Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 307 (48 milliseconds)
English
Persian
pedestrianised
پیاده روی کردن
pedestrianises
پیاده روی کردن
pedestrianising
پیاده روی کردن
pedestrianize
پیاده روی کردن
pedestrianized
پیاده روی کردن
pedestrianizes
پیاده روی کردن
pedestrianizing
پیاده روی کردن
Search result with all words
walk
گردش کردن پیاده رفتن
walked
گردش کردن پیاده رفتن
walks
گردش کردن پیاده رفتن
tramp
باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
tramped
باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
tramps
باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
ramp
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
ramps
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
terminal
محل پیاده وسوار کردن بارها
terminals
محل پیاده وسوار کردن بارها
pad
پیاده سفر کردن
pads
پیاده سفر کردن
discharge
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
doctrine
اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
doctrines
اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
dismantle
پیاده کردن
dismantle
پیاده کردن موتور
dismantle
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantled
پیاده کردن
dismantled
پیاده کردن موتور
dismantled
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantles
پیاده کردن
dismantles
پیاده کردن موتور
dismantles
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantling
پیاده کردن
dismantling
پیاده کردن موتور
dismantling
پیاده کردن قطعات مونتاژ
cannibalised
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
disembark
پیاده کردن
disembarked
پیاده کردن
disembarking
پیاده کردن
disembarks
پیاده کردن
removal
از بین بردن برداشتن پیاده کردن
overhaul
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhaul
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauled
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
dismount
پیاده کردن
dismount
پیاده کردن یا شدن
dismount
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounting
پیاده کردن
dismounting
پیاده کردن یا شدن
dismounting
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounts
پیاده کردن
dismounts
پیاده کردن یا شدن
dismounts
پیاده کردن قطعات و وسایل
salvage
پیاده کردن کامل قطعات
salvaged
پیاده کردن کامل قطعات
salvages
پیاده کردن کامل قطعات
salvaging
پیاده کردن کامل قطعات
staking
پیاده کردن مسیر
administrative landing
پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
air landing
پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
beach gear
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
debarkation
تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
demodulation
پیاده کردن
detrain
از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
disassemble
پیاده کردن
disassemble
پیاده کردن موتور اتومبیل جداکردن
disassembly
پیاده کردن موتور
disassembly order
دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
disassembly order
روش پیاده کردن وسیله
disembarkation
به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
dismantlement
پیاده کردن
dosmount command
فرمان پیاده کردن
interim overhaul
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
peg out
کوبیدن میخ چوبی در زمین پیاده کردن
removable
قابل سوار و پیاده کردن
roll up
پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
set down
پیاده کردن
setting out
پیاده کردن نقشه
setting out
پیاده کردن مسیر
ship to shore
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
take down
پیاده کردن
take to pieces
پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
tractor group
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
transfer loader
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transit area
منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
unhorse
از اسب افتادن یا پیاده شدن اسب را از گاری یا درشگه باز کردن
unset
پیاده کردن
To implement a project.
طرحی را پیاده کردن
Other Matches
grenadier
سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
secondary landing
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
footer
پیاده رو
foot infantry
پیاده
infantry man
پیاده
afoot
پیاده
pignorate
پیاده
foot bridge
پل پیاده رو
foot bank
پیاده رو
pedestrian bridge
پل پیاده رو
foot slogger
پیاده
walks
پیاده رو
paths
پیاده رو
pedestrians
پیاده
pavement
پیاده رو
walkways
پیاده رو
impledge
پیاده
walkway
پیاده رو
peripatetic
پیاده رو
sidewalk
پیاده رو
ganway
پل پیاده رو
on of
پیاده
dismounted
پیاده
footpaths
پیاده رو
pedestrian
پیاده
walked
پیاده رو
walk
پیاده رو
sidewalks
پیاده رو
side walk
پیاده رو
footway
پیاده رو
infantry
پیاده
pavements
پیاده رو
footpath
پیاده رو
path
پیاده رو
hiked
پیاده روی
hikes
پیاده روی
foot passenger
پیاده پا رهسپار
kerbs
جدول پیاده رو
walkabouts
مسافرت پیاده
walkabout
مسافرت پیاده
pedestrianism
پیاده روی
hike
پیاده روی
to get off
پیاده شدن از
kerb
حاشیه پیاده رو
kerb
جدول پیاده رو
kerbs
حاشیه پیاده رو
skirmisher
پیاده نظام
impledge
پیاده شطرنج
implementation
پیاده سازی
wayfarers
مسافر پیاده
foot slugger
سرباز پیاده
zebra crossing
خط عابر پیاده
disembarkation
پیاده شدن
zebra crossings
خط عابر پیاده
armored infantry
پیاده زرهی
footpad
راهزن پیاده
armored infantry
پیاده مکانیزه
footsoldier
سرباز پیاده
wayfarer
مسافر پیاده
pawns
پیاده شطرنج
grabby
سرباز پیاده
demodulator
پیاده کننده
ganger
مسافر پیاده
walkabouts
گردش پیاده
get down
پیاده شدن
regiment of f.
هنگ پیاده
hiking
پیاده روی
banquette
نیمکت پیاده رو
pawned
پیاده شطرنج
pawning
پیاده شطرنج
pawn
پیاده شطرنج
disembark
پیاده شدن
alighting
پیاده شدن
promotion
ترفیع پیاده
promotions
ترفیع پیاده
disembarking
پیاده شدن
alighted
پیاده شدن
footbridge
پل پیاده روها
pedestrian crossing
گذرگاه پیاده
alight
پیاده شدن
infantry
سرباز پیاده
infantry
پیاده نظام
wayfaring
پیاده روی
pedestrian crossings
گذرگاه پیاده
footbridge
پل پیاده روی
alights
پیاده شدن
disembarked
پیاده شدن
mechanized
پیاده زرهی
on foot
به صورت پیاده
on foot
پای پیاده
disembarks
پیاده شدن
pad
دزد پیاده
rifle man
سرباز پیاده
to go on foot
پیاده رفتن
walkabout
گردش پیاده
to ride shanks's mare
پیاده رفتن
footbridges
پل پیاده روی
footbridges
پل پیاده روها
torero
گاوباز پیاده
to pad it
پیاده رفتن
pignorate
پیاده شطرنج
hump
پیاده روی
to pad the hoof
پیاده رفتن
knight of the road
راهزن پیاده
counterpawn
پیاده متقابل
pads
دزد پیاده
turnable foot bridge
پل پیاده رو گردان
foot infantry
پیاده نظام
foot passenger
مسافر پیاده
humping
پیاده روی
infantry man
سرباز پیاده
to pad aroad
پیاده رفتن
humps
پیاده روی
to walk . To go on foot.
پیاده رفتن
curbs
جلوگیری لبه پیاده رو
system implementation
پیاده سازی سیستم
in step
با سرعت پیاده روی
pathways
خط سیر جاده پیاده رو
infantryman
جمعی پیاده نظام
doughboy
سرباز پیاده نظام
foot soldier
سرباز پیاده نظام
curb
جلوگیری لبه پیاده رو
pathway
خط سیر جاده پیاده رو
curbed
جلوگیری لبه پیاده رو
infantrymen
سرباز پیاده نظام
advanced pawn
پیاده پیش رفته
pawn push
پیاده رانی شطرنج
treadway
پل برای عناصر پیاده
at walking pace
با سرعت پیاده روی
pedestrian guard rail
جانپناه برای پیاده رو
administrative landing
پیاده شدن اداری
poisoned pawn
پیاده زهراگین یا مسموم
infantrymen
جمعی پیاده نظام
unmounted
سوار نشده پیاده
pawn roller
پیاده رانی شطرنج
mechanized infantry
یکان پیاده مکانیزه
curbing
جلوگیری لبه پیاده رو
deplane
از هواپیما پیاده شدن
treadway bridge
پل عبور موقتی پیاده
infantryman
سرباز پیاده نظام
dismount
از اسب پیاده شدن
I wI'll get off here.
اینجا پیاده می شوم
walks
گردش پیاده گردشگاه
dogface
سرباز پیاده نظام
walked
گردش پیاده گردشگاه
walk
گردش پیاده گردشگاه
beaching party
گروه پیاده شونده
janizary
سرباز پیاده نظام
shins
پیاده وباسرعت رفتن
shin
پیاده وباسرعت رفتن
isolani
پیاده ایزوله شطرنج
light infantry
پیاده نظام سبک
light infantry
پیاده سبک اسلحه
dismounting
از اسب پیاده شدن
dismounts
از اسب پیاده شدن
landing ship
ناو نیرو پیاده کن
infantry
رسته پیاده نظام
landing forces
نیروهای پیاده شونده
mush
پیاده در برف سفرکردن
land vi
پیاده شدن رسیدن
grabby
نفر پیاده نظام
pawn promotion
ترفیع پیاده شطرنج
landing beach
ساحل پیاده شدن
fee pawn
پیاده ازاد شطرنج
drill marching
تمرین پیاده روی
night landing
پیاده شدن درساحل در شب
shoring
پیاده شدن در ساحل
dough boy
سرباز پیاده نظام
landing craft tank
ناو تانک پیاده کن
landing craft assault
قایق نیرو پیاده کن
to drop someone off
کسی را پیاده کرن
four powns attack
حمله چهار پیاده
panel formwork
قالببندی پیاده شونده
arcade
پیاده روی سرپوشیده
isolated pawn
پیاده ایزوله یا منفرد شطرنج
landing forces
نیروها پیاده شونده به ساحل
passed pawn
پیاده رونده یا پاسه شطرنج
foot guards
پیاده نظام های انگلستان
dismountable pack
بسته قابل پیاده سازی
landing attack
تک همراه با پیاده شدن به ساحل
volga gambit
گامبی ولگا در پیاده وزیرشطرنج
EXOR
پیاده سازی الکترونیکی تابع EX OR
air infantry
پیاده نظام محمول هوایی
OR function
پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
nondismountable pack
بسته غیرقابل پیاده سازی
torre attack
حمله توره در پیاده وزیرشطرنج
underpromote
ترفیع پیاده به غیر وزیر
colle system
سیستم کوله در پیاده وزیر
get off
رهایی یافتن پیاده شدن از
battalion landing team
تیم پیاده شونده گردانی
queen's pawn game
بازی پیاده وزیر شطرنج
debarkation net
تور پیاده شدن پرسنل
peonage
استفاده از سربازهای پیاده در خدمت
mounted infantry
سربازانی که در سفرسوارمیشوندولی پیاده می جنگند
prelanding
قبل از پیاده شدن از ناو
queen's pawn counter gambit
گامبی متقابل پیاده وزیرشطرنج
land
به خشکی امدن پیاده شدن
impact point
نقطه پیاده شدن باچتر
debarkation
پیاده شدن از کشتی یا هواپیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com