Dictiornary-Farsi | پرداخت هنگام تحویل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (12 milliseconds)

English	Persian
cash on delivery	پرداخت هنگام تحویل


Search result with all words

Payment on delivery of goods.	پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
Other Matches

renditions	پرداخت تحویل
rendition	پرداخت تحویل
d/p	تحویل اسناددر مقابل پرداخت
delivered duty paid	تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
document against payment	تحویل اسناد در ازای پرداخت
cod	پرداخت نقدی به مجرد تحویل کالا
ddp	paid duty delivered تحویل پس از پرداخت حقوق گمرکی
moonlight fliting	گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
charges forward	هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
cumulative delivery diagram	منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover	تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
impact shipment	کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
napping waste	ضایعات عمل خارزنی [این ضایعات در فرش های دستی بعد از پرداخت و یا در هنگام مقراض کاری بوجود آمده و در فرش های ماشینی پس از خار زدن سطح فرش بوسیله ماشین حاصل می شود.]
cash on delivery	فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
progress payment	پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt	فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte	فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing	پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance	مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill	نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
piezoelectric	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
stop order	دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage	کسری پرداخت کسر پرداخت
fates	پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate	پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion	عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
clear one's ears	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
ransom	وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill	در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms	وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
procurement rate	نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
carnet	اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification	ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation	اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
deliveries	تحویل
landing, storage, delivery	تحویل
transter	تحویل
delivery	تحویل
bailment	تحویل
processes	تحویل
free	تحویل
solstice	تحویل
liveries	تحویل
utilization	تحویل
livery	تحویل
frees	تحویل
freed	تحویل
prehension	تحویل
devolvement	تحویل
freeing	تحویل
process	تحویل
period of delivery	دوره تحویل
theft, pilferage, non delivery	عدم تحویل
deliver	تحویل دادن
free docks	تحویل در بارانداز
takeovers	تحویل گیری
delivering	تحویل دادن
surrender	تحویل دادن
transference	تحویل حواله
pick up and delivery	بارگیری و تحویل
shortchange	کم تحویل دادن
take delivery of	تحویل گرفتن
free on quay	تحویل دراسکله
take over	تحویل گرفتن
terminal price	قیمت تحویل
prompt delivery	تحویل فوری
cash dispensers	تحویل دارخودکار
delivering	تحویل تسلیم
polytropic	تحویل برزخ
cash dispenser	تحویل دارخودکار
surrendered	تحویل دادن
surrenders	تحویل دادن
catcher's side	سوی تحویل
to hand over	تحویل دادن
fob	تحویل کشتی
bailee	تحویل گیرنده
to take over	تحویل گرفتن
transferee	تحویل گیرنده
recorded delivery	تحویل سفارشی
transfer	واگذاری تحویل
LSD	نگهداری تحویل
irreducibility	تحویل ناپذیری
transfers	واگذاری تحویل
acceptance tests	آزمایشهای تحویل
delivery order	حواله تحویل
bailment	تحویل جنس
renders	تحویل دادن
delivers	تحویل دادن
transferring	واگذاری تحویل
cargo delivery	تحویل بار
supplied	تحویل دادن
hand over	تحویل دادن
to deliver over	تحویل دادن
takeover	تحویل گیری
render	تحویل دادن
rendered	تحویل دادن
delivered	تحویل شده
delivery side	سمت تحویل
demand satisfaction	تحویل درخواستها
delivered at frontier	تحویل در مرز
deliverer	تحویل دهنده
exs	تحویل از کشتی
delivery date	تاریخ تحویل
forwarded <adj.> <past-p.>	تحویل شده
deliverable state	در حالت تحویل
delivery speed	سرعت تحویل
delivery terms	شرایط تحویل
delivery terms	نحوه تحویل
delivery to the home	تحویل در خانه
delivery valve	سوپاپ تحویل
smooth delivery	تحویل بی اشکال
deliverable	قابل تحویل
ex mill	تحویل در کارخانه
ex factory	تحویل در کارخانه
delivered <adj.> <past-p.>	تحویل شده
forward delivery	تحویل به وعده
delivery note	حواله تحویل
supplying	تحویل دادن
supply	تحویل ذخیره
supply	تحویل دادن
delivery free	تحویل رایگان
forward delivery	تحویل دراینده
consigned <adj.> <past-p.>	تحویل شده
committed <adj.> <past-p.>	تحویل شده
delivery table	میز تحویل
exq	تحویل در بارانداز
supplied	تحویل ذخیره
delivery notice	اعلامیه تحویل
supplying	تحویل ذخیره
subscribes	تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed	تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe	تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing	تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
delivery order	دستور تحویل کالا
receipts	بزهکاران را تحویل گرفتن
delivery car	واگن تحویل دهنده
procurement	تهیه و تحویل اماد
When do you take delivery of yourcar ?	اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
goods receiving	کالاهای درحال تحویل
goods inwards sheet	برگ تحویل کالا
To take delivery of something.	چیزی را تحویل گرفتن
for	تحویل روی قطار
reduction	تحویل استحاله کاهش
turn over to the police	تحویل پلیس دادن
receipt	بزهکاران را تحویل گرفتن
reductions	تحویل استحاله کاهش
goods inwards	کالاهای درحال تحویل
fot	تحویل روی کامیون
free on rail	تحویل در راه اهن
d. of goods	تحویل کالا یا اجناس
delivery	قبض و اقباض تحویل
exw	تحویل در محل تولید
procure	تهیه و تحویل اماد
named place of delivery at frontier	تحویل در مرز مشخص
procured	تهیه و تحویل اماد
procures	تهیه و تحویل اماد
delivery	تحویل کالا دادن
procuring	تهیه و تحویل اماد
overdue goods	کالاهای تحویل نشده
deliveries	تحویل کالا دادن
redeliver	دوباره تحویل دادن
destination port	بندر تحویل کالا
deliveries	قبض و اقباض تحویل
ex quay	تحویل در بندر مقصد
ex quay	تحویل در بارانداز مقصد
ex ship	تحویل در کنار کشتی
goods intake	کالاهای درحال تحویل
give in charge	تحویل پلیس دادن
spot goods	کالاهای اماده تحویل
ex warehouse	تحویل در کنار انبار
ex warehouse	تحویل در انبار فروشنده
franco alongside ship	تحویل کنار کشتی
turn in	تحویل دادن جنس به انبار
free carrier	تحویل به حمل کننده کالا
supplied	تحویل دادن تغذیه کردن
to get something to somebody	تحویل دادن چیزی به کسی
tpnd	دله دزدی وعدم تحویل
free on rail	تحویل کالا روی قطار
issued	مسئله قضیه تحویل جنس
to be available for delivery at short notice	بلافاصله قابل تحویل بودن
supplying	تحویل دادن تغذیه کردن
issue	مسئله قضیه تحویل جنس
supply	تحویل دادن تغذیه کردن
give a person in charge	کسی را تحویل پلیس دادن
become	مناسب بودن تحویل یافتن
daf	frontier at delivered تحویل مرز
received for shipment	تحویل شده برای حمل
ex works	تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
demand satisfaction	تحویل اماد مورد نیاز
freight forwarder	مقام تحویل دهنده کالا
to drop something off [at someone's]	چیزی را [به کسی ] تحویل دادن
delivery [of a pump]	مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
capacity [of a pump]	مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
lift [of a pump]	مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
bond	به انبار گمرک تحویل دادن
becomes	مناسب بودن تحویل یافتن
free on truck	تحویل کالا روی کامیون
forward sales	فروش کالاجهت تحویل در اینده
discharge rate [of a pump]	مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
p&d	delivery and up pick بارگیری و تحویل