English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
company grade پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
Other Matches
service rating تقدم پرسنلی رتبه بندی پرسنلی
average strength استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
to provoke somebody until a row breaks out <idiom> کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
company گروهان
companies گروهان
noncompatibility دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
multiprocessing system سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessor تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
When brothers quarrel, only fools believe. <proverb> برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
separate company گروهان مستقل
company commander فرمانده گروهان
headquarters company گروهان ارکان
headquarters company گروهان قرارگاه
company grade در رده گروهان
orderly room دفتر گروهان
service company گروهان خدمات
mode حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
modes حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
team گروهان تقویت شده
teams گروهان تقویت شده
companies گروهان همراه کسی رفتن
company گروهان همراه کسی رفتن
battle group واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
terminal service company گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
soundex code کد حقوقی پرسنلی
personnel section قسمت پرسنلی
personnel services خدمات پرسنلی
assistant chief of staff, g معاونت پرسنلی
personnel status وضعیت پرسنلی
personnel monitoring بازدید پرسنلی
personnel management مدیریت پرسنلی
personnel management اداره کردن پرسنلی
personnel authorization جدول پرسنلی مجاز
personnel authorization سطح پرسنلی مجاز
service rating طبقه بندی پرسنلی
collision detection پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
personnel ceiling سقف استعداد مجاز پرسنلی
mobile equipment pool بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
profiled سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
profiles سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
army personnel system سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
profiling سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
army personnel center مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
profile سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
authorized strength of theater استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
manning level درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
CSMA CD پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
MMU مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
short timer پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
transient پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transients پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
combat team گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
federal privacy act قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
companding دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
centuries عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
century عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
army classification battery test ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
they mingle their tears با هم گریه می کنند
he is well spoken of از او تعریف می کنند
he warned them to obey اطاعت کنند
PRI پشتیبانی کنند
My feet hurt. پاهایم درد می کنند.
compatible با هم درست کار می کنند
had it trans ted بدهید ترجمه کنند
charnel house مردگان راتوده می کنند
they dispute about nothing درسرهیچ نزاع می کنند
they make much noise زیاد شلوق می کنند
they make much noise خیلی صدا می کنند
Murray code - بیت استفاده می کنند
the trumpets blows شیپورها صدا می کنند
daisy chain سومین را و... فراخوانی می کنند
i hear him complain میشنوم که شکایت می کنند
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
watch pocket جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
Those who agree,raise their hands. موافقین دستهایشان رابلند کنند
knife board میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند
fire support coordinator هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
screen coordinator هماهنگ کنند پوشش دریایی
they are in full retreat سخت عقب نشینی می کنند
the iron interest کسانی که در اهن کار می کنند
fillister رندهای که با ان کنش کاودرست کنند
They act after their kind. جنس خود رفتار می کنند.
they went to r. themselves رفتند که نامه نویسی کنند
meat safe قفسه گوشت که باتورسیمی درست می کنند
human machine interface حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
tandem وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
nogging اجری که بان فواصلی را پرمی کنند
musette اهنگی که برای نی انبان درست می کنند
oast کورهای که رازک را دران خشک می کنند
oleomargarine کره تقلیدی که از گوشت گاودرست می کنند
koumiss قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست می کنند
mouses که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
mouse که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
mud sill پایه تبر پی استوانهای که در گل فرو می کنند
mountain dew ویسکی اسکاتلندی که بطورقاچاق در کوهستانهادرست می کنند
tandems وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
who are your reference? چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
ccd که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
The story goes that … آورده اند که (چنین روایت کنند )…
They fight like cat and dog . باهم مثل سگ وگربه دعوا می کنند
She is the talk of the town . همه راجع به او ( پشت او ) صحبت می کنند
Providence watches over him. از عالم غیب اورا حفا ظت می کنند
collaret یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست می کنند
Birds of a feather flock together . <proverb> پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
combatable قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
fleas i. doges and cats کیک هاسگ و گربه را اذیت می کنند
combination مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
numerical داده ذخیره شده کار می کنند
pontoon کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
saw doctor ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
pontoons کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
tightropes طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
tightrope طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
the police are on his track مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
mealing table صفحهای که باروت را روی ان نرم می کنند
processes که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
functional مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
process که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
kago تخت روان سبدی که از تیری اویزان کنند
corporal oath سوگندی که بادست زدن بکتاب یاد کنند
hydrotherapeutic بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
departmental LAN چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
hydropath establishment بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
huck aback حولهای پارچه نخ وکتان که گاهی گلداردرست می کنند
generations کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
generation کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
boat people پناهندگانی که با قایق از کشور خود فرار کنند
The squirrels are storing up nuts for the winter. سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
Refugees believe Germany is a land of milk and honey. پناهندگان فکر می کنند در آلمان حلوا می دهند.
time سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
timed سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
times سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
qualifying shares سهامی که مدیران الزاما"باید خریداری کنند
This car is assembled in Iran. این اتوموبیل رادرایران سوار می کنند (مونتاژ )
message اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
Can you get it repaired? آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
In a quarrel they do not distribute sweetmeat. <proverb> توى دعوا یلوا پخش نمى کنند.
messages اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
These trees deprive the house of light . این درختها منز ؟ را نور محروم می کنند
The surely clean you out in this nightclub . دراین کارباره آدم را لخت می کنند ( می چاپند )
pulper اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
column ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
water bed تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
rissoles کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
rissole کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
columns ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
mutton chop دنده و نیمی از مهره که باهم سرخ کنند
oatcake کلوچه ور نیامده که ازارذجودوسردرست می کنند قرص جودوسر
manil hemp کنف مانیلایی که از ان طناب وبوریا درست می کنند
pentarch یکی از پنج تن مردمی که در جایی حکومت کنند
databases که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
carriages کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
carriage کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
live lining ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
lachryma christi باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند
pond life جانوران بی مهره [که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
kirmess جشن وعیدسالیانهای که ........وفریادهای شادی برپامی کنند
priestcraft دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
database که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
command sponsored dependent بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
accross the slope system شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
Atari ST و از پردازنده هایی استفاده می کنند که سازگار با IBM PC نیستند
They live abroad for the greater part of the year. آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
backplane مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
an out match مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
candle ends باقی مانده هرچیزکه مردم لئیم جمع می کنند
jacamar پرندگان منقار درازبرزیلی و مکزیکی که ازحشرات تغذیه می کنند
in house training برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
picalilli ترشی هندی که باسبزی وادویه تند درست می کنند
protonotary apostoloc یکی از 21 تن متران هایی که فرمان پاپ را ثبت می کنند
guild hall عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند
resurection pie کلوچهای که از ریزههای خوراک مانده از پیش درست کنند
symmetry ink مرکبی که اثران در روی کاغذتنهاوقتی نمودارمیشودکه ان کاغذراگرم کنند
train headway فاصله زمانی حرکت دو ترن که یک یکان را حمل می کنند
transceiver گیرنده و فرستنده که می توانند سیگنال را ارسال و دریافت کنند
wysiwyg You What Is See WhatYou کلمه پردازهایی که تصاویر صفحهای تولید می کنند
He was engrossed in conversation . فوتبالیستها دارند قبل از بازی خودرا گرم می کنند
mail application programming interface که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
fritters کلوچه قیمه دار یا میوه دارکه سرخ کنند
initial توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
pneumatic بافشار گاز وسایلی که با فشارگاز یا هوا کار می کنند
initialed توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
Olympic Games مسابقههای قهرمانی که یونانیهای باستان هرچهارسال یک باربرپامی کنند
gate قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
initialing توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
analogues خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند صوت را منتقل می کنند
gates قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
analogues خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل می کنند
initialling توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
analogue خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل می کنند
analogue خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند صوت را منتقل می کنند
initials توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initialled توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
fritter کلوچه قیمه دار یا میوه دارکه سرخ کنند
splash scale طبلهای که انحراف ترکش گلوله را از هدف با ان اندازه گیری می کنند
pos systems فروشگاههای زنجیرهای وسوپرمارکتها که اخیرا " ازسیستمهای POS استفاده می کنند
tulip design طرح گل لاله [گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.]
ccitt انجمن بین المللی که پروتکلهای ارتباطی و استانداردها را معرفی می کنند
chalk troops سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
pacts قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com