Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
English
Persian
velure
پارچه مخملی ماهوت پاک کن پارچهای باماهوت پاک کن پاک کردن
Other Matches
velour
مخمل کلاهی پارچه مخملی
duvetyn
پارچه مخملی نرم ولطیف
velours
مخمل کلاهی پارچه مخملی
gaiter
پارچه سفیدی که روی کفش بسته میشودگتر پارچهای
gaiters
پارچه سفیدی که روی کفش بسته میشودگتر پارچهای
half bound
درپشت وگوشه هاچرمی ودردوطرف پارچهای چرمی پارچهای
velvet
مخملی کردن
pullicate
پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
sled
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sleds
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
biased fabric
پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
sericeous
مخملی
velvety
مخملی
villous
مخملی
villiform
مخملی
plushy
مخملی
velvet
مخملی
plushiest
مخملی
plushier
مخملی
velutinous
مخملی
bleacher
کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
gig mill
ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
abelmosk
خطمی مخملی
abelmusk
خطمی مخملی
tartan
یکجور پارچه پشمی شطرنجی پارچه پیچازی
canvases
پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
canvas
پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
velveting
کالای مخملی مخمل
sarcenet
پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
sarsenet
پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
broadcloth
ماهوت
an iron hand in a valvet glove
دست اهنین در دستکش مخملی
villiform
دارای ریشههای کرکی و مخملی
drapers
ماهوت فروش
draperies
ماهوت فروشی
draper
ماهوت فروش
hair brush
ماهوت پاک کن
whisk broom
ماهوت پاک کن
whiskery
ماهوت پاک کن
brush
ماهوت پاک کن
brushes
ماهوت پاک کن
clothes brush
ماهوت پاک کن
drapery
ماهوت فروشی
whisker
ماهوت پاک کن
velvet powdered with pearls
مخملی که روی انرابادانههای مرواریداراسته باشند
haversacks
کیسه پارچهای
haversack
کیسه پارچهای
hardback
جلد پارچهای
cloths
روکش پارچهای
cloth
روکش پارچهای
list slippers
کفش پارچهای
hardbacks
جلد پارچهای
whisks
ماهوت پاک کن زدن
whisk
ماهوت پاک کن زدن
whisked
ماهوت پاک کن زدن
brushes
ماهوت پاک کن زدن
whisking
ماهوت پاک کن زدن
brushy
شبیه ماهوت پاک کن
brush
ماهوت پاک کن زدن
villosity
پوشیدگی از کرک و پرز پرزدار یا مخملی بودن
to hem a cloth
لبه پارچهای راتوگذاشتن
brush
سرسمبه نظافت ماهوت پاک کن
hairbrush
ماهوت پاک کن مخصوص موی سر
brushes
سرسمبه نظافت ماهوت پاک کن
aparejo
نوعی پالان چرمی یا پارچهای
wispish
شبیه ماهوت پاک کن یاجاروب وقشو
corporale
پارچهای که هنگام عشاء ربانی بکارمیرود
intervale
پارچهای از زمین پست درمیان تپههای یا در کناررودها
To smooth out a cloth by ironing it .
پارچه را با اطوصاف کردن
cleanest
مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
cleaned
مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
cleans
مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
beige
پارچهای که از پشم طبیعی رنگ نشده ساخته شود
clean
مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
crew cuts
اصلاح سربطوری که موهاکوتاه شده وشبیه ماهوت پاک کن شود
crew cut
اصلاح سربطوری که موهاکوتاه شده وشبیه ماهوت پاک کن شود
faggots
ریشه کردن حاشیه پارچه
yarn dye
نخ پارچه بافی را رنگ کردن
faggot
ریشه کردن حاشیه پارچه
fagot
ریشه کردن حاشیه پارچه
calico printing
عمل باسمه کردن پارچه
trampoline
مجموعهای ازحرکات ژیمناستیکی بر روی میز پارچهای با 11 حرکت مختلف
trampolines
مجموعهای ازحرکات ژیمناستیکی بر روی میز پارچهای با 11 حرکت مختلف
tassel
پارچه برای تمیز کردن تیر
woof
پارچه کتانی دارای پود کردن
woofs
پارچه کتانی دارای پود کردن
tassels
پارچه برای تمیز کردن تیر
drip dry
خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
drip-dry
خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
gremial
پارچهای که اسقف هنگام اجرای برخی ایین هاروی دامن میاندازد
sari
ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
saris
ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
to feel like something
احساس که شبیه به چیزی باشد کردن
[مثال پارچه]
mopped
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mops
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopping
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mop
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
to unstitch something
[sewing]
کوکی
[بخیه ای]
را باز کردن
[دوختن پارچه]
[فناوری بافندگی]
gobo
نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
wet bulb termometere
ترمومتری که در ان جزء حساس توسط پارچهای که همواره با اب مرطوب نگاه داشته میشود احاطه شده است
tie
بند پارچهای جلیقه نجات بند
ties
بند پارچهای جلیقه نجات بند
spatula
مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
spatulas
مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
woollen draper
پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
solids
یک پارچه
stuffed
پارچه
fabrics
پارچه
textile
پارچه
consolidated
یک پارچه
manta
پارچه
fabric
پارچه
monolithic
یک پارچه
stuff
پارچه
cloths
پارچه
moire
پارچه
solid
یک پارچه
cloth
پارچه
stuffs
پارچه
textiles
پارچه
three piece
سه پارچه
moir
پارچه
solidungular
یک پارچه سم
drapers
پارچه فروش
plaids
پارچه پیچازی
solidify
یک پارچه شدن
cilice
پارچه مویی
skirting
پارچه دامنی
pole mast
دیرک یک پارچه
skirtings
پارچه دامنی
cloth merchant
پارچه فروش
right side of a cloth
روی پارچه
draper
پارچه فروش
cotton
پارچه نخی
piece
مهره پارچه
bagging
پارچه کیسهای
swathing clothes
پارچه قنداقی
cottons
پارچه نخی
swaddling clothes
پارچه قنداقی
solidifying
یک پارچه شدن
fagend
سرتیکه پارچه
organdie
پارچه ارگاندی
ruche
پارچه توری
ruching
پارچه توری
textiles
پارچه بافته
textile
پارچه بافته
draperies
پارچه فروشی
kerseymere
پارچه کشمیری
delaine
پارچه پشم
drapery
پارچه بافی
drapery
پارچه فروشی
draperies
پارچه بافی
tuft
ریشه پارچه
tufts
ریشه پارچه
lambrequin
پارچه روبخاری
tapestry
پارچه پردهای
tapestries
پارچه پردهای
solidified
یک پارچه شدن
solidifies
یک پارچه شدن
trousering
پارچه شلواری
elastic web
پارچه کش دار
oil cloth
پارچه مشمعی
burlap
پارچه کیسهای
worsted
پارچه پشمی
silk
پارچه ابریشمی
water fast
پارچه شورنرو
gossamer
پارچه بسیارنازک
the right side of a fabric
روی پارچه
mercer
پارچه فروش
oilcloth
پارچه مشمع
terry
پارچه حولهای
wigan
پارچه استری
suede
پارچه جیر
en bloc
یک پارچه دربست
canvas top
پارچه کرباسی
cardigans
پارچه ژاکت
organdy
پارچه ارگاندی
cardigan
پارچه ژاکت
twill
پارچه جناغی
nomex
پارچه ضد اتش
fluff
خواب پارچه
double cloth
پارچه دولا
fluffed
خواب پارچه
fluffing
خواب پارچه
tiffany
پارچه ململ
jute fabric
پارچه چتایی
oilcloth
پارچه برزنت
tatter
تکه پارچه
wrong side of a cloth
پشت پارچه
shoddy
پارچه پست
pocketing
پارچه جیبی
gabardine
پارچه گاباردین
ticking
پارچه دوشکی
fag end
سرتیکهی پارچه
macintosh
پارچه بارانی
fag ends
سرتیکهی پارچه
plaid
پارچه پیچازی
piece part
قطعه یک پارچه
aba
پارچه عبایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com