Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
they rejected his proposition
پیشنهاد وی را رد کگردن پیشنهاد اورا نپذیرفتند
Other Matches
allotment advice
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
offers
پیشنهاد کردن پیشنهاد
offered
پیشنهاد کردن پیشنهاد
offer
پیشنهاد کردن پیشنهاد
proposal
پیشنهاد
proposals
پیشنهاد
purpose
پیشنهاد
purposes
پیشنهاد
recommendations
پیشنهاد
tendered
پیشنهاد
tenderest
پیشنهاد
tendering
پیشنهاد
overture
پیشنهاد
overtures
پیشنهاد
recommendation
پیشنهاد
tender
پیشنهاد
motion
پیشنهاد
bids
پیشنهاد
proposition
پیشنهاد
propositioned
پیشنهاد
propositioning
پیشنهاد
propositions
پیشنهاد
bid
پیشنهاد
proffers
پیشنهاد
plea
پیشنهاد
motioned
پیشنهاد
motioning
پیشنهاد
motions
پیشنهاد
pleas
پیشنهاد
proffer
پیشنهاد
proffered
پیشنهاد
proffering
پیشنهاد
overtures
پیشنهاد ها
offered
پیشنهاد
offers
پیشنهاد
proposals
پیشنهاد ها
offers
پیشنهاد ها
applications
پیشنهاد ها
overture
پیشنهاد
motion
[politic]
پیشنهاد
proposal
پیشنهاد
offer
پیشنهاد
offer
پیشنهاد
bidders
پیشنهاد
suggestions
پیشنهاد
application
پیشنهاد
suggestion
پیشنهاد
bidder
پیشنهاد
bids
پیشنهاد مزایده
bid
پیشنهاد حراج
suggester
پیشنهاد دهنده
bids
پیشنهاد خرید
bids
پیشنهاد دادن
offer curve
منحنی پیشنهاد
mover
پیشنهاد دهنده
bids
پیشنهاد کردن
bids
پیشنهاد مناقصه
bid
پیشنهاد خرید
suggests
پیشنهاد کردن
projected
پیشنهاد کردن
tendering form
ورقه پیشنهاد
tenderer
پیشنهاد دهنده
project
پیشنهاد پلان
bid
پیشنهاد مناقصه
bid
پیشنهاد کردن
project
پیشنهاد کردن
bid
پیشنهاد مزایده
bid
پیشنهاد دادن
suggesting
پیشنهاد کردن
firm offer
پیشنهاد ثابت
bids
پیشنهاد حراج
offeror
پیشنهاد دهنده
overbid
پیشنهاد زیادتر
proposer
پیشنهاد کننده
bidders
پیشنهاد دهنده
bidder
پیشنهاد کننده
bidder
پیشنهاد دهنده
propositioning
گزاره پیشنهاد
proposal form
فرم پیشنهاد
proposal of marriage
پیشنهاد عروسی
acceptance of offer
پذیرش پیشنهاد
acceptance of offer
قبولی پیشنهاد
propositioned
گزاره پیشنهاد
suggestible
پیشنهاد کردنی
bidders
پیشنهاد کننده
firm offer
پیشنهاد قطعی
counterbid
پیشنهاد متقابل
counter offer
پیشنهاد متقابل
proposition
گزاره پیشنهاد
propounder
پیشنهاد دهنده
offerer
پیشنهاد دهنده
propositions
گزاره پیشنهاد
suggested
پیشنهاد کردن
suggestions
پیشنهاد القاء
recommendations
نامه پیشنهاد
offered
پیشنهاد کردن
offer
پیشنهاد کردن
peace offerings
پیشنهاد صلح
advancing
پیشنهاد کردن
advance
پیشنهاد کردن
acceptance
تصویب یک پیشنهاد
acceptances
تصویب یک پیشنهاد
recommendation
نامه پیشنهاد
offers
پیشنهاد کردن
peace offering
پیشنهاد صلح
tendered
پیشنهاد دادن
suggestion
پیشنهاد القاء
tender
پیشنهاد دادن
tenderest
پیشنهاد دادن
tendering
پیشنهاد دادن
projects
پیشنهاد پلان
propounds
پیشنهاد کردن
propound
پیشنهاد کردن
proposing
پیشنهاد کردن
proposes
پیشنهاد کردن
proposed
پیشنهاد کردن
propose
پیشنهاد کردن
recommend
پیشنهاد کردن
recommending
پیشنهاد کردن
recommends
پیشنهاد کردن
offer to purchase
پیشنهاد خرید
propounding
پیشنهاد کردن
projected
پیشنهاد پلان
suggest
پیشنهاد کردن
projects
پیشنهاد کردن
to make overtures
پیشنهاد کردن
My advice is ...
پیشنهاد من این است ...
offer to purchase
پیشنهاد جهت خرید
offer for sale
پیشنهاد جهت فروش
proposal
پیشنهاد
[برنامه ای یا طرحی]
pull one's socks up
<idiom>
پیشنهاد عالی دادن
to hold out the olive branch
<idiom>
[پیشنهاد آشتی کردن]
Many explanations were proffered.
توضیحات بسیاری پیشنهاد شد.
request for proposal
تقاضا برای پیشنهاد
to pop the question
پیشنهاد عروسی کردن
to make a motion
پیشنهاد کردن بر ان شدن
proforma
پیشنهاد فروش کالا
proffers
تقدیم پیشنهاد کردن
tenderest
پیشنهاد ادای دین
ultimatum
اخرین پیشنهاد قطعی
ultimata
اخرین پیشنهاد قطعی
projects
طرح یا پیشنهاد کردن
project
طرح یا پیشنهاد کردن
tendering
تقدیم کردن پیشنهاد
proffered
تقدیم پیشنهاد کردن
proffering
تقدیم پیشنهاد کردن
bidden
خواندن پیشنهاد دادن
ultimatums
اخرین پیشنهاد قطعی
bidders
پیشنهاد دهنده در حراج
suggestion
افهار عقیده پیشنهاد
suggestions
افهار عقیده پیشنهاد
tenderest
پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tendered
پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tendering
پیشنهاد ادای دین
tendering
پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
proffer
تقدیم پیشنهاد کردن
tendered
پیشنهاد ادای دین
tendered
تقدیم کردن پیشنهاد
tender
پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tender
پیشنهاد ادای دین
tender
تقدیم کردن پیشنهاد
bidder
پیشنهاد دهنده در حراج
bid against
پیشنهاد بهتری دادن
consult
پیشنهاد خواستن از یک خبره
consults
پیشنهاد خواستن از یک خبره
projected
طرح یا پیشنهاد کردن
bidding
پیشنهاد مزایده کردن
tenderest
تقدیم کردن پیشنهاد
consulted
پیشنهاد خواستن از یک خبره
move
پیشنهاد کردن تغییر مکان
Please consider my suggestion.
لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید
propounding
پیشنهاد کردن ارائه دادن
propound
پیشنهاد کردن ارائه دادن
moved
پیشنهاد کردن تغییر مکان
propone
پیشنهاد کردن ارائه دادن
moves
پیشنهاد کردن تغییر مکان
hold forth
پیشنهاد کردن انتظار داشتن
propounds
پیشنهاد کردن ارائه دادن
mover
پیشنهاد کننده تکان دهنده
bids
پیشنهاد کردن توپ زدن
bid
پیشنهاد کردن توپ زدن
tenderer
پیشنهاد دهنده در مزایده یامناقصه
put in
تقاضا کردن پیشنهاد دادن
The suggestion didn't go down very well with our boss.
کارفرما این پیشنهاد را اصلا نپذیرفت.
to offer somebody a lift
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
to give somebody an ultimatum
به کسی آخرین پیشنهاد را دادن
[در معامله ای]
Why do you ridicule my suggestion?
چرا پیشنهاد مرا مسخره می کنی ؟
[Could I]
give you a lift?
[colloquial]
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
You yourself suggested it , didt you ?
مگر خودت نبودی که این پیشنهاد رادادی ؟
You can't refuse me that !
این
[درخواست یا پیشنهاد مرا]
را باید قبول کنید!
golden handshakes
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
take over bid
پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
golden handshake
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
centronics interface
واسط چاپ موازی که توسط Centronics Inc پیشنهاد شده است
Is your price offer ( quotation ) stI'll open ( valid ) ?
آیا پیشنهاد قیمت شما کماکان بقوت خود با قی است ؟
to suggest it is appropriate to do so
[matter]
پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد
[چیزی ]
In regard to the proposed changes I think we need more information.
در مورد تغییرات پیشنهاد شده من فکر می کنم ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم.
banns
اعلان پیشنهاد ازدواج درکلیساتا کسانی که اعتراضی به صلاحیت زوجین دارنداطلاع دهند
popular front
ائتلافی که احزاب غیر فاشیست در 5391در انترناسیونال کمونیست پیشنهاد شد و بر مبنای ان دولتهایی نیز در فرانسه واسپانیا روی کار امد
querying
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com