرحله تعیین کننده سرعت
laser disignator
تعیین کننده هدف لیزری
driving range
علامت تعیین کننده فاصله ها
equation of time
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
celestial precomputation
محاسبات پیش بینی شده نجومی محاسبات نجومی
fault localization apparatus
دستگاه تعیین کننده محل خطا
azimuth circle
قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
words of limitation
الفاظ تعیین کننده سهم هرکس در سند
range markers
علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
air transport allocations board
هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
doppler radar
رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
tracked vehicle
وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
boxman
عضو هیئت تعیین کننده محل افتادن توپ
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
localizer
انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود
blasting machine
وسیله منفجر کننده
exerciser
آزمایش کننده یک وسیله
launcher
حمله کننده وسیله پرتاب
cleansers
وسیله یا ماده تمیز کننده
smokey the bear
وسیله تولید کننده دود
conductor
وسیله هادی اجرا کننده
conductors
وسیله هادی اجرا کننده
cleanser
وسیله یا ماده تمیز کننده
ejector
وسیله پرتاب کننده پوکه به خارج
external
ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
externals
ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
invisible hand
فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
location audit
تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
rabal
روش تعیین اوضاع جوی به وسیله بالنهای هواسنجی روش استفاده از پیامهای هواسنجی
policy maker
سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
pile height
ارتفاع پرز
[این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
cartels
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
markers
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
marker
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
authentication
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
devices
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
corrector
وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
texts
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
default
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
beach marker
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
confusion reflector
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
astrologic
نجومی
astronomical
نجومی
astronomic
نجومی
celestial
نجومی
astronomical triangle
مثلث نجومی
first light
افق نجومی
astro altitude
ارتفاع نجومی
astro
نجومی فلکی
ephermeris
تقویم نجومی
ephemeris
تقویم نجومی
ephemeris time
زمان نجومی
address calendar
تقویم نجومی
equinox
استوای نجومی
sidereal angle
زاویه نجومی
sidereal day
روز نجومی
celestial navigation
ناوبری نجومی
celestial horizon
افق نجومی
celestial equator
استوای نجومی
sidereal time
زمان نجومی
sidereal time
وقت نجومی
siderial day
روز نجومی
year
سال نجومی
sidreal year
سال نجومی
astronomical unit
واحد نجومی
azimuth
سمت نجومی
astrophysics
فیزیک نجومی
planetary
ستارهای نجومی
celestial sphere
کره نجومی
telescopes
دوربین نجومی
radio telescope
رادیوی نجومی
radio telescopes
رادیوی نجومی
almanach
تقویم نجومی
astronomic observation
دیدبانی نجومی
telescope
دوربین نجومی
astronomical constants
ثابتهای نجومی
gyro compass
قطب نمای نجومی
reticle
شبکه دوربین نجومی
greenwich sidereal time
زمان نجومی گرینویچ
sidereal period
دوره تناوب نجومی
sidereal hour angle
زاویه ساعتی نجومی
telescopic
وابسته بدوربین نجومی
sidereal
وابسته به ثوابت نجومی
siderial
وابسته به ثوابت نجومی
astrophysicist
متخصص فیزیک نجومی
equinoctial
مربوط به استوای نجومی
astronomic station
ایستگاه دیدبانی نجومی
astro compass
قطب نمای نجومی
astronomical twilight
شفق و فلق نجومی
astronomical twilight
تاریک وروشن نجومی
astrophysical
منسوب به فیزیک نجومی
astrophysics
فیزیک نجومی استروفیزیک
telescopist
متخصص استعمال دوربینهای نجومی
gyro angle
زاویه ژیروسکوپی سمت نجومی
sigil
علامت نجومی علائم رمزی
skeptic
شک گرای
dosimetry
تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
combat resolution
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
predominating
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominated
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominate
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominates
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
impressionists
برداشت گرای
centralist
مرکز گرای
compass direction
گرای مغناطیسی
materialists
ماده گرای
structuralist
ساخت گرای
structuralists
ساخت گرای
impressionist
برداشت گرای
supremacist
برتری گرای
supremacists
برتری گرای
feudal
تیول گرای
ruralist
روستا گرای
saprophytic
پوده گرای
socialist
جامعه گرای
socialists
جامعه گرای
relative bearing
گرای نسبی
egalitarian
تساوی گرای
centralists
مرکز گرای
segregationist
جدایی گرای
escapists
گریز گرای
escapist
گریز گرای
separatist
جدا گرای
militarist
جنگ گرای
solipsist
نفس گرای
extroverts
برون گرای
extrovert
برون گرای
unitarian
توحید گرای
ultramodernist
فرانو گرای
theist
یزدان گرای
theocentric
خدا گرای
back azimuth method
گرای وارونه
lipophilic
چربی گرای
realistically
راستین گرای
compass azimuth
گرای مغناطیسی
communalist
اشتراکی گرای
realistically
تحقق گرای
materialist
ماده گرای
nudist
برهنگی گرای
realistic
تحقق گرای
realistic
راستین گرای
individualists
فرد گرای
militarists
جنگ گرای
true azimuth
گرای حقیقی
realist
تحقق گرای
equalitarian
تساوی گرای
pragmatist
مصلحت گرای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com