English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
nascent پیدایش یافته
Other Matches
infrastructure پیدایش
genesis پیدایش
emersion پیدایش
birth پیدایش
appearance پیدایش
appearances پیدایش
births پیدایش
genesis کتاب پیدایش
thermogenesis پیدایش گرمادرتن
pathogeny پیدایش ناخوشی
It is a wonder that she showed up. چه عجب که پیدایش شد
embryogeny پیدایش جنین
spontaneous generation پیدایش خودبخود
bank genesis پیدایش دیواره
genetics علم پیدایش
odontogeny پیدایش دندان
calorification پیدایش گرما
osteogenesis پیدایش استخوان
embryogen پیدایش جنین
Nativity پیدایش ولادت
cosmogeny پیدایش و تکامل گیتی
matrixes جای پیدایش ماتریس
pedogenesis مبحث پیدایش جلگه
psychogony پیدایش روان یا خرد
psychogenesis پیدایش نیروی درونی
matrix جای پیدایش ماتریس
narcotism پیدایش حالت خواب
ovology گفتار در پیدایش تخم
prehuman پیش از پیدایش انسان
pathogenesis مبحث پیدایش ناخوشی
genetically ازلحاظ پیدایش واصل
phytogenesis پیدایش و تکامل گیاه
phytogeny پیدایش و تکامل گیاه
genetically موافق علم پیدایش
anthropogenesis مبحث پیدایش و تکامل بشر
anthropogenic مربوط به پیدایش و تکامل انسان
parostosis پیدایش استحوان در جای عوضی
polygenesis پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
anthropic مربوط به دوران پیدایش انسان
She wont show up today. امروز پیدایش نمی شود
biogenetic مربوط بمنشاء پیدایش موجودات زنده
protogenic وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
protogenetic وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
polygeny پیدایش نوع بشراز چند ازدواج جداگانه
hydro-electric وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydro electric وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
structured programming برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
genetic وابسته به پیدایش یا اصل هر چیز مربوط به تولید و وراثت
geomorphology علمی که درباره برجستگیهای سطح زمین وعلل پیدایش انها بحث میکند
findings یافته
finding یافته
mature economy تکامل یافته
porrect بسط یافته
structured ساخت یافته
full fledged تکامل یافته
full-fledged تکامل یافته
due out خاتمه یافته
downfallen زوال یافته
endrgized انرژی یافته
depauperate تقلیل یافته
installed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
done وقوع یافته
instinct with life روح یافته
instinct with force نیرو یافته
inserted <adj.> <past-p.> گسترش یافته
deployed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
nee تولد یافته
appointed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
applied <adj.> <past-p.> گسترش یافته
organized سازمان یافته
expanded بسط یافته
wany کاهش یافته
transmissive انتقال یافته
allocated اختصاص یافته
glorified تجلیل یافته
awakened اگاهی یافته
linked پیوند یافته
deployed گسترش یافته
extended تمدید یافته
waney کاهش یافته
past پایان یافته
tuned وفق یافته
matched تطبیق یافته
transferred انتقال یافته
abroad گسترش یافته
generalized تعمیم یافته
structured walkthroughs بررسیهای ساخت یافته
generalized coordinates مختصات تعمیم یافته
inning زمین باز یافته
generalized routine روال تعمیم یافته
formatted display نمایش شکل یافته
extended precision دقت توسعه یافته
extended memory حافظه توسعه یافته
systematized delusions هذیانهای نظام یافته
twice born تولدتازه روحانی یافته
endarch از مرکزبخارج امتداد یافته
reduced form فرم تقلیل یافته
mature soil خاک تکامل یافته
structured english انگلیسی ساخت یافته
structured design طراحی ساختار یافته
reduced mass جرم کاهش یافته
diminished [قوس تقلیل یافته]
generalized force نیروی تعمیم یافته
redivivus تولد تازه یافته
contd مخفف ادامه یافته
organized market بازار سازمان یافته
sort merge program پردازش تعمیم یافته
mature economy اقتصاد رشد یافته
linked subroutine زیربرنامه پیوند یافته
organises بازار سازمان یافته
bimanual بادودست انجام یافته
organizing بازار سازمان یافته
organizes بازار سازمان یافته
centralized design طراحی تمرکز یافته
developed contries ممالک توسعه یافته
allopatric بتنهایی وقوع یافته
finds چیز یافته مکشوف
organize بازار سازمان یافته
elaborated code رمز بسط یافته
reborn تولد تازه یافته
diminished : تقلیل یافته کاسته
organising بازار سازمان یافته
development system سیستم توسعه یافته
find چیز یافته مکشوف
ethnogeny گفتار در پیدایش نژادها مبحث مبادی نژادها
That is despised which is cheaply obtained. <proverb> ارزان یافته خوار است .
less developed countries کشورهای کمتر توسعه یافته
well ordered بنحو اکمل انجام یافته
the developed world جهان توسعه یافته [پیشرفته]
salvaging اموال نجات یافته از خطر
salvages اموال نجات یافته از خطر
salvaged اموال نجات یافته از خطر
salvage اموال نجات یافته از خطر
reborn تغییر حالت روحانی یافته
structured programming برنامه نویسی ساخت یافته
ramus قسمت بر امده واطاله یافته
structures coding برنامه نویسی ساخت یافته
ranker افسر ترفیع یافته افسرصفی
regenerating زندگی تازه و روحانی یافته
completes خاتمه یافته یا کامل شده
complete خاتمه یافته یا کامل شده
completed خاتمه یافته یا کامل شده
extended character set مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
fully formed character کاراکتر تمام شکل یافته
completing خاتمه یافته یا کامل شده
extendeo core حافظه چنبرهای توسعه یافته
Distribution تابع تعمیم یافته [ریاضی]
regenerate زندگی تازه و روحانی یافته
generalized function تابع تعمیم یافته [ریاضی]
content addressed نشامی یافته از روی محتوی
crumblings فاسد شده زوال یافته
human oriented language زبان ارایش یافته بشری
regenerates زندگی تازه و روحانی یافته
regenerated زندگی تازه و روحانی یافته
generalized reinforcer تقویت کننده تعمیم یافته
generalized planning برنامه ریزی تعمیم یافته
generalized inhibitory potential پتانسیل بازداشتی تعمیم یافته
abended خاتمه یافته بطور غیر عادی
after image یک کپی از داده که تغییر یافته است.
airborne بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
deployed مستقر گسترش یافته در روی زمین
developed market economy countries کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
new born زاییده شده تازه تولد یافته
ox man کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
substantiative بادلیل اثبات شده تجسم یافته
generations توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
blasetocyst جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
newton محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
generation توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
structured flowchart نمودار گردش کار ساخت یافته
alma mater مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
extends قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extend قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extending قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
ebcdic کدمبادله اطلاعات اعشاری با کددودوئی توسعه یافته
deformed reinforcing steel فولاد تقویت شده تغییر شکل یافته
basic plus نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
NetView معماری مدیریت شبکه توسعه یافته توسط IBM
aeolian soil خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
coextensive باهم دریک زمان ویک مکان بسط یافته
arrays ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
acoustic حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
array ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
gametophore سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
amiga مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط کمودور توسعه یافته اند
ethernet گونهای از اترنت توسعه یافته توسط DEC , Intel , xerox
standard bred اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
LAN Manager سیستم عامل شبکه توسعه یافته توسط ماکروسافت برای PC
gastraea رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
remedial maintenance باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
gastrea رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
biogenesis تکامل حیات پیدایش حیات
elegant programming نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
individualism اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
special degration نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
rarefaction جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
rill erosion این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
JPEG++ حالت توسعه یافته gPEG که بخ بخشهای تصویر امکان فشرده شدن متفاوت می دهند
extended code decimalinterchange coded binary کدمبادله اعشاری کد شده بصورت دودوئی توسعه یافته
enhancing سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com