English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
peeler پوست کننده
peelers پوست کننده
Search result with all words
rubella قرمز کننده پوست
transcutaneous عبور کننده از پوست
Other Matches
endermic انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skinned پوست کندن با پوست پوشاندن
skin پوست کندن با پوست پوشاندن
skins پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning پوست کندن با پوست پوشاندن
slough پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
tegumnentum پوست طبیعی پوست
peel پوست انداختن پوست
peels پوست انداختن پوست
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
xanthochroid شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
skin پوست
skinner پوست کن
integument پوست
husk پوست
skinless بی پوست
skinning پوست
skinned پوست
skins پوست
goats پوست بز
shelling پوست
shell پوست
hulls پوست
bark پوست
rinds پوست
rind پوست
hides پوست
hide پوست
shells پوست
barked پوست
goat پوست بز
parer پوست کن
shale پوست
hull پوست
peel پوست
peels پوست
neurilemma or lema پوست پی
barks پوست
barking پوست
peltry پوست
peeling پوست
husks پوست
scalp پوست سر
tegmentum پوست
encrustation پوست
crustal پوست
tunc پوست
cuticle پوست
goatskins پوست بز
encrustations پوست
goatskin پوست بز
stripper پوست کن
strippers پوست کن
dermatalgia پوست
dermis پوست
tegmen پوست
cortices پوست
glume پوست
flayer پوست کن
swanskin پوست قو
cortex پوست
pod پوست برونی
encrustations پوست زخم
sheepskin پوست گوسفند
scalable پوست کندنی
bran پوست گندم
encrustation پوست زخم
ross پوست کندن
husky پوست دار
molted پوست انداختن
pelts پوست خام
ross پوست درخت
rhytidome پوست درخت
peeling پوست انداختن
moults پوست انداختن
slough پوست مار
slough پوست سبوس
pelted پوست خام
impassive پوست کلفت
pelt پوست خام
moulted پوست انداختن
moult پوست انداختن
molts پوست انداختن
slouching پوست انداختن
slouch پوست انداختن
slouched پوست انداختن
pods پوست برونی
slouches پوست انداختن
pelted پوست کندن
molting پوست انداختن
pelt پوست کندن
scarf skin پوست برونی
slipe پوست کندن از
crocodile پوست سوسمار
sheds پوست انداختن
sheds پوست ریختن
thick skinned پوست کلفت
thin skinned پوست نازک
skiver پوست تراش
shuck پوست نخودوغیره
pigskin پوست گراز
parchment کاغذ پوست
crocodiles پوست سوسمار
shedding پوست ریختن
tegmentum پوست طبیعی
skinner پوست فروش
skin effect اثر پوست
skin and bone پوست واستخوان
shed پوست انداختن
shelled پوست دار
shed پوست ریختن
webbed پوست دار
shedding پوست انداختن
taxidermist پوست ارا
astrachan پوست بخارا
transcutaneal عبورکننده از پوست
bearskins پوست خرس
peels پوست کندن
mace پوست جوز
whity سفید پوست
scscalable پوست کندنی
rawhide پوست خام
rawhides پوست خام
Afrikaner سفید پوست
Afrikaners سفید پوست
maces پوست جوز
peels پوست انداختن
whitey سفید پوست
bearskin پوست خرس
astrakhan پوست بخارا
astrakhan پوست قره کل
huskier پوست دار
huskies پوست دار
huskiest پوست دار
peel پوست انداختن
peel to پوست کندن
peel پوست کندن
kid skin پوست بزغاله
excoriation پوست رفتگی
excoriate پوست کندن از
ethiopian سیاه پوست
ethiope سیاه پوست
erythema التهاب پوست
entoderm درون پوست
endoderm درون پوست
egg shell پوست تخم
ectorderm برون پوست
ecdysis پوست ریختن
ecdysis پوست اندازی
dry bones پوست واستخوان
drumhead پوست طبل
excorticate پوست کندن
unhusk پوست کندن
exuviate پوست انداختن
taxidermy پوست ارایی
in plain english پوست کنده
impassiveness پوست کلفتی
picked پوست کنده
hypodermis پوست زیرین
husked پوست کنده
hulled پوست کنده
hardshell سخت پوست
hard shell سخت پوست
glumaceous پوست دار
flense پوست کندن
flench پوست کندن
fellmonger دلال پوست
fellmonger پوست فروش
drum head پوست طبل
desquamate پوست ریختن
desquamate پوست انداختن
cutis پوست زیرین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com