English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (41 milliseconds)
English Persian
preselect پیش بینی موضع کردن
Other Matches
position light علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
occupation of position اشغال موضع کردن
organizing مرتب کردن ارایش دادن موضع
organises مرتب کردن ارایش دادن موضع
organising مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizes مرتب کردن ارایش دادن موضع
assumed position موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
emplace جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
pug nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
fall back تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
septum حفرههای بینی پره بینی
schedules برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
scheduled برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
schedule برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
prediction از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
predictions از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
to read people's hands کف بینی کردن
anticipate پیش بینی کردن
auguring پیش بینی کردن
anticipates پیش بینی کردن
expected پیش بینی کردن
to blow one's nose بینی پاک کردن
forecast پیش بینی کردن
expecting پیش بینی کردن
expects پیش بینی کردن
dopes پیش بینی کردن
anticipated پیش بینی کردن
dope پیش بینی کردن
augurs پیش بینی کردن
forecasted پیش بینی کردن
prevision پیش بینی کردن
previse پیش بینی کردن
preparation پیش بینی کردن
anticipating پیش بینی کردن
expect پیش بینی کردن
second-guess پیش بینی کردن
foresee پیش بینی کردن
second guess پیش بینی کردن
preparations پیش بینی کردن
augured پیش بینی کردن
foresees پیش بینی کردن
miscalculating بدپیش بینی کردن
augur پیش بینی کردن
miscalculates بدپیش بینی کردن
miscalculated بدپیش بینی کردن
miscalculate بدپیش بینی کردن
second-guessed پیش بینی کردن
forecasts پیش بینی کردن
second-guessing پیش بینی کردن
second-guesses پیش بینی کردن
nose-picking انگشت کردن در بینی
to make provision پیش بینی کردن
plans پیش بینی کردن
foreshow پیش بینی کردن
prognosticate پیش بینی کردن
plan پیش بینی کردن
provide for in the budget در بودجه پیش بینی کردن
predicting قبلا پیش بینی کردن
predict قبلا پیش بینی کردن
miscalculates پیش بینی غلط کردن
miscalculate پیش بینی غلط کردن
miscalculated پیش بینی غلط کردن
miscalculating پیش بینی غلط کردن
predicts قبلا پیش بینی کردن
antedates پیش بینی کردن جلوانداختن
look forward to something <idiom> را لذت پیش بینی کردن
antedated پیش بینی کردن جلوانداختن
antedate پیش بینی کردن جلوانداختن
to provide for old age پیش بینی روزگارپیری را کردن
snuffles زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffling زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
foretaste ازمایش قبلی پیش بینی کردن
snuffled زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
forecasts براورد کردن از قبل پیش بینی
forecast براورد کردن از قبل پیش بینی
to p for a sum in the budget مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
forecasted براورد کردن از قبل پیش بینی
snuffle زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
extrapolates ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolating ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolate ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolated ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
lodgment or lodge موضع
positioned موضع
localities موضع
spots موضع
attack position موضع تک
spot موضع
locality موضع
emplacement موضع
site موضع
lodgment موضع
sited موضع
sites موضع
location موضع
locations موضع
position موضع
battle position موضع نبرد
turnabouts تغییر موضع
assumed position موضع فرضی
firing position موضع تیر
spots لکه موضع
displacement تغییر موضع
supplemental موضع تکمیلی
supplementary position موضع تکمیلی
block house موضع مستحکم
locality موضع مکان
occupation of position اشغال موضع
the seat of pain موضع درد
localization موضع یابی
deployment موضع صف ارایی
supplementary position موضع یدکی
selection of position انتخاب موضع
primary position موضع اصلی
primary position موضع ابتدایی
rendezvous area موضع انتظار
active site موضع فعال
lodgment موضع گیری
localities موضع مکان
inposition مستقر در موضع
inposition به موضع رفتن
secondary position موضع فرعی
secondary position موضع یدکی
spot لکه موضع
alternate position موضع فرعی
alternate position موضع یدکی
lodgement موضع گیری
punch position موضع منگنه
blocking position موضع سد کننده
position وضعیت موضع
delay position موضع تاخیری
defense position موضع پدافندی
emplacement موضع گرفتن
defense position موضع دفاعی
covered position موضع پوشیده
turnabout تغییر موضع
stand مکث موضع
positioned وضعیت موضع
emunctory مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
switch position موضع رابط دفاعی
switch position موضع دفاعی بینابین
posted محل ماموریت موضع
key position موضع حساس و مهم
localization of function موضع یابی کارکرد
post- محل ماموریت موضع
posts محل ماموریت موضع
post محل ماموریت موضع
supplementary موضع تکمیلی اضافی
confirmed location موضع تایید شده
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
outfield موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
dummies دروغی تقلبی موضع فریبنده
culminant درمرتفع ترین موضع کامل
dummy دروغی تقلبی موضع فریبنده
vomer استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
cheats موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
delay position موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
cheated موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheat موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
displacing جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaces جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaced جابجا شدن تغییر موضع دادن
displace جابجا شدن تغییر موضع دادن
permanent emplacement موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
foreland زمین جلوی موضع دماغه سنگر
long off موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
hip shoot تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
redoubt موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
olympic trench shooting مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
layig up position موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
anaglyph عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecast پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecasts پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
pass shooting شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
circle of position دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
disposition صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
caught with hand in the cookie jar <idiom> مچ کسی را گرفتن [بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
predicting interval فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
reference position محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
firing position موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
defilade درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
organisations سازمان دادن ارایش دادن موضع
organizations سازمان دادن ارایش دادن موضع
organization سازمان دادن ارایش دادن موضع
implied trust امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
noses بینی
rheum اب بینی
nozzles بینی
nozzle بینی
sniveling اب بینی
cross eye کج بینی
double vision دو بینی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com