English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (10 milliseconds)
English Persian
timer وقت نگهدار هر راننده
timers وقت نگهدار هر راننده
Other Matches
driver راننده اتومبیل راننده ارابه
drivers راننده اتومبیل راننده ارابه
protectors نگهدار
sustentative نگهدار
tenter نگهدار
supporters نگهدار
linemen خط نگهدار
linesman خط نگهدار
linesmen خط نگهدار
backer نگهدار
backers نگهدار
keeper نگهدار
keepers نگهدار
propping نگهدار
propped نگهدار
prop نگهدار
lineman خط نگهدار
support r نگهدار
lineswoman خط نگهدار زن
supporter نگهدار
protector نگهدار
sinkers وزنه نگهدار
baselinesman خط نگهدار خط عرضی
notcher حساب نگهدار
paper weight کاغذ نگهدار
stanchion حائل نگهدار
patrons نگهدار پشتیبان
patron نگهدار پشتیبان
rope stopper طناب نگهدار
blank holder ورق نگهدار
face-saving آبرو نگهدار
babysitter بچه نگهدار
markers حساب نگهدار
concierge نگهدار یاحافظ
concierges نگهدار یاحافظ
sinker وزنه نگهدار
scorers حساب نگهدار
scorer حساب نگهدار
timekeeper گاه نگهدار
linesman flag پرچم خط نگهدار
line call اعلام خط نگهدار
knitting sheath میل نگهدار
time keeper وقت نگهدار
baby-sitters بچه نگهدار
baby-sitter بچه نگهدار
buttress حائل نگهدار
marker حساب نگهدار
chain check stopper سیم نگهدار
clocker وقت نگهدار
timers وقت نگهدار
depositary نگهدار ضامن
buttressing حائل نگهدار
buttresses حائل نگهدار
buttressed حائل نگهدار
timer وقت نگهدار
timekeepers وقت نگهدار
timekeepers گاه نگهدار
flame holder شعله نگهدار
sitter in بچه نگهدار
timekeeper وقت نگهدار
drill stock مته نگهدار
baby sitter بچه نگهدار
looker خوش قیافه نگهدار
scorekeeper حساب نگهدار امتیازها
combination toolholder ابزار نگهدار چندگانه
toolhead ابزار نگهدار اتومبیل
carpenters' stopper سیم نگهدار گیرهای
trigger چرخ نگهدار ماشه
triggers چرخ نگهدار ماشه
farewell خدا نگهدار خداحافظ
farewells خدا نگهدار خداحافظ
believer [in something] پشتیبان [نگهدار] [ازچیزی]
bird cage ماسک مخصوص خط نگهدار
triggered چرخ نگهدار ماشه
bedplate صفحه قاب یا نگهدار چیزی
blank holder ورق یا صفحه نگهدار کشویی
induction holding furnace کوره گرم نگهدار القائی
stockholders صاحب موجودی ذخیره نگهدار
tone arm الت سوزن نگهدار گرامافون
stockholder صاحب موجودی ذخیره نگهدار
penalty time keeper حساب نگهدار پنالتیهاو مدت اخراج بازیگران
piloted راننده
motor man راننده
steersman راننده
helmsman راننده
helmsmen راننده
impelent راننده
the man at the wheel راننده
pilot راننده
wheelsman راننده
driving راننده
pilots راننده
drivers راننده
driver راننده
wheelman راننده
propulsive پیش راننده
power unit پیش راننده
train driver راننده قطار
locomotive driver [British E] راننده قطار
locomotive operator [British E] راننده قطار
train operator [American E] راننده قطار
railroad engineer [American E] راننده قطار
road hog <idiom> راننده بیابان
taximan راننده تاکسی
truckman راننده کامیون
locomotive engineer [American E] راننده قطار
motorman راننده موتور
drivers راننده گرداننده
assistant driver کمک راننده
bulldozerer راننده بولدوزر
bus driver راننده اتوبوس
cabman راننده تاکسی
carter راننده گاری
drive's cab اطاق راننده
drive's seat صندلی راننده
chauffeured راننده ماشین
chauffeur راننده ماشین
chauffeuring راننده ماشین
truckers راننده کامیون
cabbie راننده تاکسی
cabbies راننده تاکسی
cabby راننده تاکسی
power plant پیش راننده
power plants پیش راننده
trucker راننده کامیون
chauffeurs راننده ماشین
driver's mate شاگرد راننده
driver راننده گرداننده
hot shoe راننده زبردست
repellent راننده بیزار کننده
pilot راننده قایق روی یخ
hackney man راننده درشکه کرایهای
iceboater راننده قایق روی یخ
outboarder راننده قایق موتوری
hackman راننده درشکه کرایهای
pick off رد شدن از راننده دیگر
motor man راننده واگون یالوکوموتیوبرقی
karter راننده اتومبیل کوچک
ambulanceman راننده یا مسئول آمبولانس
repellents راننده بیزار کننده
pilots راننده قایق روی یخ
gondoliers راننده کرجی ونیزی
piloted راننده قایق روی یخ
gondolier راننده کرجی ونیزی
catch driver راننده اجیر ارابه
diver راننده قایق موتوری
fly man راننده درشکه تک اسبه کرایهای
provisional driver راننده تازه کار ارابه
piloted خلبان هواپیما راننده کشتی
puntist راننده کرجی نام دارد
pilot خلبان هواپیما راننده کشتی
cockpit محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
cockpits محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
pilots خلبان هواپیما راننده کشتی
road hog راننده متجاوز بحقوق سایررانندگان درجاده
corner crew متصدیان اعلام خطر به راننده در سر پیچ
pole sitter راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
teamster راننده یک جفت حیوان یا دستگاه اسب ودرشکه
four in hand گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
The driver coaxed his bus through the snow. راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
set down معلق ساختن سوارکار یا راننده ارابه بخاطر خطا
remotely piloted هدایت شونده از راه دور هواپیمای بدون راننده
protest flag پرچم قرمز کوچک بعلامت اعتراض راننده قایق
sidecar جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
sidecars جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
drafting راندن پشت سر راننده جلوبرای کاستن فشار هوا
hit-and-run <idiom> حادثهای که راننده ماشین به بیراهه براند بدون اثری
fitcall finding پیدا کردن عیب کوچک مربوط به راننده یا رده یکم
predicted log racing مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
understeer تمایل اتومبیل به مستقیم رفتن در سر پیچ بیش ازانتظار راننده
side car جای اضافی چرخ داردرپهلوی راننده موتور سیکلت سایدکار
check string ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
cabs اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
pit board تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
cab اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
driver چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
back-seat driver مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
drivers چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
back-seat drivers مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
staging light چراغی که به راننده علامت میدهد که چرخهای اتومبیل درست روی خط قرار دارند
running down case دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
warm gas thruster جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
drone خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
guard-rail ریل نگهدار حائل ریل
guard-rails ریل نگهدار حائل ریل
cabs جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
cab جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com