English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English Persian
volley پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleyed پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleying پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleys پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
Other Matches
volleyed شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
volley شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
volleys شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
volleying شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
volley bombing شلیک تیرباران شلیک کردن
fired شلیک تیراندازی شلیک کنید
fire شلیک تیراندازی شلیک کنید
fires شلیک تیراندازی شلیک کنید
toss bombing نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
fires شلیک
fired شلیک
volleys شلیک
volleyed شلیک
volleying شلیک
fire شلیک
volley شلیک
firing شلیک
firing line خط شلیک
reports صدای شلیک
report صدای شلیک
fire شلیک کردن
reported صدای شلیک
volley fire اتش شلیک
distress gun شلیک خطر
fired شلیک کردن
sally شلیک کردن
to fire a shot شلیک کردن
sallies شلیک کردن
firepower قدرت شلیک
signal of distress شلیک خطر
volleyer شلیک کننده
volley fire تیر شلیک
to fire off شلیک کردن
broadsides بایک شلیک
fire off شلیک کردن
broadside بایک شلیک
salvoes شلیک کردن
gun fire شلیک توپ
spontaneous discharge شلیک خودانگیخته
salvo شلیک کردن
fires شلیک کردن
shoot up <idiom> درهوا شلیک کردن
sallies حرکت سریع شلیک
volleying شلیک بطوردسته جمعی
discharge شلیک عصبی تخلیه
volley شلیک بطوردسته جمعی
fusillade شلیک متوالی تیرباران
He shot himself. او به خودش شلیک کرد.
discharges شلیک عصبی تخلیه
snap shoting بی درنگ شلیک کردن
sally حرکت سریع شلیک
to fire a torpedo اژدری شلیک کردن
volley bombing شلیک دسته جمعی
to launch a torpedo اژدری شلیک کردن
volleys شلیک بطوردسته جمعی
volleyed شلیک بطوردسته جمعی
gun lap شلیک اخرین دور مسابقه دو
number of rounds تعداد تیرهای شلیک شده
distress gun شلیک توپ هنگامی که کشتی درخطراست
national salute شلیک 12 توپ به احترام پرچم ملی
To fire a shot تیر انداختن ( درکردن ، شلیک کردن )
banzai شلیک توپ جهت تبریک وتهنیت
range ladder تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
gun salute سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
minute gun توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
salvos در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
salvo شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvoes شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
run up بسرعت خرج و تلف کردن شلیک کردن
cannon shot تیررس توپ شلیک شده از توپ
roundest تعداد تیر تعداد شلیک دور
round تعداد تیر تعداد شلیک دور
volley fire پرتاب همزمان گلوله ها با هم
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
every one fired two rounds هر کسی دو تیر خالی کرد هر کسی دو نوبت شلیک کرد
air extraction پرتاب بار از هواپیما
arithmetic عمل ریاضی انجام شده توسط پردازنده همزمان
laydown bombing بمباران از فاصله خیلی نزدیک به سطح زمین بمباران سینه مال
drop point نقطه پرتاب عده ها یا کالا از هواپیما
pattern bombing بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
computed air release point نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
diplexer وسیلهای که استفاده از یک انتن را بصورت همزمان یامجزا توسط دو فرستنده ممکن میسازد
loft bombing بمباران از ارتفاع زیاد بمباران قائم
ejection seat صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
air dispatcher متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
hung bomb بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
processor به صورت همزمان همزمان کار کند
source مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
one and one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
delivery groups مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
free drop پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
pentathlon مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throws ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
landing gear چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdown تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdowns تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
air mileage indicator کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
processor وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
readable آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
digital read out نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
screwpropeller پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
command ejection پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
an air raid بمباران
bombing بمباران
bombardments بمباران
bombardment بمباران
air turbine starter استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
pull down menu فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
coordinated turn دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
bombarding بمباران کردن
bomb بمباران کردن
bombing height ارتفاع بمباران
bombarded بمباران کردن
bombard بمباران کردن
bombards بمباران کردن
area bombing بمباران منطقهای
deliver a series of blows بمباران حریف
air raid بمباران هوایی
air raids بمباران هوایی
bomber هواپیمای بمباران
mass bombing بمباران یکجا
carpet bombing بمباران منطقهای
bombers هواپیمای بمباران
bombs بمباران کردن
bombed out بمباران کردن
neutron bombardment بمباران نوترونی
electron bombardment بمباران الکترونی
mass bombing بمباران زیاد
electron bombbardment بمباران الکتریکی
bombed بمباران کردن
provisional ball گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
blind bombing zone منطقه بمباران محدود
A-bomb بمباران اتمی کردن
atomization عمل بمباران اتمی
dwell at تا دستورثانوی بمباران کردن
bombardment photography عکاسی از بمباران هوایی
A-bombs بمباران اتمی کردن
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
refire time زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
moments ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
dive bombing بمباران کردن در حالت شیرجه
target chart نقشه هدفهای بمباران هوایی
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
shellproof محفوظ در برابر بمباران وگلوله باران
bomb alarm system سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
environments متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menus برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menu برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
virtual که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
shuttle bombing بمباران با استفاده از دوپایگاه هوایی برای بمب گیری
carpet bombing توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
forlorn hope دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
over the shoulder bombing نوعی بمباران عمودی که پس از عبور از خط قایم هدف بمب رها میشود
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
deathlon مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
altitude height سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
apparent altitude ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
groupware نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
delivery error اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
point of no return نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
lost cluster تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
parallelled همزمان
coincidentally همزمان
parallelling همزمان
proportional همزمان
synchronizer همزمان گر
contemporaries همزمان
contemporary همزمان
synchronous همزمان
synchronic همزمان
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com