Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (9 milliseconds)
English
Persian
dialectician
پیرو منطق استدلالی
Other Matches
propositional calculus
منطق گزاره ای
[ریاضی]
[منطق]
organum
کتاب منطق منطق ارسطو
formal logic
منطق صوری
[منطق]
adductive
استدلالی
argumentative
استدلالی
syllogistic
استدلالی
logical
استدلالی
logistic
استدلالی
discursory
استدلالی
ratiocinative
استدلالی
discursive
استدلالی
argumentive
استدلالی
dialectical materialism
فرضیهء استدلالی مارکس
apologetics
مدافعهء استدلالی از مسیحیت
logistic
منطق نمادی مربوط به منطق نمادی
female
استدلالی به همراه سوکتهایی که سوزنهای اتصال نری وارد آن می شوند
postulated
هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
postulate
هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
postulates
هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
postulating
هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
novum organum
منطق
logic
منطق
reason
منطق
reasons
منطق
rationale
منطق
inept
بی منطق
thereinafter
پیرو ان
pursuant
پیرو
follwer
پیرو
sequela
پیرو
succedaneous
پیرو
sequent
پیرو
sequacious
پیرو
secondary planet
پیرو
to heel
پیرو
satellite
پیرو
followers
پیرو
cohorts
پیرو
cohort
پیرو
slaves
پیرو
slaved
پیرو
satellites
پیرو
follower
پیرو
slave
پیرو
henchmen
پیرو
henchman
پیرو
slaving
پیرو
propositional logic
منطق گزارهای
dialectician
منطق دان
dialectics
منطق جدلی
current mode logic
منطق جریانی
double rail logic
منطق دو خطی
positive logic
منطق مثبت
mathematical logic
منطق ریاضی
novum organum
منطق بیکن
n level logic
منطق N سطحی
negative logic
منطق منفی
illogic
خلاف منطق
logic
منطق ریاضی
fuzzy logic
منطق نامعلوم
formmal logic
منطق صوری
formal logic
منطق صوری
formal logic
منطق رمزی
formal logic
منطق مجرد
to chop logic
منطق بافتن
logical positivism
منطق عملی
fluid logic
منطق سیلانی
logical empiricism
منطق عملی
cryptologic
منطق رمز
control logic
منطق کنترل
structural logic
منطق ساختی
logician
منطق دان
nonsense
خارج از منطق
proposition
گزاره
[منطق]
symbolic logic
منطق نمادی
symbolic logic
منطق رمزی
symbolic logic
منطق سمبلیک
frame
منطق اسکلت
threshold logic
منطق استانهای
single rail logic
منطق تک خطی
logicians
منطق دان
computer logic
منطق کامپیوتر
canonic
منطق اپیکوری
two level logic
منطق دوسطحی
boolean logic
منطق بولی
transistor transistor logic
منطق TTL
afortiori
با منطق محکمتر
affective logic
منطق عاطفی
sequential logic
منطق ترتیبی
shared logic
منطق اشتراک
shared resource
منطق اشتراکی
true-blue
پیرو متعصب
succedent
پیرو متعاقب
obedient to the law
پیرو قانون
shiite
پیرو شیعه
rightteous
پیرو شریعت
satellite processor
پردازشگر پیرو
platonist
پیرو افلاطون
leninist
پیرو لنین
adherents
تابع پیرو
disciple
پیرو هواخواه
platonic
پیرو افلاطون
adherent
تابع پیرو
sidekick
ادم پیرو
faddish
پیرو مد زودگذر
vassals
تابع پیرو
disciples
پیرو هواخواه
law-abiding
پیرو قانون
sidekicks
ادم پیرو
vassal
تابع پیرو
dialectically
مطابق قواعد منطق
reactionaries
مخالفت گرای بی منطق
inference rule
قواعد استنتاج
[منطق]
arithmetically
منطق قاعده حساب
arithmetic logic unit
واحد حساب و منطق
logistic
محاسبهای علم منطق
well advised
ازروی عقل و منطق
dialectology
علم منطق جدلی
reactionary
مخالفت گرای بی منطق
logic arithmetic unit
واحد منطق و حساب
shia
پیرو مذهب شیعه
wagnerite
پیرو واگنرموسیقیدان المانی
stoic
پیرو فلسفه رواقیون
episcopalians
پیرو کلیسای اسقفی
shiite
پیرو مذهب شیعه
stoical
پیرو فلسفه رواقیون
episcopalian
پیرو کلیسای اسقفی
slave mode
حالت پیرو یا برده
wesleyan
پیرو جان وسلی
socratic
پیرو حکمت سقراط
sunnite
پیرو مذهب سنت
realists
پیرو مکتب realism
conservatives
پیرو سنت قدیم
wagnerian
پیرو واگنرموسیقیدان المانی
partisan
حامی پیرو متعصب
partisans
حامی پیرو متعصب
epicures
پیرو عقیده اپیکور
realist
پیرو مکتب realism
pragmatist
پیرو فلسفه عملی
partizan
حامی پیرو متعصب
religionist
پیرو متعصب دین
conservative
پیرو سنت قدیم
epicure
پیرو عقیده اپیکور
master slave system
سیستم راهبر پیرو
classical
پیرو سبکهای باستانی
De Morgan's laws
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
truth table
جدول ارزش
[منطق]
[ریاضی]
denying the consequent
نفی تالی
[منطق]
[ریاضی]
To be amenable to reason .
اهل منطق ودلیل بودن
De Morgan's laws
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
rule of inference,
قواعد استنتاج
[منطق]
[ریاضی]
transformation rule
قواعد استنتاج
[منطق]
[ریاضی]
modus tollendo tollens
نفی تالی
[منطق]
[ریاضی]
malthusian
پیرو عقیده توماس مالتوس
kantian
وابسته به یا پیرو فلسفه کانت
governmentalize
پیرو و تابع قانون کردن
manichean
پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
pythagorean
پیرو یا وابسته به فلسفه فیثاغورث
sensualist
پیرو هوای نفس واحساس
rabbinist
پیرو خاخام هایاعلمای یهود
major party
حزب سیاسی پیرو درانتخابات
manichee
پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
to lead away
پیرو خود کردن کشیدن
to be at the foot of any one
پیرو یا شاگرد کسی بودن
follower
پیرو مذهب شیعه مقلد
atistotelian
وابسته به ارسطوشاگرد یا پیرو ارسطو
followers
پیرو مذهب شیعه مقلد
sensuous
پیرو محسوسات ولذات نفسانی
sensuously
پیرو محسوسات ولذات نفسانی
manichaean
پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
propositional calculus
حساب گزاره ای
[فلسفه]
[منطق]
[ریاضی]
propositional calculus
حساب گزاره ها
[فلسفه]
[منطق]
[ریاضی]
alethiology
قسمتی از منطق که باحقیقت سروکار دارد
platonize
پیرو فلسفه ایده الی شدن
traditionalists
پیرو روایات وسنن سنت گرای
traditionalist
پیرو روایات وسنن سنت گرای
cynic
بدبین وعیبجو پیرو مکتب کلبیون
cynics
بدبین وعیبجو پیرو مکتب کلبیون
shavian
پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
drum majorette
زنی که رهبر طبالان است پیرو موزیک
schoolman
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
pindaric
پیرو سبک مغلق نویسی شاعریونانی موسوم به
schoolastic
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
stalinize
کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
plato
منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
scholastically
موافق اصول اموزشگاهها مطابق منطق قدیمی ها طلبه وار
arithmetic logic unit
بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
dtl
Logic Transistor Diod منطق میکروالکترونیکی که براتصالات میان دیودهای نیمه هادی و ترانزیستور استواراست
alu
Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
evangelic
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelical
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
if and only if
اگر و تنها اگر
[ریاضی]
[منطق]
[کامپیوتر]
sunni
اهل سنت پیرو مذهب سنت
revisionism
روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
mathematical logic
منطق ریاضی
[ریاضی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com