Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
castaway
پرتاب شده از کشتی به دورافتاده
castaways
پرتاب شده از کشتی به دورافتاده
Other Matches
lyle gun
تفنگ مخصوص پرتاب طناب از کشتی
faraway
دورافتاده
away
دورافتاده
far off
دورافتاده
stragglers
دورافتاده از یکان
straggly
پرت دورافتاده
backwaters
جای دورافتاده
backwater
جای دورافتاده
far flung
پرت و دورافتاده
straggler
دورافتاده از یکان
far-flung
پرت و دورافتاده
backwoodsman
اهل جای دورافتاده
delivery groups
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one plus one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
pentathlons
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
outhouse
منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
outhouses
منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
throwing
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throws
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
backwoods
اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
command ejection
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
provisional ball
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
maroon
شاه بلوط اروپایی رنگ خرمایی مایل بقرمز درجزیره دورافتاده یاجاهای مشابهی رها شدن یا گیر افتادن
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
remotest
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
deathlon
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
delivery error
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows
کشتی عرشه کشتی
prow
کشتی عرشه کشتی
automatic toss
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
weapon delivery
پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
keelage
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
tossed
پرتاب
hurled
پرتاب
detrusion
پرتاب
tossing
پرتاب
tosses
پرتاب
toss
پرتاب
jet
پرتاب
launch
پرتاب
shoved
پرتاب
launched
پرتاب
launches
پرتاب
shoves
پرتاب
launching
پرتاب
shoving
پرتاب
shied
پرتاب
shove
پرتاب
jaculation
پرتاب
jets
پرتاب
jetted
پرتاب
jetting
پرتاب
put
پرتاب
puts
پرتاب
hurl
پرتاب
hurls
پرتاب
putting
پرتاب
pitches
پرتاب
shies
پرتاب
pitch
پرتاب
throws
پرتاب
shying
پرتاب
throw
پرتاب
throwing
پرتاب
shyest
پرتاب
shy
پرتاب
shyer
پرتاب
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
torpedo launch
پرتاب اژدر
projections
پرتاب طرح
flings
افکندن پرتاب
flinging
افکندن پرتاب
projection
پرتاب طرح
throw in
پرتاب اوت
fling
افکندن پرتاب
tilted
شتاب پرتاب
chuck
پرتاب نادرست
chucked
پرتاب توپ
chucked
پرتاب نادرست
chucks
پرتاب نادرست
pounce
پرتاب استامپ
pounced
پرتاب استامپ
slung
پرتاب شده
pounces
پرتاب استامپ
pouncing
پرتاب استامپ
jettisons
پرتاب کردن
unsling
پرتاب کردن
upthrow
پرتاب ببالا
fire
پرتاب راکت
fired
پرتاب راکت
fires
پرتاب راکت
shove
پرتاب شدن
propellant
خرج پرتاب
propellants
خرج پرتاب
shoved
پرتاب شدن
shoves
پرتاب شدن
throwing apparatus
لوازم پرتاب
tilt
شتاب پرتاب
thrusts
پرتاب کردن
jettisoning
پرتاب کردن
pelts
پرتاب کردن
thrust
پرتاب کردن
jettisoned
پرتاب کردن
chuck
پرتاب توپ
jettison
پرتاب کردن
thrusting
پرتاب کردن
pelt
پرتاب کردن
weight throw
پرتاب وزنه
tilts
شتاب پرتاب
pelted
پرتاب کردن
shoving
پرتاب شدن
free throw
پرتاب ازاد
jaculate
پرتاب کردن
shot put
پرتاب وزنه
threw
پرتاب کرد
throw-in
پرتاب اوت
throw-ins
پرتاب اوت
charity shot
پرتاب ازاد
shoots
پرتاب کردن
sharity stripe
خط پرتاب ازاد
charity line
خط پرتاب ازاد
caster
پرتاب کننده
skeet
پرتاب کردن
small ball
پرتاب بی حالت
javelin throw
پرتاب نیزه
bowshot
تیر پرتاب
throwing the javelin
پرتاب نیزه
shoot
پرتاب کردن
launcher
پرتاب کننده
discus throw
پرتاب دیسک
foul line
خط پرتاب ازاد
forward cast
پرتاب نخ ماهیگیری
propelling charge
خرج پرتاب
referee throw
پرتاب داور
foin
پرتاب کردن
propellant charge
خرج پرتاب
projects
پرتاب کردن
projected
پرتاب کردن
project
پرتاب کردن
pitches
پرتاب کردن
rocketry
فن پرتاب موشک
hammer throw
پرتاب چکش
pitch
پرتاب کردن
throwing the hammer
پرتاب چکش
hot hand
پرتاب موفق
discus throwing
پرتاب دیسک
over-
6 یا 8 پرتاب توپ
over
6 یا 8 پرتاب توپ
conversion
پرتاب ازاد
deliveries
پرتاب توپ
airball
پرتاب خطا
launching angle
زاویه پرتاب
delivery
پرتاب گلوله
chucks
پرتاب توپ
delivery
پرتاب توپ
air extraction
پرتاب بار
launching site
محل پرتاب
aerial delivery
پرتاب هوایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com