Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (34 milliseconds)
English
Persian
charter
پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
chartered
پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
chartering
پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
charters
پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
Other Matches
licences
پروانه دادن مرخص کردن
lincense or cence
مجاز کردن پروانه دادن
licensing
پروانه دادن مرخص کردن
license
پروانه دادن مرخص کردن
licenses
پروانه دادن مرخص کردن
licence
پروانه دادن مرخص کردن
passed
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
pass
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passes
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
lincense
اجازه یا پروانه یا امتیاز دادن به
patents
امتیازنامه
patented
امتیازنامه
patenting
امتیازنامه
patent
امتیازنامه
emitted
صادر کردن
emits
صادر کردن
emit
صادر کردن
emitting
صادر کردن
send out
صادر کردن
exporting
صادر کردن
issues
صادر کردن
pronounce
صادر کردن
pronounces
صادر کردن
promulge
صادر کردن
issue
صادر کردن
issued
صادر کردن
exported
صادر کردن
export
صادر کردن
to export something
[from / to a country]
صادر کردن
[به یا از کشوری]
pass a sentence
حکم صادر کردن
certificate
گواهی صادر کردن
issue a warning
اخطار صادر کردن
to issue instructions
دستور صادر کردن
certificates
گواهی صادر کردن
re export
دوباره صادر کردن
butterfly saddle rug
قالیچه نقش پروانه ای
[این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
underwrote
پذیره نویسی صادر کردن
underwriting
پذیره نویسی صادر کردن
underwritten
پذیره نویسی صادر کردن
underwrites
پذیره نویسی صادر کردن
underwrite
پذیره نویسی صادر کردن
to smuggle out
قاچاقی صادر کردن یافرستادن
letter of marque
پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
billeted
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billet
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billeting
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billets
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
emanates
صادر شدن
emanating
صادر شدن
emanative
صادر شونده
issue
صادر شدن
issuable
صادر کردنی
emanated
صادر شدن
emanate
صادر شدن
exporters
صادر کننده
issuant
صادر کننده
issues
صادر شدن
exporter
صادر کننده
issued
صادر شدن
outgoing
صادر شونده
discipline
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplines
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplining
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
originator
صادر کننده پیام
warrantor
صادر کننده warrant
issuing bank
بانک صادر کننده
originators
صادر کننده پیام
ago
: صادر شدن پیش رفتن
issuing authority
[body]
مرجع
[اداره]
صادر کننده
broadcasts
پیامی که در شبکه به همه صادر شود
summary judgment
حکمی که علیه ضامن صادر میشود
broadcast
پیامی که در شبکه به همه صادر شود
to depict somebody or something
[as something]
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن
[وصف کردن]
[شرح دادن ]
[نمایش دادن]
psephism
حکمی که بموجب رای مجلس صادر میشد
perverse verdict
درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
confirming house
موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
dock receipt
رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
passed
پروانه
licences
پروانه
pass
پروانه
licence
پروانه
passes
پروانه
indult
پروانه
licenses
پروانه
butterfly
پروانه
purple emperor
پروانه
micros
پروانه
fanned
پروانه
propeller
پروانه
fanning
پروانه
licensing
پروانه
fans
پروانه
micro
پروانه
license
پروانه
butterflies
پروانه
licensure
پروانه
moth
پروانه
fan
پروانه
moths
پروانه
conduct
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducted
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducts
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
judgement dept
بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
protests
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protesting
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protest
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protested
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
f.for practising medicine
پروانه پزشکی
papering
جواز پروانه
butterflyer
شناگر پروانه
exhaust fan
پروانه خروجی
permit
پروانه جواز
papered
جواز پروانه
licensees
پروانه دار
paper
جواز پروانه
licensees
دارنده پروانه
export licence
پروانه صدور
butterfly knot
گره پروانه
fan belt
تسمه پروانه
export licence
پروانه صادرات
licensee
دارنده پروانه
permit
پروانه پته
permits
پروانه جواز
butterflies
شنای پروانه
transit bill
پروانه عبور
permitting
پروانه پته
hawk moth
پروانه بید
placards
پروانه رسمی
residence permit
پروانه اقامت
butterflies
بشکل پروانه
placard
پروانه رسمی
breaststroke
شنای پروانه
flier
پروانه موتور
butterfly
شنای پروانه
butterfly
بشکل پروانه
impeller
پروانه موتور
permits
پروانه پته
permitting
پروانه جواز
fan blade
تیغه پروانه
screwpropeller
پروانه کشتی
ship propeller
پروانه کشتی
building permit
پروانه ساختمان
licensee
پروانه دار
fliers
پروانه موتور
licensing
پروانه جواز
flyer
پروانه موتور
permission
دستور پروانه
fans
پروانه اتومبیل
propeller blade
تیغه پروانه
propeller fan
پروانه گردان
tetrapod
پروانه چهار پا
licensable
پروانه دار
licence fee
مخارج پروانه
licence number
شماره پروانه
lutestring
نوعی پروانه
lustring
نوعی پروانه
papilionidae
تبره پروانه
licentiate
دارنده پروانه
papers
جواز پروانه
licensor
پروانه دهنده
license
پروانه جواز
flyers
پروانه موتور
licencee
دارنده پروانه
laissez passer
پروانه عبور
licenses
پروانه جواز
papilionaceous
پروانه وار
fanning
پروانه اتومبیل
licenser
پروانه دهنده
licence
پروانه جواز
fan belts
تسمه پروانه
painted lady
پروانه رنگارنگ
fanned
پروانه اتومبیل
radiator fan
پروانه رادیاتور
fan
پروانه اتومبیل
licences
پروانه جواز
permission to reside
پروانه اقامت
butterfly plan
طرح پروانه ای
permission to stay
پروانه اقامت
permit of residence
پروانه اقامت
propeller
پروانه کشتی
propeller
پروانه ناو
to picture
شرح دادن
[نمایش دادن]
[وصف کردن]
debenture bond
برگهای که پشتوانه ان فقط اعتبار صادر کننده است سهم قرضه
callable bond
نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
tortricid
وابسته به پروانه بید
brimstone buterfly
پروانه گوگردی رنگ
arming vane
پروانه مسلح کننده
tortricidae
وابسته به پروانه بید
propeller
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
licencor
اعطاء کننده پروانه
patents
حق ثبت اختراع پروانه
patenting
حق ثبت اختراع پروانه
patented
حق ثبت اختراع پروانه
patent
حق ثبت اختراع پروانه
licensor
اعطاء کننده پروانه
fan belt
تسمه پروانه موتور
permit goods coveredby
کالای موضوع پروانه
propellor
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com