Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
aphorize
پند گفتن کوتاه و موجز نوشتن
Other Matches
laconically
کوتاه موجز
laconic
کوتاه موجز
to play upon words
جناس گفتن یا نوشتن تجنیس بکاربردن
latinity
شیوه نوشتن یا سخن گفتن بزبان لاتینی
fix
استفاده از نوک خواندن و نوشتن ثابت جداگانه روی هر شیار دیسک تا زمان دستیابی کوتاه شود
fixes
استفاده از نوک خواندن و نوشتن ثابت جداگانه روی هر شیار دیسک تا زمان دستیابی کوتاه شود
prologuize
مقدمه نوشتن مقدمه گفتن
prologize
مقدمه نوشتن مقدمه گفتن
photodigital memory
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
gnomical
موجز
terse
موجز
concise
موجز
tersest
موجز
terser
موجز
apercu
موجز
succinct
موجز
telegraphic
موجز
aphorisms
کلام موجز
tersely
بطور لب یا موجز
summaries
موجز اختصاری
summary
موجز اختصاری
enthymeme
برهان موجز
aphorist
موجز نویس
aphorism
کلام موجز
compendious
موجز مختصر ومفید
scrawl
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
phrase
کلمه بندی سخن موجز
aphoristic
وابسته به موجز نویسی یا پندنویسی
phrases
کلمه بندی سخن موجز
phrased
کلمه بندی سخن موجز
apothegm
کلام موجز امثال و حکم
write protect
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
blasts
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
encipher
برمز نوشتن رمز نوشتن
greet
درود گفتن تبریک گفتن
greeted
درود گفتن تبریک گفتن
to answer in the a
اری گفتن بله گفتن
greets
درود گفتن تبریک گفتن
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
DVD
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
pantywaist
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
sputters
تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
sputtered
تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
sputter
تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
erasable
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write
نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
short quard
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
to put down
نوشتن
to reduce to writing
نوشتن
write head
هد نوشتن
to set down
نوشتن
inscribed
نوشتن
inscribe
نوشتن
inscribes
نوشتن
pens
نوشتن
put down
<idiom>
نوشتن
inscribing
نوشتن
penning
نوشتن
superscrible
نوشتن
to drive a pen or quill
نوشتن
pen
نوشتن
penned
نوشتن
scrawl
بد نوشتن
scrawling
بد نوشتن
scribbles
بد نوشتن
writes
نوشتن
write
نوشتن
indite
نوشتن
scribbled
بد نوشتن
scribbling
بد نوشتن
set down
نوشتن
scrawls
بد نوشتن
scrawled
بد نوشتن
scribble
بد نوشتن
pt down
نوشتن
tells
گفتن
to give utterance to
گفتن
say
گفتن
says
گفتن
iteration
گفتن
inform
گفتن
utter
گفتن
telling-off
گفتن
to weep out
گفتن
utterance
گفتن
utterances
گفتن
to tell a story
گفتن
adduse
گفتن
relates
گفتن
informs
گفتن
informing
گفتن
bubbled
گفتن
vituperate
بد گفتن
viyuperate
بد گفتن
utters
گفتن
uttered
گفتن
relate
گفتن
tell
گفتن
let (someone) know
<idiom>
گفتن
let out
<idiom>
گفتن
mouth
گفتن
mouthed
گفتن
bubble
گفتن
mouths
گفتن
bubbles
گفتن
mouthing
گفتن
rehearsing
گفتن
rehearses
گفتن
rehearsed
گفتن
rehearse
گفتن
pshaw
اه گفتن
saith
گفتن
get out
گفتن
bubbling
گفتن
read/write head
هدخواندن- نوشتن
pen
خامه نوشتن
write off
زود نوشتن
gloss
حاشیه نوشتن بر
tablets
بر لوح نوشتن
rewriting
دوباره نوشتن
graphic
وابسته به فن نوشتن
read/write
خواندن- نوشتن
tablet
بر لوح نوشتن
r/w
خواندن- نوشتن
write-offs
زود نوشتن
allegorize
تمثیل نوشتن
penned
خامه نوشتن
write-off
زود نوشتن
penning
خامه نوشتن
poetize
شعر نوشتن
poeticize
شعر نوشتن
tired of writing
خسته از نوشتن
overwrite
دومرتبه نوشتن
elegize
قصیده نوشتن
write-ups
به تفصیل نوشتن
handwrite
بادست نوشتن
double space
یک خط درمیان نوشتن
write up
به تفصیل نوشتن
over write
جای نوشتن
itemises
به اقلام نوشتن
hyphenate
با خط پیوند نوشتن
overwrite
زیاد نوشتن
to dip ones pen in gall
سخت نوشتن
graphomania
شهوت نوشتن
inscroll
در طومار نوشتن
precis
خلاصه نوشتن
miswrite
اشتباه نوشتن
engross
درشت نوشتن
impanel
در صورت نوشتن
write-up
به تفصیل نوشتن
overwrite
جای نوشتن
i am weary of writing
از نوشتن خسته
demythologize
تفسیر نوشتن
annotated
تفسیر نوشتن
editorializing
سرمقاله نوشتن
editorializes
سرمقاله نوشتن
editorialized
سرمقاله نوشتن
editorialize
سرمقاله نوشتن
editorialising
سرمقاله نوشتن
editorialises
سرمقاله نوشتن
annotating
یادداشت نوشتن
editorialised
سرمقاله نوشتن
programs
برنامه نوشتن
program
برنامه نوشتن
itemizing
به اقلام نوشتن
preambles
مقدمه نوشتن
preface
دیباچه نوشتن
annotated
یادداشت نوشتن
annotated
حاشیه نوشتن
circumscribe
نوشتن در دور
autographed
دستخط نوشتن
circumscribed
نوشتن در دور
circumscribes
نوشتن در دور
circumscribing
نوشتن در دور
annotate
تفسیر نوشتن
annotate
یادداشت نوشتن
annotate
حاشیه نوشتن
prefacing
دیباچه نوشتن
prefaces
دیباچه نوشتن
prefaced
دیباچه نوشتن
list
در فهرست نوشتن
itemizes
به اقلام نوشتن
notes
نت موسیقی نوشتن
noting
نت موسیقی نوشتن
itemize
به اقلام نوشتن
penmanship
طرز نوشتن
prose
نثر نوشتن
rewrite
دوباره نوشتن
rewrite
باز نوشتن
itemising
به اقلام نوشتن
rewrites
دوباره نوشتن
rewrites
باز نوشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com