English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (1 milliseconds)
English Persian
concrete joist shaker ویبراتور تیرهای بتنی
Other Matches
vacuum concrete ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
vibrators ویبراتور
vibrator ویبراتور
multivibrator مولتی ویبراتور
concrete vibrating equipment ویبراتور بتن
induction vibrator ویبراتور القائی
vibrator نوسان ساز ویبراتور
vibrator نوسان گیر ویبراتور
vibrators نوسان ساز ویبراتور
vibrators نوسان گیر ویبراتور
sectarian تیرهای
denominational تیرهای
gentilitial تیرهای
spandrel beams تیرهای محیطی
semaphores تیرهای راهنما
concrete dam سد بتنی
field arrow تیرهای تیراندازی صحرایی
carpenter's Gothic [تیرهای چوبی سقف]
column caelata [ستون با تیرهای مزین شده]
number of rounds تعداد تیرهای شلیک شده
concrete pavement جاده بتنی
concrete pipe لوله بتنی
concrete pile شمع بتنی
concrete pitching فرش بتنی
concrete roof سقف بتنی
concrete structure سازه بتنی
concrete pavement شوسه بتنی
concrete layer قشر بتنی
slabs صفحه بتنی
concrete بتنی کردن
slab صفحه بتنی
capping slab کتیبه بتنی
portland cement concrete lining پوشش بتنی
concrete block سنگ بتنی
cement concrete lining پوشش بتنی
concrete layer لایه بتنی
concrete floor طاق بتنی
trabeation ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
trabeated ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
uprights تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
nimbostratus ابرهای گسترده ضخیم و تیرهای با ارتفاع کم
prestressed dam سد بتنی پیش تنیده
cussom [e] [صفحه بتنی بزرگ]
rigid concrete pavements رویههای صلب بتنی
central concrete membrane پرده میانی بتنی
concrete core wall دیوار با هسته بتنی
hollow concrete floor سقف تو خالی بتنی
concrete structure ساختمان با استخوانبندی بتنی
intertie تیرافقی که تیرهای عمودی رابهم نگاه میدارد
popinjay shooting کمانگیری با تیرهای نوک کندبه پرندگان مصنوعی
grillage شبکهای از تیرهای سنگین که بجای پی ساختمان قرارمیدهند
concrete cover پوشش بتنی روی فولاد
pile cap دال بتنی که سر شمعها را می پوشاند
aileron station فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
religioner شخص مذهبی یا دین دار عضو تیرهای از راهبان
sighting shot تیرهای قلق گیری یا تنظیم وسایل نشانه روی
paulian عضو تیرهای از نصاراکه بخدابودن عیسی عقیده نداشتند
hematin ترکیب قهوهای تیره یا ابی تیرهای بفرمول Fe6O4N23H43C
incised slab [صفحه بتنی با نقش های روی آن]
site concrete بتنی که در پای کار ساخته شود
slab for bearing سنگ بتنی کف تاوه تکیه گاه
lake0dwelling که درزمانهای پیش ازتاریخ روی تیرهای درته دریافرومی کرد
pile group دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
pier cap دال بتنی که روی ستون بنا میشود
poles چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
pole چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
karaite عضو تیرهای ازیهودکه تنهانص توریه راقبول دارند....یعنی خوانندگان
grillage شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
palafitte خانهای که درزمانهای قدیم پیش ازتاریخ روی تیرهای که دردریاچه فرومیکردند
calf's tongue [برجسته کاری های دکوری قرون وسطی با زبانه هایی شبیه تیرهای موازی]
columnar and trabeated [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
decking تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
dalle صفحه بتنی [یا از جنس سنگ و مرمر صاف که کف اتاق استفاده می شده است.]
groups طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
universal roll برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
vibrated concrete بتنی که توسط ویبراتورمتراکم شده است یا بتن ویبره شده
pure bending حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com