English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (21 milliseconds)
English Persian
billet پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billeted پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billeting پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billets پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
Other Matches
clearance اجازه ترخیص اجازه نامه
lincense اجازه یا پروانه یا امتیاز دادن به
license اجازه نامه
billet اجازه نامه
power of attorney اجازه نامه
letter of attorney اجازه نامه
full power of attorney اجازه نامه
certificate of authority اجازه نامه
billets اجازه نامه
billeted اجازه نامه
billeting اجازه نامه
warrant of attorney اجازه نامه
power of authority اجازه نامه
power of procuration اجازه نامه
licensing اجازه نامه
indult اجازه نامه امتیاز
chartered منشور اجازه نامه
chartering منشور اجازه نامه
charter منشور اجازه نامه
letter missive اجازه نامه ابلاغیه
letters of reprisal اجازه نامه انتقام
charters منشور اجازه نامه
exequatur اجازه نامه قونسول
layers مطبق کردن ورقه ورقه
layer مطبق کردن ورقه ورقه
laminate ورقه ورقه ورقه ورقه کردن
sheet ورقه ورقه کردن ورقه
sheets ورقه ورقه کردن ورقه
foliate ورقه شده ورقه ورقه شدن
spall ورقه ورقه کردن
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
policy بیمه نامه ورقه بیمه
policies بیمه نامه ورقه بیمه
marmolite یک جور سنگ سماق ورقه ورقه که رنگ ان کمی سبزاست
flakiness خاصیت چیزی که ورقه ورقه است
gastronome EPICURE) خوراک شناس خوش خوراک
butterfly saddle rug قالیچه نقش پروانه ای [این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
issues صادرکردن
habeas corpus صادرکردن
issued صادرکردن
issue صادرکردن
circularize بخشنامه صادرکردن
to shell off ورقه ورقه شدن ورامدن
interlaminate ورقه ورقه بین هم گذاردن
flaky ورقه ورقه ورقه شونده
letter of marque پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
licence پروانه دادن مرخص کردن
licenses پروانه دادن مرخص کردن
license پروانه دادن مرخص کردن
licences پروانه دادن مرخص کردن
licensing پروانه دادن مرخص کردن
lincense or cence مجاز کردن پروانه دادن
sheet ورقه کردن
sheets ورقه کردن
charter پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
chartering پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
charters پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
chartered پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
pitch into به خوراک حمله کردن
to serve a legal p on any one ورقه قانونی بکسی ابلاغ کردن
cleavages ورقه ورقه شدگی
cleavage ورقه ورقه شدگی
lamination ورقه ورقه شدن
sheet متورق ورقه ورقه
delaminate ورقه ورقه شدن
sheets متورق ورقه ورقه
laminate ورقه ورقه شدن
exfoliaion ورقه ورقه شدن
exfoliate ورقه ورقه شدن
refect با مشروب یا خوراک تجدید قوا کردن
post script مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
copper foil ورقه بسیار نازک مسی ورقه مسی زرورق مسی
warrants اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
flattest برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flat برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
libel هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling هجو نامه یا توهین نامه افترا
the food was smoked خوراک بوی دود میداد خوراک بوی دود گرفته بود
perforations خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها
leaving اجازه مرخصی رها کردن ترک کردن
leave اجازه مرخصی رها کردن ترک کردن
to pray permission در خواست اجازه کردن
to obtain permission تحصیل اجازه کردن
emulation رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
take on <idiom> استخدام کردن،اجازه دادن
credential گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
certificate رضایت نامه شهادت نامه
affidavits شهادت نامه قسم نامه
certificates رضایت نامه شهادت نامه
torsionmeter وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
to empower somebody to participate به کسی اجازه شرکت کردن دادن
lincense or cence مرخص کردن اجازه استفاده از چیزی
to reject [refuse] an application درخواست نامه ای را رد کردن
devises تعبیه کردن وصیت نامه
devising تعبیه کردن وصیت نامه
devise تعبیه کردن وصیت نامه
get a fix on something <idiom> نامه الکترونی دریافت کردن
guarantees ضمانت نامه تضمین کردن
devised تعبیه کردن وصیت نامه
guaranteed ضمانت نامه تضمین کردن
guarantee ضمانت نامه تضمین کردن
prior admission اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
to sight-read something از روی ورقه [نت موسیقی] آلت موسیقی بازی کردن
pirated بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirates بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirating بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirate بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
subsequent filing [application, documents] ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
to file a petition بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
type front نوعی روش تایپ کردن نامه ها
underwrite policy بیمه نامه را فهر نویسی کردن
to give notice to quit [one's residence] لغو کردن اجاره نامه [و ترک ساختمان]
to withdraw an application صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
to file an application to somebody از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
graceful degradation اجازه دادن به بخشهایی از سیستم برای کار کردن پس از خرابی یک بخش
CD E فرصتی که اجازه ضبط و پاک کردن داده را از دیسک فشرده میدهد
cleavable قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
testacy دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
PID متصل یاد شده به سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه به کاربران
restricts محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restrict محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricting محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
licence اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
authorization to copy اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
licenses اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
processor کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
purple emperor پروانه
licence پروانه
indult پروانه
licensure پروانه
passed پروانه
propeller پروانه
license پروانه
passes پروانه
pass پروانه
moths پروانه
moth پروانه
licensing پروانه
butterflies پروانه
fan پروانه
fans پروانه
licenses پروانه
fanning پروانه
fanned پروانه
micro پروانه
licences پروانه
micros پروانه
butterfly پروانه
transit bill پروانه عبور
papered جواز پروانه
fanning پروانه اتومبیل
permitting پروانه جواز
flier پروانه موتور
fans پروانه اتومبیل
paper جواز پروانه
fanned پروانه اتومبیل
f.for practising medicine پروانه پزشکی
export licence پروانه صدور
export licence پروانه صادرات
exhaust fan پروانه خروجی
licentiate دارنده پروانه
licensor پروانه دهنده
fan blade تیغه پروانه
permitting پروانه پته
licenser پروانه دهنده
fan پروانه اتومبیل
license پروانه جواز
papering جواز پروانه
propeller پروانه کشتی
licensees دارنده پروانه
papers جواز پروانه
licence fee مخارج پروانه
licensees پروانه دار
licensee دارنده پروانه
butterfly بشکل پروانه
butterfly شنای پروانه
licensee پروانه دار
fan belt تسمه پروانه
hawk moth پروانه بید
permit پروانه جواز
butterflies شنای پروانه
permits پروانه پته
permits پروانه جواز
licensable پروانه دار
licensing پروانه جواز
propeller پروانه ناو
lustring نوعی پروانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com