English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
shrinkage prevention وسیله جلوگیری از جمع شدگی
Other Matches
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
contraceptives وسیله جلوگیری از ابستنی
contraceptive وسیله جلوگیری از ابستنی
retraction lock وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
exchange control جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
semaphore مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
gelation بسته شدگی سفت شدگی
scrambler وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scramblers وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
failed سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
imminution کم شدگی باریک شدگی
chains باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
crawlers وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
contentions وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
contention وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
built-in نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulating کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulate کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
trainer وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
erections شق شدگی
bottling نخ شدگی
dostortion کج شدگی
erection شق شدگی
geniculation خم شدگی
the mast has raked کج شدگی
embeddeness حک شدگی
depression کم شدگی
neck نخ شدگی
necks نخ شدگی
depressions کم شدگی
output اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
sprains رگ برگ شدگی
leakages فاش شدگی
crookedness انحناء و کج شدگی
acetification ترش شدگی
contraction جمع شدگی
contractions جمع شدگی
sprained رگ برگ شدگی
spraining رگ برگ شدگی
leakage فاش شدگی
depression گود شدگی
depressions گود شدگی
concretion سفت شدگی
comminution خرد شدگی
coagulation دلمه شدگی
carburization پودر شدگی
expulsions بیرون شدگی
bronchocele بزرگ شدگی
sprain رگ برگ شدگی
encrustations دلمه شدگی
recvrvature دولا شدگی
nigrescence سیاه شدگی
necking باریک شدگی
expulsion بیرون شدگی
liquescence مایع شدگی
lateral yield له شدگی جانبی
invagination غلاف شدگی
intensification افزون شدگی
incalescence گرم شدگی
occlusion بسته شدگی
scleriasis سفت شدگی
purler پرت شدگی از سر
pulverization خرد شدگی
puchery جمع شدگی
petrifaction سنگ شدگی
paralysation فلج شدگی
pairing جفت شدگی
occlusion جفت شدگی
congestion جمع شدگی
homogenization هم جنس شدگی
strobilation باریک شدگی
erasure پاک شدگی
translocation جابجا شدگی
turn over واژگون شدگی
distotion factor ضریب کج شدگی
dilution رقیق شدگی
diminution کم شدگی تحقیر
desuetude موقوف شدگی
detruncation کوتاه شدگی
eviration هذیان زن شدگی
polarization قطبی شدگی
gelidity بسته شدگی
gasification تبخیر شدگی
tight coupling جفت شدگی
flocculence قلنبه شدگی
flagginess ول شدگی اویختگی
fixedness تثبیت شدگی
expurgation پاک شدگی
expunction پاک شدگی
encrustation دلمه شدگی
blotting پاک شدگی
elongation دراز شدگی
scarlet سرخ شدگی
shortening کوتاه شدگی
conglomeration گلوه شدگی
acceptability قبول شدگی
diffusion پخش شدگی
narrowing تنگ شدگی
locking قفل شدگی
shrinkage چروک شدگی
petrification سنگ شدگی
offsetting دوخم شدگی
blotted پاک شدگی
damnation لعنت شدگی
blots پاک شدگی
blot پاک شدگی
dispersion پخش شدگی
sclerosis سخت شدگی
puckered جمع شدگی
hybridization هیبرید شدگی
pucker جمع شدگی
hardening سفت شدگی
choking اب بند شدگی
puckers جمع شدگی
smelting ذوب شدگی
fading محو شدگی
conglomerations گلوه شدگی
removal جدا شدگی
coupling جفت شدگی
puckering جمع شدگی
offset دوخم شدگی
devices فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
hepatization سفت شدگی بافته
encephalomalacia نرم شدگی مغز
maladies فاسد شدگی بیماری
edge triggered با رها شدگی لبهای
erasure حک جای پاک شدگی
sclerosis سفت شدگی بافتها
shrinkage coefficient ضریب جمع شدگی
hyperostosis کلفت شدگی استخوان
malady فاسد شدگی بیماری
shrinkage stress خستگی جمع شدگی
yielding تسلیم شدگی فلز
supersession جانشینی لغو شدگی
gerontomorphosis پیر شدگی نژاد
erethism تحریک شدگی زیاد
disseisin محروم شدگی ازتصرف
shrinks انقباض چوروک شدگی
scleroma سفت شدگی بافتها
delusion of control هذیان کنترل شدگی
scloroderma سفت شدگی پوست
degree of shrinkage ضریب جمع شدگی
depressions گود شدگی فرودافت
breaking پاره گی قطع شدگی
depression گود شدگی فرودافت
constrictions فشار تنگ شدگی
shrinkage وابست جمع شدگی
constriction فشار تنگ شدگی
varicosity گشاد شدگی سیاهرگ
digression پرت شدگی ازموضوع
accru اجتماع فراهم شدگی
shrink انقباض چوروک شدگی
shrinking انقباض چوروک شدگی
diffraction broadening پهن شدگی پراشی
condensation جمع شدگی تکاثف
malposition جابجا شدگی جنین
strobilization تشکیل رشته باریک شدگی
enlarged tonsils بزرگ شدگی لوزه ها [پزشکی]
coupling جفت شدگی اتصال درگیری
incarcerated hernia جمع شدگی کیسه فتق
scoliosis کج شدگی تیره پشت ازپهلو
depigmentation بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
dipole dipole coupling جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
domesticity زندگانی خانگی رام شدگی
fixations خیره شدگی تعلق خاطر
dc coupling جفت شدگی جریان مستقیم
scrappiness اوراق شدگی ستیزه جویی
fixation خیره شدگی تعلق خاطر
communication بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshakes سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com