Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (7 milliseconds)
English
Persian
hobbyhorse
کار تفریحی سرگرمی
Other Matches
social
تفریحی
sportive
تفریحی
what a lark
چه تفریحی
recreations
سرگرمی
avocation
سرگرمی
divertimento
سرگرمی
earnestness
سرگرمی
diversion
سرگرمی
recreation
سرگرمی
entertainments
سرگرمی
entertainment
سرگرمی
pastime
سرگرمی
divertissement
سرگرمی
pastimes
سرگرمی
sports
سرگرمی
sported
سرگرمی
sport
سرگرمی
amusement
سرگرمی
amusements
سرگرمی
diversions
سرگرمی
cabin cruisers
قایق تفریحی
dinghies
قایق تفریحی
sport fish
ماهیگیری تفریحی
dinghy
قایق تفریحی
cabin cruiser
قایق تفریحی
resourc
کار تفریحی
sportful
تفریحی خوشگذران
amusement park
پارک تفریحی
junket
سفر تفریحی
junkets
سفر تفریحی
amusement parks
پارک تفریحی
focal point
علاقه - سرگرمی
take up
<idiom>
شروع یک سرگرمی
faddle
سرگرمی موقتی
intentness
سرگرمی توجه
recreation therapy
سرگرمی درمانی
earnestly
باشوق و سرگرمی
fun
خوشمزگی سرگرمی
toy
سرگرمی بازیچه
toys
سرگرمی بازیچه
game
سرگرمی شکار
hobbies
مشغولیات سرگرمی
hobby
مشغولیات سرگرمی
sport
تفریحی سرگرم کردن
day sailer
قایق بادبانی تفریحی
sashay
راه پیمایی تفریحی
keelboat
قایق تفریحی لنگردار
ski tourer
اسکی باز تفریحی
sported
تفریحی سرگرم کردن
sports
تفریحی سرگرم کردن
yachtsman
صاحب کشتی تفریحی
yachting
مسافرت با قایق تفریحی
hacking
اسب سواری تفریحی
yachtsmen
صاحب کشتی تفریحی
parachute spinnaker
بادبان سه گوش قایقهای تفریحی
plinking
تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
powerboats
قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
scow
وته پهن قایق تفریحی
sports
نمایش تفریحی بازی کردن
powerboat
قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
to play for love
تفریحی یا عشقی بازی کردن
sport
نمایش تفریحی بازی کردن
sported
نمایش تفریحی بازی کردن
impresarios
مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
impresario
مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
craftshop
کارگاه هنرهای دستی تفریحی
donkey baseball
بیس بال تفریحی با الاغ
just for the hell of it
<idiom>
هویجوری
[بیخودی برای سرگرمی]
game
سرگرمی دوربازی بازی کردن
fun house
محل سرگرمی وتفریحات مختلف
day-tripper
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
day-trippers
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
played
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
plays
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
playing
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
play
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
sports
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
marinas
لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
dabbled
سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
marina
لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
sport
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
dabble
سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbling
سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
sported
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
dabbles
سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
craft
کشتی وسیله سرگرمی هنر دستی قایق
crafts
کشتی وسیله سرگرمی هنر دستی قایق
package shows
نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی
hacked
ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hack
ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hacks
ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
yaght club
باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
recreation
تفریح سرگرمی وسایل تفریح
recreations
تفریح سرگرمی وسایل تفریح
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com