Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English
Persian
service support
پشتیبانی خدمات
Search result with all words
combat service support
پشتیبانی خدمات رزمی
joint servicing
دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
Other Matches
cross servicing
خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
special services
یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
support command
فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
fire support coordination
هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
combat airlift support
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
intersectional service
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
antisubmarine support
پشتیبانی از عملیات ضدزیردریایی پشتیبانی ضدزیردریایی
air distant support
پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
unbundled
خدمات
services
خدمات
Civil Service
خدمات کشوری
hospital benefit
خدمات بیمارستانی
information service
خدمات اطلاعات
administrative services
خدمات اداری
joint services
خدمات مشترک
advisory services
خدمات مشورتی
loyal services
خدمات صادقانه
medical service
خدمات پزشکی
medical services
خدمات پزشکی
auxiliary service
خدمات جنبی
personnel services
خدمات کارمندی
personnel services
خدمات پرسنلی
public services
خدمات عمومی
health services
خدمات بهداشتی
goods and services
کالاها و خدمات
civil services
خدمات دولتی
Civil Service
خدمات اجتماعی
social services
خدمات اجتماعی
civil defence service
خدمات کشوری
common user
خدمات عمومی
civil
خدمات شهری
computer utility
خدمات کامپیوتری
crypto service
خدمات رمز
social work
خدمات اجتماعی
field exercise
خدمات صحرایی
field service
خدمات پایکار
field service
خدمات رزمی
service squadron
گروه خدمات
field duty
خدمات رزمی
service unit
یکان خدمات
signal services
خدمات مخابراتی
sister services
خدمات وابسته
social service
خدمات اجتماعی
special services
خدمات مخصوص
technical services
خدمات فنی
urban servitudes
خدمات شهری
we owe him for his services
خدمات او هستم
welfare services
خدمات رفاهی
mail services
خدمات پستی
postal services
خدمات پستی
services
خدمات سرویسها
service sector
بخش خدمات
service company
گروهان خدمات
service passport
پاسپورت خدمات
service department
قسمت خدمات
service department
بخش خدمات
service force
یکان خدمات
service industry
صنعت خدمات
complimentary supply
خدمات یا کلاهای مجانی
obliging
حاضر خدمات مهربان
bunched income
درامد خدمات شخصی
computer serrices company
شرکت خدمات کامپیوتری
war service chevron
علامت خدمات جنگی
port auxiliary service
یگان خدمات بندری
agricultural extension services
خدمات ترویج کشاورزی
exchange services
خدمات فروشگاهی فروشگاهها
beach group
گروه خدمات ساحلی
public utilities
خدمات عمومی مانند اب
i am satisfied with his servic
از خدمات او راضی یا خوشنودهستم
railroad service
خدمات راه اهن
service squadron
قسمت خدمات دریای
welfare
رعایت کردن خدمات اجتماعی
accessorial services
خدمات بارگیری و تخلیه بار
acquisition authority
اعتبار خرید کالاو خدمات
remote computing services
خدمات محاسباتی از راه دور
giro
خدمات بانکی اداره پست
hospitalization
پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
aids to trade
خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
home service
خدمات فروش در داخل کشور
giros
خدمات بانکی اداره پست
environmental services
دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
ordnance service
خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
terminal service company
گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
beach unit
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
welfare state
دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
service chevron
علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
the source
خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
casualty control book
دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
triage
سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
procurement
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
afloat support
پشتیبانی
protection
پشتیبانی
support
پشتیبانی
backing
پشتیبانی
in support of
در پشتیبانی
in support of
در پشتیبانی از
patronage
پشتیبانی
countenance
پشتیبانی کردن
play up to
پشتیبانی کردن از
rallied
پشتیبانی کردن
countenanced
پشتیبانی کردن
countenances
پشتیبانی کردن
countenancing
پشتیبانی کردن
support
پشتیبانی کردن
direct support
پشتیبانی مستقیم
aided
پشتیبانی کردن
aiding
پشتیبانی کردن
vindicate
پشتیبانی کردن از
propugn
پشتیبانی کردن از
PRI
پشتیبانی کنند
fire support
پشتیبانی اتش
global backup
پشتیبانی کلی
aid
پشتیبانی کردن
logistic support
پشتیبانی تدارکاتی
maintains
پشتیبانی کردن
logistic support
پشتیبانی لجستیکی
maintained
پشتیبانی کردن
maintain
پشتیبانی کردن
championing
پشتیبانی کردن
geo deu reo
پشتیبانی کننده
championed
پشتیبانی کردن
general support
پشتیبانی عمومی
rallies
پشتیبانی کردن
nonsupport
عدم پشتیبانی
naval support
پشتیبانی دریایی
memory protection
پشتیبانی ازحافظه
rally
پشتیبانی کردن
champion
پشتیبانی کردن
maintenance support
پشتیبانی تعمیراتی
maintenance support
پشتیبانی نگهداری
champions
پشتیبانی کردن
back-up
پشتیبانی یا کمک
tactical support
پشتیبانی رزمی
technical support
پشتیبانی فنی
timed backup
پشتیبانی دورهای
tower of strength
<idiom>
پشتیبانی محکم
sustaining
پشتیبانی کننده
backup
پشتیبانی کردن
to agitate
[for]
پشتیبانی کردن
area support
پشتیبانی منطقه
archival backup
پشتیبانی بایگانی
air support
پشتیبانی هوایی
supporting distance
مسافت پشتیبانی
close support
پشتیبانی نزدیک
support command
فرماندهی پشتیبانی
supply support
پشتیبانی اماد
supply support
پشتیبانی تدارکات
support command
یکان پشتیبانی
vindicating
پشتیبانی کردن از
storeship
ناو پشتیبانی
corrective maintenance
پشتیبانی اصلاحی
support program
برنامه پشتیبانی
support programs
برنامههای پشتیبانی
combat support
پشتیبانی رزمی
vindicates
پشتیبانی کردن از
supporting
تقویت پشتیبانی
vindicated
پشتیبانی کردن از
back up
پشتیبانی یا کمک
support brigade
تیپ پشتیبانی
sergeanty
انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
cam
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cams
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
supporting range
برد پشتیبانی سلاحها
remote servicing
پشتیبانی از راه دور
remote maintenance
پشتیبانی از راه دور
tape backup unit
دستگاه پشتیبانی نوار
close air support
پشتیبانی هوایی نزدیک
to back somebody up
از کسی پشتیبانی کردن
to get behind somebody
از کسی پشتیبانی کردن
to bolster somebody up
از کسی پشتیبانی کردن
fire support sector
منطقه پشتیبانی اتش
processes
و وسایل کنترل و پشتیبانی
beach support area
منطقه پشتیبانی ساحلی
decision support system
سیستم پشتیبانی تصمیم
combat support arms
رسته پشتیبانی رزمی
deep air support
پشتیبانی هوایی دور
fire support base
پایگاه پشتیبانی اتش
deep supporting fire
اتش پشتیبانی در عمق
fire support base
مبنای پشتیبانی اتش
direct support unit
یکان پشتیبانی مستقیم
deep supporting fire
اتش پشتیبانی عمیق
field service
پشتیبانی سرویس رزمی
prop
نگهداشتن پشتیبانی کردن
direct support
پشتیبانی مستقیم کردن
supported
یکان پشتیبانی شده
division support area
منطقه پشتیبانی لشگر
process
و وسایل کنترل و پشتیبانی
division support command
فرماندهی پشتیبانی لشگر
ancestral file
سیستم پشتیبانی فایل ها
ancillary facilities
تاسیسات پشتیبانی تقویتی تاسیسات تقویتی پشتیبانی
afloat support
پشتیبانی لجستیکی در روی آب
combat support arms
یکان پشتیبانی رزمی
general support
یکان پشتیبانی عمومی
area support command
فرماندهی پشتیبانی منطقه
combat support troops
یکانهای پشتیبانی رزمی
combat support troops
عدههای پشتیبانی رزمی
propping
نگهداشتن پشتیبانی کردن
propped
نگهداشتن پشتیبانی کردن
close support mission
ماموریت پشتیبانی نزدیک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com