Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
heater cathode	کاتد با رشته گرمساز
Other Matches
heater	رشته گرمساز
heaters	رشته گرمساز
heater current	جریان رشته گرمساز
heater voltage	ولتاژ رشته گرمساز
indirectly heated cathode	کاتد با رشته گرم ساز
heating unit	سازه گرمساز
null	رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills	حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill	حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
thready	رشته رشته باصدای باریک
cathode	کاتد
cathodes	کاتد
k	کاتد
fibrillation	رشته رشته سازی
fiberize	رشته رشته کردن
thread	رشته رشته شدن
threads	رشته رشته شدن
activation of a cathode	تحریک کاتد
arc cathode	کاتد قوسی
arc cathode	کاتد جرقهای
anticathode	انتی کاتد
ionic heated cathode	کاتد یونی
sputtering	کاتد پرانی
filament cathode	کاتد افروزهای
virtual cathode	کاتد مجازی
directly heated cathode	کاتد افروزهای
cold cathode	کاتد سرد
filamentary cathode	کاتد افروزهای
dynode	کاتد ثانوی
coaxial cathod	کاتد متحدالمرکز
emission efficiency	بازده کاتد
cathode sputtering	کاتد پرانی
cathode region	پهنه کاتد
cathode border	مرز کاتد
coated cathode	کاتد اندوده
thermionic cathode	کاتد گرم
hot cathode	کاتد ملتهب
hot cathode	کاتد گرم
incandescent cathode	کاتد ملتهب
dispenser cathode	کاتد جبران گر
mercury pool cathode	کاتد جیوهای
pool cathode	کاتد مایع
grid bias resistance	مقاومت کاتد
oxide cathode	کاتد اکسید اندود
hot cathode tube	لامپ با کاتد داغ
hot chathode rectifier	یکسوکننده با کاتد گرم
activated cathode	کاتد فعال شده
photo electric cathode	کاتد نور- برقی
incandescent cathode discharge	تخلیه کاتد ملتهب
cathode dark space	فضای تاریک کاتد
oxide coated cathode	کاتد اکسید اندود
b scope	صفحه کاتد رادار
incandescent metallic oxid cathode	کاتد اکسید فلزی
incandescent cathode lamp	لامپ کاتد ملتهب
cathode glow	فضای روشن کاتد
crookes dark space	فضای تاریک کاتد
hittorf dark space	فضای تاریک کاتد
hot cathode gas triode	لامپ سه قطبی با کاتد داغ
cathode heating time	مدت گرم سازی کاتد
grid cathode capacity	فرفیت بین شبکه و کاتد
gas triode	لامپ سه قطبی با کاتد داغ
gas tetrode	لامپ چهار قطبی با کاتد داغ
universal	قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
phototude	لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
triode	شیر ترمویونیک یا لامپ خلاء دارای سه الکترود کاتد اند وشبکه کنترل
sierra	رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
arteries	رشته
ranges	رشته
filaments	رشته
filament	رشته
chains	رشته
chain	رشته
ranged	رشته
artery	رشته
strand	رشته
filaria	رشته
funicle	رشته
ghaut	رشته
tatter	رشته رشته
reeve	رشته
seriated	رشته رشته
strands	رشته
thread	رشته
threads	رشته
catena	رشته
unifilar	یک رشته
coneatenation	رشته
fiber	رشته
range	رشته
trained	رشته
lines	رشته
suites	رشته
field	رشته
line	رشته
sequence	رشته
sequences	رشته
series	رشته
branches	رشته
branch	رشته
trains	رشته
fibres	رشته
fibre	رشته
suite	رشته
yarns	رشته
yarn	رشته
string	رشته
fields	رشته
fielded	رشته
train	رشته
spinneret	رشته ساز
system	رشته دستگاه
spinnerete	رشته ساز
empty string	رشته خالی
majored	رشته اصلی
major	رشته اصلی
yarns	رشته طناب
the province of science	رشته علمی
strobilation	تشکیل رشته
solid wire	سیم تک رشته
fibre	رشته علفی
train	رشته سلسله
character string	رشته دخشهای
character string	رشته کاراکتری
branches	رشته ساقه
branches	شعبه رشته
branch	رشته ساقه
branch	شعبه رشته
train of thought	رشته افکار
stup string	رشته تنظیم
copper strand	رشته مسی
craftsman trade	رشته فنی
fibres	رشته علفی
sequence of events	رشته حوادث
search string	رشته جستجو
yarn	رشته طناب
string handling	بکارگیری رشته
line	رشته بند
string	رشته کردن
null string	رشته تهی
string	رشته خالی
null string	رشته پوچ
noodle	رشته فرنگی
main sequence	رشته اصلی
lighting filament	رشته ملتهب
division	رشته [دانشی]
area	رشته [دانشی]
incandescent filament	رشته ملتهب
branch	رشته [دانشی]
optical fiber	رشته اپتیکی
symbol stringe	رشته نمادی
the province of science	رشته علوم
filum	رشته لیفی
filament resistor	مقاومت رشته
string length	طول رشته
filiform	رشته مانند
finespun	نازک رشته
finite series	رشته کراندار
ghat	رشته سلسله
string manipulation	دستکاری رشته
lines	رشته بند
string variable	متغیر رشته
guinea worm	کرم رشته
hair worm	کرم رشته
symbolic string	رشته علائم
field	رشته [دانشی]
train	یک رشته موج
range	رشته کوه
sequences	رشته ترتیب
specialities	رشته اختصاصی
speciality	رشته اختصاصی
sequence	رشته ترتیب
tracts	رد بپا رشته
tract	رد بپا رشته
nerve	رشته عصبی
nerves	رشته عصبی
spaghetti	رشته فرنگی
hot wire	رشته حرارتی
hot-wire	رشته حرارتی
hot-wired	رشته حرارتی
hot-wires	رشته حرارتی
hot-wiring	رشته حرارتی
computing	رشته کامپیوتر
ranges	رشته کوه
systems	رشته دستگاه
vermicelli	رشته فرنگی
systems	سلسله رشته
discipline	رشته علمی
disciplines	رشته علمی
disciplining	رشته علمی
system	سلسله رشته
specialty	رشته اختصاصی
rank	قطار رشته
ranked	قطار رشته
ranks	قطار رشته
ranged	رشته کوه
ridge	رشته تپه
ridges	رشته تپه
quartermaster	سر رشته دار
trains	یک رشته موج
bit string	رشته بیتی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com