Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
reply
[answer]
پاسخ نامه ای
[پاسخ به پیام پست الکترونیکی ]
[پاسخ زبانی دفاعیه]
Other Matches
answers
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
voice answer back
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
cryptoparts
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libels
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
originating
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
written agreement
موافقت نامه پیمان نامه
certificate
رضایت نامه شهادت نامه
affidavits
شهادت نامه قسم نامه
credential
گواهی نامه اعتبار نامه
certificates
رضایت نامه شهادت نامه
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
it is inexpedient to reply
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
testacy
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
recredential
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
answerback
در پاسخ
reply
پاسخ
replies
پاسخ
replied
پاسخ
rebutter
پاسخ رد
replying
پاسخ
responsions
پاسخ
responded
پاسخ
responds
پاسخ
respond
پاسخ
replication
پاسخ
in reply to
در پاسخ
response
پاسخ
responses
پاسخ
no
: پاسخ نه
answer
پاسخ
counterplea
پاسخ رد
answering
پاسخ
answered
پاسخ
answers
پاسخ
negative reply
پاسخ رد
reaction
[answer, commentary]
پاسخ
representation
[statement]
پاسخ
in answer to
در پاسخ به
response
[commentary]
پاسخ
statement
پاسخ
item of written comment
پاسخ
response threshold
استانه پاسخ
rejoining
در پاسخ گفتن
rejoining
پاسخ دادن
replier
پاسخ دهنده
response rate
سرعت پاسخ
response time
زمان پاسخ
rejoins
در پاسخ گفتن
response differentiation
تفکیک پاسخ
response strength
نیرومندی پاسخ
response duration
مدت پاسخ
rejoin
در پاسخ گفتن
response generalization
تعمیم پاسخ
rejoin
پاسخ دادن
response intensity
شدت پاسخ
response latency
نهفتگی پاسخ
rejoined
در پاسخ گفتن
response equivalence
هم ارزی پاسخ
response amplitude
دامنه پاسخ
oracle
پاسخ مبهم
response set
امایه پاسخ
rejoined
پاسخ دادن
answerable
پاسخ دار
voice answer back
پاسخ سمعی
w response
پاسخ کلی
whole response
پاسخ کلی
come up with
<idiom>
یافتن پاسخ
solution
پاسخ یک مشکل
solutions
پاسخ یک مشکل
vaccum response
پاسخ غیابی
vab
پاسخ سمعی
to make a response
پاسخ دادن
rejoins
پاسخ دادن
rejoinders
پاسخ دفاعی
rejoinder
پاسخ دفاعی
pleas
پاسخ دعوی
responsorial
پاسخ دهنده
plea
پاسخ دعوی
running rate
اهنگ پاسخ
early answer
پاسخ زود
to definitive answer
پاسخ قطعی
oracles
پاسخ مبهم
an a answer
پاسخ مثبت
discriminatory response
پاسخ افتراقی
original response
پاسخ ابتکاری
answers
: جواب پاسخ
anticipatory response
پاسخ انتظاری
answers
: پاسخ دادن
answering
پاسخ به یک سوال
delayed response
پاسخ درنگیده
popular response
پاسخ رایج
color response
پاسخ رنگ
answering
: جواب پاسخ
moro response
پاسخ مورو
movement response
پاسخ حرکت
distal response
پاسخ دوربرد
frequency respone
پاسخ فرکانس
right answer
پاسخ درست
anatomy response
پاسخ کالبدی
answer mode
حالت پاسخ
emitted response
پاسخ صدوری
answers
پاسخ به یک سوال
answerback
پاسخ برگشتی
manipulandum
ابزار پاسخ
operandum
ابزار پاسخ
answering
: پاسخ دادن
answered
پاسخ به یک سوال
image response
پاسخ تصویر
impluse response
پاسخ ایمپولز
respond
پاسخ دادن
answered
: پاسخ دادن
calculation
پاسخ تقریبی
answer
پاسخ به یک سوال
consummatory response
پاسخ پایانی
irresponsive
پاسخ ندهنده
answer
: جواب پاسخ
preparatory response
پاسخ مقدماتی
answer
: پاسخ دادن
content response
پاسخ محتوایی
correct response
پاسخ درست
reflection response
پاسخ قرینه
position response
پاسخ مکانی
conditioned response
پاسخ شرطی
responds
پاسخ دادن
answered
: جواب پاسخ
responded
پاسخ دادن
interrogator responsor
دستگاه پرسش- پاسخ
phone
پاسخ به تماس در تلفن
i pause for a reply
منتظر پاسخ هستم
inquiry system
سیستم پرسش- پاسخ
the answer is in the negative
پاسخ ان منفی است
high frequency responce
پاسخ فرکانس بالا
he returned a negative
پاسخ منفی داد
galvanic skin response
پاسخ برقی پوست
cer
پاسخ هیجانی شرطی
rejoined
پاسخ دفاعی دادن
rejoining
پاسخ دفاعی دادن
conditioned escape response
پاسخ گریز شرطی
to fail to provide an answer
درماندن در دادن پاسخ
electrodermal response
پاسخ برقی پوست
conditioned avoidance response
پاسخ اجتنابی شرطی
answer
[to something]
پاسخ
[به چیزی]
[راه حل]
rejoinders
پاسخ دفاعی دادن
no reply necessary
[NRN]
نیازی به پاسخ نیست.
rejoinder
پاسخ دفاعی دادن
rejoins
پاسخ دفاعی دادن
solve
یافتن پاسخ یک مشکل
conditioned emotional response
پاسخ هیجانی شرطی
rejoin
پاسخ دفاعی دادن
pure color response
پاسخ خالص رنگ
pilomotor response
پاسخ سیخ شدن مو
to answer in the a
پاسخ مثبت دادن
surrebutter
اخرین پاسخ خواهان
ucr
پاسخ غیر شرطی
unconditioned response
پاسخ غیر شرطی
open ended question
پرسش باز پاسخ
visual righting response
پاسخ تعادل دیداری
modulation frequency response
پاسخ فرکانس مدولاسیون
stimulus response theory
نظریه محرک- پاسخ
shading response
پاسخ سایه روشن
stimulus response psychology
روانشناسی محرک- پاسخ
psychogalvanic response
پاسخ گالوانیکی- روانی
response hierarchy
سلسله مراتب پاسخ
calculation
پاسخ به یک مشکل در ریاضی
response time
زمان پاسخ دهی
return a negative
پاسخ منفی دادن
s r model
الگوی محرک- پاسخ
stimulus response model
الگوی محرک- پاسخ
s r psychology
روانشناسی محرک- پاسخ
white space response
پاسخ به بخش سفید
affirmative
پاسخ "بله " بود
achromatic color response
پاسخ رنگ بی فام
solves
یافتن پاسخ یک مشکل
solving
یافتن پاسخ یک مشکل
phones
پاسخ به تماس در تلفن
all or none response
پاسخ همه یا هیچ
phoned
پاسخ به تماس در تلفن
phoning
پاسخ به تماس در تلفن
solved
یافتن پاسخ یک مشکل
s o r model
الگوی محرک- جاندار- پاسخ
reacting
عمل کردن در پاسخ به چیزی
reacted
عمل کردن در پاسخ به چیزی
replying
پاسخ دادن جواب کتبی
reply
پاسخ دادن جواب کتبی
replies
پاسخ دادن جواب کتبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com