English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
The infantry attacked in waves . پیاده نظام بصورت موج ( موج) وار حمله کرد
Other Matches
grenadier سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
skirmisher پیاده نظام
foot infantry پیاده نظام
infantry پیاده نظام
infantryman جمعی پیاده نظام
dogface سرباز پیاده نظام
doughboy سرباز پیاده نظام
foot soldier سرباز پیاده نظام
infantrymen جمعی پیاده نظام
infantrymen سرباز پیاده نظام
janizary سرباز پیاده نظام
dough boy سرباز پیاده نظام
infantry رسته پیاده نظام
infantryman سرباز پیاده نظام
light infantry پیاده نظام سبک
grabby نفر پیاده نظام
foot guards پیاده نظام های انگلستان
air infantry پیاده نظام محمول هوایی
janissary ینی چری سرباز پیاده نظام
zouave یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
accompanying fire اتشی که پیاده نظام در زیران پیشروی میکند
phalanxes دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
phalanx دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
four powns attack حمله چهار پیاده
torre attack حمله توره در پیاده وزیرشطرنج
cross buck حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
disembarkation به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
detrain از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
velimirovic attack حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
counter riposte حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
dress left از چپ نظام یا از راست نظام
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
vortex breakdown/brust جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
rio treaty اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
picker دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
ond shot بیک حمله دریک حمله
hysteroid حمله تشنجی شبیه حمله
hysterogenic حمله تشنجی شبیه حمله
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
terrtorialize محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
overhauls پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
saddle bag خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
front line خط حمله خط حمله یادفاع
variable stroke پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
peach design نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
target date زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
vitrify بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
pomegrenate design طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
left d. نظام به چپ
chucks سه نظام
system نظام
trend نظام
chuck سه نظام
trends نظام
military نظام
chucked سه نظام
systems نظام
peacock طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
horseman سواره نظام
open system نظام باز
socialism نظام اشتراکی
code نظام نامه
chucked صفحه نظام
feudalism نظام زمینداری
cavalry سواره نظام
tax system نظام مالیاتی
military service نظام وفیفه
taylorism نظام تیلور
the military profession کار نظام
double standard نظام دو معیاری
chucks دستگاه نظام
chucks صفحه نظام
conscription نظام وفیفه
value system نظام ارزشها
serfdom system نظام رعیتی
mechanism of the organ نظام تشکیلات
price system نظام قیمتی
yeomanry سواره نظام
sensorium نظام حسی
welfare system نظام رفاهی
chuck دستگاه نظام
serfdom نظام رعیتی
exemption معافی نظام
regulations نظام نامه
systematization نظام دهی
system dynamics پویائی نظام
systems analysis نظام شناسی
dragoon سواره نظام
communism نظام اشتراکی
social system نظام اجتماعی
dragoons سواره نظام
underdetermined system نظام نامعین
price system نظام قیمت
serfdom نظام دهقانی
phonology نظام صوتی
horse سواره نظام
economic system نظام اقتصادی
cutter chuck سه نظام فرز
credit system نظام اعتباری
conversational system نظام محاورهای
system نظام سیستم
communist system نظام کمونیستی
colonial system نظام استعماری
collectivism نظام اشتراکی
cognitive system نظام شناختی
closed system نظام بسته
class system نظام طبقاتی
chuck wrench اچار سه نظام
systems نظام سیستم
delusional system نظام هذیانی
serviced نظام وفیفه
service نظام وفیفه
filing system نظام بایگانی
order نظام معماری
factory system نظام کارخانهای
educational system نظام اموزشی
dynamic system نظام پویا
dual price system نظام دو قیمتی
drill chuck سه نظام مته
serfdom system نظام سرفی
hand operated chuck سه نظام دستی
household system نظام خانوادگی
household system نظام تولیدخانوادگی
caste system نظام کاستی
jaw chuck سه نظام فک دار
agrarian system نظام ارضی
centralized system نظام متمرکز
action system نظام عمل
accounting system نظام حسابداری
man power مشمولین نظام
market system نظام بازار
communication system نظام ارتباطی
chucked دستگاه نظام
miniature system خرده نظام
mixed system نظام مختلط
mnemonic system نظام یادیار
modern system نظام نوین
modern system نظام جدید
military مربوط به نظام
musculature نظام عضلانی
landlordism نظام اربابی
chuck صفحه نظام
capitalist system نظام کاپیتالیسم
boring chuck سه نظام مته
incentive system نظام تشویقی
biosystem نظام زیستی
biological system نظام زیستی
binary system نظام دو نمادی
barter system نظام تهاتری
banking system نظام بانکداری
barter system نظام پایاپای
monarchical هواداری نظام شاهی
slacker فراری ازخدمت نظام
cosmos نظام عالم وجود
slackers فراری ازخدمت نظام
voting system نظام رای گیری
wage system نظام پرداخت دستمزد
voluntaryist مخالف نظام وفیفه
national service خدمت نظام وظیفه
to enter the military داخل نظام شدن
free enterprise system نظام تجارت ازاد
closed system نظام اقتصادی بسته
clamping chuck سه نظام بست دار
ironside نام سواره نظام
cavalry unit یکان سوار نظام
caste system نظام طبقهای منفصل
capitalist system نظام سرمایه داری
bimetallism نظام پولی دو فلزی
army regulation نظام نامه ارتشی
merit system نظام شایستگی نگر
constitutions نظام نامه مزاج
constitution نظام نامه مزاج
military service خدمت نظام وفیفه
conscripts مشمول نظام کردن
conscripting مشمول نظام کردن
conscripted مشمول نظام کردن
commercial banking system نظام بانکداری تجارتی
conscription law قانون نظام وفیفه
free enterprise system نظام اقتصاد ازاد
free economic system نظام اقتصاد ازاد
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
federal reserve system نظام فدرال رزرو
gold backing system نظام پشتوانه طلا
gold backing system نظام پایه طلا
extended family system نظام فامیلی گسترده
exchange rate system نظام نرخ ارز
gold currency system نظام پولی طلا
gold standard نظام پولی طلا
gold standard نظام پایه طلا
electrically operated chuck سه نظام با عملکرد الکتریکی
effective tax system نظام موثر مالیاتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com