English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English Persian
voltage to ground ولتاژ زمین
Search result with all words
ground اتصال مدار الکتریکی به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر.
shield صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
shields صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
GND مدار الکتریکی متصل به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر
Other Matches
line voltage ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
transmission که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
transmissions که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
unipolar که پاس ولتاژ مثبت و ولتاژ صفر با اعداد دودویی نشان داده می شوند
voltage regulator تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
surge یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
voltage balance موازنه ولتاژ تعادل ولتاژ
electrically قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
positive سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
redstone موشک زمین به زمین رداستون
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
total voltage ولتاژ کل
voltage ولتاژ
voltages ولتاژ
electric tension ولتاژ
potential ولتاژ
line voltage ولتاژ خط
alternating voltage ولتاژ C.A
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
voltage gain بهره ولتاژ
voltage impluse ایمپولز ولتاژ
discharge voltage ولتاژ تخلیه
voltage impluse ضربان ولتاژ
voltage increase افزایش ولتاژ
load tension ولتاژ بار
voltage loss تلف ولتاژ
voltage amplifier امپلیفایر ولتاژ
line voltage ولتاژ شبکه
voltage loss اتلاف ولتاژ
firing voltage ولتاژ اشتعال
voltage level سطح ولتاژ
voltage rise افزایش ولتاژ
voltage drop افت ولتاژ
ionization voltage ولتاژ یونیزاسیون
input voltage ولتاژ اولیه
insulation voltage ولتاژ ایزولاسیون
instantaneous voltage ولتاژ لحظهای
distubing voltage ولتاژ پارازیت
internal voltage ولتاژ داخلی
voltage compensation تعادل ولتاژ
voltage control کنترل ولتاژ
inverse voltage ولتاژ معکوس
voltage balance میزان ولتاژ
phase to neutral voltage ولتاژ فازی
line to line voltage ولتاژ بین دو خط
disruptive voltage ولتاژ شکننده
voltage curve منحنی ولتاژ
generator voltage ولتاژ ژنراتور
voltage divider مقسم ولتاژ
primery voltage ولتاژ اولیه
discharge voltage ولتاژ دشارژ
forward voltage ولتاژ مستقیم
line to neutral voltage ولتاژ فازی
line drop افت ولتاژ یک خط
electrode voltage ولتاژ الکترد
fault voltage ولتاژ خطا
electrode bias ولتاژ استراحت
voltage regulator نافم ولتاژ
electronic باس ولتاژ کم
biases ولتاژ بایاس
voltage regulation تنظیم ولتاژ
voltaism ولتاژ الکتریکی
voltage relay رله ولتاژ
contact potential ولتاژ تماسی
constant voltage ولتاژ ثابت
voltage transformer ترانسفورماتور ولتاژ
voltage vector بردار ولتاژ
extinction voltage ولتاژ خاموشی
voltage stabilization تثبیت ولتاژ
voltage stability ثبات ولتاژ
voltage source منبع ولتاژ
voltages ولتاژ تانسیون
line voltage variation نوسان ولتاژ
deionization voltage ولتاژ دیونیزاسیون
delay action voltage ولتاژ تاخیری
field voltage ولتاژ میدان
filament voltage ولتاژ افروزه
load voltage ولتاژ بار
filament voltage ولتاژ فیلامان
limiting voltage ولتاژ مرزی
voltage measuring سنجش ولتاژ
main voltage ولتاژ اصلی
voltage peak پیک ولتاژ
voltage ratio نسبت ولتاژ
voltage ولتاژ تانسیون
zener voltage ولتاژ زنر
voltage regulator رگولاتور ولتاژ
cutoff voltage ولتاژ قطع
mains voltage ولتاژ شبکه
fault voltage ولتاژ عیب
voltage pulse پالس ولتاژ
bias ولتاژ بایاس
bucking voltage ولتاژ مخالف
plate voltage ولتاژ اندی
anode voltage ولتاژ اندی
terminal voltage ولتاژ ترمینال
imaginary voltage ولتاژ راکتیو
ignition voltage ولتاژ احتراق
terminal voltage ولتاژ قطبی
peak to peak voltage ولتاژ مضاعف
idle voltage ولتاژ کور
hum voltage ولتاژ نویز
high voltage ولتاژ بالا
overvoltage اضافه ولتاژ
overvoltage ولتاژ اضافی
normal voltage ولتاژ عادی
break down voltage ولتاژ شکست
boosted b voltage ولتاژ افزوده ب
battery voltage ولتاژ باتری
threshold voltage ولتاژ استانه
operating voltage ولتاژ کار
service voltage ولتاژ کار
output voltage ولتاژ خروجی
average voltage ولتاژ متوسط
overpotential اضافه ولتاژ
peak voltage ولتاژ اوج
peak voltage ولتاژ حداکثر
signal voltage ولتاژ ورودی
potential gradient گرادیان ولتاژ
series voltage ولتاژ سری
voltage gradient گرادیان ولتاژ
potential regulator نافم ولتاژ
potential regulator رگولاتور ولتاژ
potentiometer مقسم ولتاژ
signal voltage ولتاژ دریافتی
potential drop افت ولتاژ
peak voltage ولتاژ پیک
grid voltage ولتاژ شبکه
supply voltage ولتاژ ورودی
interference vcoltage ولتاژ پارازیت
heating voltage ولتاژ گرمایش
signal voltage ولتاژ سیگنال
sticking voltage ولتاژ وقفه
y voltage ولتاژ ستاره
star voltage ولتاژ ستاره
spark voltage ولتاژ جرقه
rated voltage ولتاژ اسمی
nominal voltage ولتاژ اسمی
circuit voltage ولتاژ مدار
useful voltage ولتاژ موثر
medium voltage ولتاژ متوسط
induce voltage ولتاژ القایی
induction voltage ولتاژ القائی
tube voltage ولتاژ لامپ
transient voltage ولتاژ ضربهای
bleeders مقسم ولتاژ
impressed voltage ولتاژ موثر
transient voltage ولتاژ لحظهای
transient voltage ولتاژ گذرا
transformer voltage ولتاژ ترانسفورماتور
impluse ضربه ولتاژ
voltage amplification تقویت ولتاژ
bleeder مقسم ولتاژ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com