English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
snagged پراز ته شاخه دارای برامدگیهای ناصاف
Other Matches
nodulous دارای برامدگیهای ریز
nodulose دارای برامدگیهای ریز
nodose دارای برامدگیهای مشخص
tuberculate دارای برامدگیهای سلی
nodous دارای برامدگیهای مشخص
mammilary دارای برامدگیهای پستان مانند
biramous دارای دو شاخه
vimineous دارای شاخه وترکههای خم شونده
hierarchical communications system شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
tuberculoid مانند برامدگیهای سلی
papilloma ورم یا برامدگیهای پوستی
to brachiate از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
lumpier ناصاف
rough ناصاف
uneven ناصاف
roughest ناصاف
ragged ناصاف
lumpy ناصاف
lumpiest ناصاف
rough-hewn ناصاف
rough hewn ناصاف
snaggy ناصاف
impure کثیف ناصاف
coarse grained ناصاف زبر
roughhew ناصاف بریدن
rough hew ناصاف بریدن
fraught with پراز
ragged ناصاف یا با لبههای تورفته
streakier ناصاف قابل تغییر
streakiest ناصاف قابل تغییر
streaky ناصاف قابل تغییر
stressful پراز پریشانی
erroneous پراز غلط
gamy پراز شکار
insidious پراز توط ئه
to be fraught [with] پراز ... بودن
spinous پراز خار
waxy پراز موم
venose پراز رگ و ورید
maggoty پراز کرم حشره
stomachy پراز باد غرور
rubbishing پراز اشغال یا کثا فت
stubby پراز کنده درخت
the streets are very muddy خیابانها پراز گل است
rougher دستگاه مخصوص ناصاف کردن اشیا
The ball is full of air. توپ پراز باد است
commas over the page صفحه را پراز نشان کاماکرد
branch شاخه شاخه شدن
branches شاخه شاخه شدن
ramify شاخه شاخه شدن
forkedly بطور شاخه شاخه
arborization شاخه شاخه شدگی
water bed تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
clip joint <idiom> شغل سطح پایینی که پراز کلاهبرداری باشد
fuliginous وابسته به بخارات مضر بدن پراز دوده
inflate پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflating پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflates پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
dog leg شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
bran pie فرف بزرگ پراز سبوس که اسباب بازیهایی درمیان ان پنهان می کنند
bifurcate چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
ruffles ناصاف کردن ناهموار کردن
ruffle ناصاف کردن ناهموار کردن
ruffling ناصاف کردن ناهموار کردن
receding leg شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
limbless بی شاخه
branch cutter شاخه بر
three way سه شاخه
branches شاخه
acaulescent بی شاخه
branch شاخه
limbs شاخه
limb شاخه
connection plug دو شاخه
bifurcation شاخه
doddered بی شاخه
trifid سه شاخه
pinning در شاخه
pinned در شاخه
pin در شاخه
arm شاخه
forking شاخه
variations شاخه
forking سه شاخه
fork شاخه
fork سه شاخه
virga شاخه
variation شاخه
trifurcation سه شاخه
nid شاخه
ramulous شاخه شاخه
ramus شاخه
furcate شاخه شاخه
nib شاخه
intersection leg شاخه
knag ته شاخه
branch line شاخه
plugs دو شاخه
nibs شاخه
plugging دو شاخه
plug دو شاخه
branch lines شاخه
embranchment شاخه
bough شاخه
Br شاخه
ramulose شاخه شاخه
boughs شاخه
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
winging شاخه شعبه
tow level forked junction دو شاخه دو ترازه
intersection leg شاخه یک همبر
prong شاخه رودیانهر
ram's horn hook قلاب دو شاخه
easing out line شاخه شل کننده
alley شاخه ماز
wing شاخه شعبه
alleyways شاخه ماز
traverse leg شاخه پیمایش
ramify شاخه دادن
passerine شاخه نشین
prongs شاخه رودیانهر
alleys شاخه ماز
arborescent شاخه مانند
ramiform شاخه مانند
ramify شاخه بستن
link شاخه رابط
triradiate سه شاخه سه شعاعی
division شاخه [دانشی]
area شاخه [دانشی]
sprouts جوانه شاخه
sprouted جوانه شاخه
sprout جوانه شاخه
tributary شاخه رود
tributary شاخه انشعاب
tributaries شاخه رود
tributaries شاخه انشعاب
field شاخه [دانشی]
twigged شاخه دار
branch شاخه [دانشی]
spriggy شاخه دار
provine شاخه خوابانده
grain شاخه چنگال
insessorial شاخه نشین
branching شاخه گزینی
viminal شاخه دهنده
twing شاخه کوچک
branchlet شاخه کوچک
sprig شاخه کوچک
affluent شاخه رود
bifurcate دو شاخه شدن
tuning fork دو شاخه صوتی
tuning forks دو شاخه صوتی
linear portion شاخه خطی
banana pin دو شاخه رادیو
sprigs شاخه کوچک
battery charging plug دو شاخه باتری پر کن
cable connector دو شاخه کابل
female plug دو شاخه ماده
tow level forked junction دو شاخه ناهمکف
lamina شاخه پردهای
ramifications شاخه شاخگی
ramification شاخه شاخگی
disbranch بی شاخه کردن
distributary رود شاخه
twig : شاخه کوچک
fork of ... river شاخه رودخانه ...
subshrub شاخه کوچک
boughed شاخه دار
offshoots شاخه نورسته
offshoot شاخه نورسته
twigs : شاخه کوچک
crotches تیر دو شاخه
branches شاخه دراوردن
branch شاخه دراوردن
lamin شاخه پردهای
crotch تیر دو شاخه
blind alleys شاخه بن بست
forked شاخه دار
line of business شاخه پیشه
toppers شاخه زن سوهان
topper شاخه زن سوهان
twiggy شاخه دار
secateur شاخه قطع کن
three arm protractor نقاله سه شاخه
gray ramus شاخه خاکستری
spray شاخه کوچک
sprayed شاخه کوچک
branchy شاخه دار
dog leg شاخه فرعی
spraying شاخه کوچک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com