English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
bezant پولک گردی که معمولا از طلااست
Other Matches
squamous پولک پولک
paillette پولک
aglet پولک
washers پولک
washer پولک
flaking پولک
flaked پولک
imbricate پولک پولک
flake پولک
squama پولک
shale پولک
sequin پولک
dag پولک
pailette پولک
pailett پولک
tinsel پولک
flakes پولک ها
squamation پولک
sequins پولک
squamate پولک پولک
leprose پولک دار
bespangle پولک زدن
safety plug پولک اطمینان
washers پولک فنری
lepidopteron پولک بال
metal ornament پولک فلزی
washer پولک فنری
scaly پولک دار
scaled پولک دار
tegular پولک دار
flitter پولک فلزی
grommet پولک لاستیکی
mascle پولک پولادین زره
clinquant دارای پولک زری
scale armor زره پولک دار
lepidosis بیماری پوست پولک دار
roundness گردی
rotundily گردی
rondure گردی
levorotation چپ گردی
cylinderisity گردی
globularity گردی
round گردی
farinose گردی
heroism گردی
knobbiness گردی
roundest گردی
spangles پولک وسنگهای بدلی زینت لباس
imbrication روی هم چینی کانند پولک ماهی
scaliness پوشیدگی از پولک یا فلس جرم گرفتگی
spangle پولک وسنگهای بدلی زینت لباس
tinsel زرق وبرق دار پولک زدن
imbrication روی هم چیدگی مانند پولک ماهی
coal dust firing اشتعال گردی
cylinderisity دقت گردی
cavetto ربع گردی
mountaineering کوه گردی
colportage دوره گردی
gas lubrication روغنکاری گردی
hole circle گردی سوراخ
somnambulation خواب گردی
powderiness خاصیت گردی
top radius گردی سر دنده
somnambulism خواب گردی
sleep walking خوابیده گردی
roundness نسبت گردی
to poke a bout ول گردی کردن
powder metallurgy متالورژی گردی
pedlary دوره گردی
pub crawl میخانه گردی
pub crawls میخانه گردی
What are you looking for ? دنبال چی؟ می گردی ؟
pub crawl میخانه گردی کردن
hawked دوره گردی کردن
hawk دوره گردی کردن
peregrination جهان گردی دربدری
cadges گدایی دوره گردی
dry galvanizing اب روی دادن گردی
peregrinations جهان گردی دربدری
packman دوره گردی کردن
pub crawls میخانه گردی کردن
cadged گدایی دوره گردی
cadging گدایی دوره گردی
hawks دوره گردی کردن
to i. aroom with a powder گردی درخانه پاشیدن
peddled دوره گردی کردن
hobos دوره گردی کردن
peddles دوره گردی کردن
traipsed هرزه گردی کردن
traipse هرزه گردی کردن
hoboes دوره گردی کردن
traipses هرزه گردی کردن
traipsing هرزه گردی کردن
hobo دوره گردی کردن
cadge گدایی دوره گردی
peddle دوره گردی کردن
pulverulent ازهم پاشنده گردی
shopped مغازه گردی کردن دکه
shop مغازه گردی کردن دکه
rhapsode دوره گردی که اشعار رزمی
shops مغازه گردی کردن دکه
give someone an inch and they will take a mile <idiom> اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
goldstone جامی که توسط اجسام طلایی رنگ پولک کاری شده
door to door selling فروش کالا بصورت دوره گردی
walkabouts بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
walkabout بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
accessory objects لوازم اضافی جهت زینت بخشیدن به بافت مثل مروارید و پولک و غیره
console کنسول [نوعی ستون نگهدارنده تزئینی یا پیش گردی]
usu معمولا
in an ordinary way معمولا
generally معمولا
normally معمولا"
piped معمولا
usually معمولا
as a rule معمولا
pipe معمولا
ordinarily معمولا"
one for one معمولا اسمبلر
hock spanner اچار نیم گردی در یک دسته درانتها و یک قلاب با چنگک درسر دیگر
as a rule <idiom> معمولا ،طبق عادت
normally closed contact اتصال معمولا بسته
applications معمولا به صورت نوشته
halt معمولا با روشهای خارجی
normally open contact اتصال معمولا باز
halts معمولا با روشهای خارجی
application معمولا به صورت نوشته
halted معمولا با روشهای خارجی
at large به طور کلی [معمولا]
phosphor معمولا اشعه الکترونی
four address instruction معمولا: محل دو عملوند
gulped گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulp گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulping گروهی از کلمات معمولا دو بایت
printed معمولا با معیار نقط ه در اینچ
hand-out <idiom> پاداش ،معمولا از طرف دولت
prints معمولا با معیار نقط ه در اینچ
normal معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
print معمولا با معیار نقط ه در اینچ
gulps گروهی از کلمات معمولا دو بایت
products customarily found in a pharmacy کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
homes که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد
cleanup توپزن چهارم که معمولا قوی است
home که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد
to pass go orrun current معمولا مورد قبول واقع شدن
applies تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
burn up <idiom> کاملا سوختن (معمولا برای چیزهایی غیرازساختمان)
ultra high magnetic field معمولا میدان مغناطیسی باشغت بیش از 001ک
applying تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
apply تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents. بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
We do not usually go places that cost a lot of money. ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
wet weight وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
littleneck clam نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
luggable کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
assault در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
assaults در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
cladding روکشی که روی سطح موادقرارگرفته و معمولا با انهاپیوند ایجاد میکند
indicator چیزی که وضعیت فرآیند را نشان دهد. معمولا با صورت یا نور
assaulted در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
soft tooling ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است
grotesque [تصاویر با مناظر عجیب و غریب معمولا در سرداب ها استفاده می شود.] [معماری]
crankum دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crinkum دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankle دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
latchkey child [کودکی که معمولا در خانه بخاطر مشغله پدر مادر تنها است]
Crinkle دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
branch cutoff دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
frostwork نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
cordon bleu گوشتی که در میان آن ژامبون و پنیر قرار داده و سرخمیکنند و معمولا با سس سرو میشود
footnotes یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
footnote یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
gad با میخ محکم کردن هرزه گردی کردن
origin محلی در صفحه نمایش که تمام مختصات به آن رجوع می کنند معمولا گوشه بالا سمت چپ
low supercharger gear دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
absorptive terrace این تراس معمولا به منظورنگهداری و پخش اب دربیشترین سطح ممکن طرح وساخته میشود
libraries کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
library کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
origins محلی در صفحه نمایش که تمام مختصات به آن رجوع می کنند معمولا گوشه بالا سمت چپ
noisy mode رقم معمولا غیرصفر که هنگام نرمالسازی عدد اعشاری در صورت وجود اختلال به آن اضافه شود
discharge indicator disc دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
intermediate contingency قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
mandrel جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
under lay زیرانداز فرش [جهت جلوگیری از سر خوردن آن بر روی زمین که معمولا از جنس نمد و یا مشمع می باشد.]
cadged اخاذی کردن دوره گردی کردن
cadging اخاذی کردن دوره گردی کردن
cadges اخاذی کردن دوره گردی کردن
cadge اخاذی کردن دوره گردی کردن
cruelty عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
diamonds شکل موجهای ضربهای که معمولا در جریان خروجی راکتها بصورت لوزیهای پشت سر هم قابل مشاهده است
thermate نوعی ماده اتشزاست که در گلولههای اتشزا مورد استفاده قرار می گیرد و معمولا مخلوط اکسیداهن و الومینیم میباشد
acrostolium [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
clear air turbulence اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
straddle trench خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
divan cover [قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
Hard architecture [ساختمان محکم، غیر شخصی و بدون پنجره که معمولا زندان ها و بیمارستان های روانی به این سبک ساخته می شده است.]
labeled cargo کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
angles اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
trends مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trend مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
angle اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com