English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 154 (8 milliseconds)
English Persian
box coat پالتوی کلفت
Search result with all words
petersham یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
Other Matches
macintoshes پالتوی بارانی
macintosh پالتوی بارانی
mackintoshes پالتوی بارانی
mackintosh پالتوی بارانی
cable weft پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
stocky کلفت
housemaid کلفت
housemaids کلفت
burly کلفت
labrose لب کلفت
handmaidens کلفت
handmaiden کلفت
chambermaids کلفت
chambermaid کلفت
ladys maid کلفت
handmaid کلفت
hand maid کلفت
stockiest کلفت
stockier کلفت
molls کلفت
moll کلفت
woman کلفت
biddy کلفت
blobber کلفت
bonne کلفت
chamber maid کلفت
chamberer کلفت
femme de chambre کلفت
charwomen کلفت
charwoman کلفت
tirewoman کلفت
squatty کلفت
servant maid کلفت
heavy-set کت و کلفت
trull کلفت
maidservant کلفت
thickest کلفت
thicker کلفت
thick کلفت
swabber کلفت
ruffian گردن کلفت
hawsers طناب کلفت
baryphonia کلفت صدایی
ancilla پیشخدمت زن کلفت
doubling کلفت ریسی
hawser طناب کلفت
stodgy گردن کلفت
ruffians گردن کلفت
thick warp نخ تار کلفت
thick weft نخ پود کلفت
roughneck گردن کلفت
bondwoman کلفت زرخرید
odalisque کلفت یا صیغه
pachydermatous پوست کلفت
pachydrmatous پوست کلفت
parlour maid کلفت سرمیز
junk board مقوای کلفت
inspissate کلفت کردن
incrassate کلفت شدن
incrassate کلفت کردن
hoodman blind گردن کلفت
heavyset کلفت زمخت
poutingly لب کلفت کنان
gold foil زرورق کلفت
stiff necked گردن کلفت
moppy کلفت بلند
thick skinned پوست کلفت
muslinet مشمش کلفت
girls دوشیزه کلفت
thickened کلفت ترشدن
thickened کلفت کردن
thicken کلفت کردن
blunts کلفت کردن
plank تخته کلفت
blunt کلفت کردن
thickset تنگ کلفت
waitress ندیمه کلفت
blunting کلفت کردن
blunted کلفت کردن
bluntest کلفت کردن
thickening کلفت سازی
thickens کلفت کردن
thickens کلفت ترشدن
girl دوشیزه کلفت
thick-skinned پوست کلفت
dumpy گردن کلفت
yaks گاومیش دم کلفت
yak گاومیش دم کلفت
waitresses ندیمه کلفت
thicken کلفت ترشدن
impassive پوست کلفت
blunter کلفت کردن
thug قاتل گردن کلفت
thugs قاتل گردن کلفت
pachyder mata جانوران پوست کلفت
moreen پارچه کلفت پردهای
pachyderms جانور پوست کلفت
bully گردن کلفت گوشت
marchioness نوعی گلابی کلفت
marchionesses نوعی گلابی کلفت
snub کلفت وکوتاه سرزنش
snubbed کلفت وکوتاه سرزنش
snubbing کلفت وکوتاه سرزنش
snubs کلفت وکوتاه سرزنش
bullied گردن کلفت گوشت
ruffianly گردن کلفت وحشی
bullies گردن کلفت گوشت
pachyderm جانور پوست کلفت
fly line ریسمان کلفت ماهیگیری
lumpiest کلفت ناهنجار تودهای
lumpier کلفت ناهنجار تودهای
lumpy کلفت ناهنجار تودهای
heavyset چهارشانه کلفت وکوتاه
indurate پوست کلفت کردن
hyperostosis کلفت شدگی استخوان
bullying گردن کلفت گوشت
nappies کلفت و پرزدار خواب دار
chunks تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
stick glove دستکش کلفت دروازه بان
boat rod چوب کلفت ماهیگیری با قایق
chunk تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
butch مرد یا پسر گردن کلفت
nappy کلفت و پرزدار خواب دار
ancillary مستخدم بومی مربوط به کلفت
deep mouthed دارای صدای درشت و کلفت
parlormaid کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
pachydrmatous ادم پوست کلفت و بیرگ
bellies کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
belly کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
beefcake آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
grego جامه کوتاه باشلق دارازپارچههای کلفت
meathead آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
muscleman آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
senile keratosis کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
pea jacket or coat جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
barong یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
barrel قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
grossed کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
fearnought یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
barrels قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barreled shaft میله تیر که وسط ان کلفت تراز انتهایش باشد
grossing کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossest کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosses کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosser کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
gross کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
cable طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
chest protector لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
club propeller ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
millboard مقوای جلد کتاب وامثال ان مقوای کلفت
hyprostosis رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com