Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English
Persian
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
Other Matches
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
honeycomb
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycombs
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
tray
جعبه دو خانه
trays
جعبه دو خانه
lady help
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
pantry
شربت خانه مخصوص لوازم سفره
pantries
شربت خانه مخصوص لوازم سفره
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
tricotine
پارچه زبر لباسی خانه خانه
homebody
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
envelope
وسیله جانبی مخصوص به چاپگربرای چاپ یک پاکت نامه ونه یک ورق کاغذ
envelopes
وسیله جانبی مخصوص به چاپگربرای چاپ یک پاکت نامه ونه یک ورق کاغذ
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
honey comb
خانه خانه کردن
cells
ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
cell
ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
cellular
لانه زنبوری خانه خانه
garde manger
سرد خانه اشپز خانه
weigh house
قپاندار خانه ترازودار خانه
bagnio
فاحشه خانه جنده خانه
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
range
یک خانه یا تعدادی خانه
ranged
یک خانه یا تعدادی خانه
ranges
یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
dishouse
بی خانه کردن
to bring to ruin
خانه خراب کردن
to keep house
خانه داری کردن
graticule
چهار خانه کردن
To rent(lease) a house.
خانه ای رااجاره کردن
to do up
خانه خراب کردن
houseclean
خانه راتمیز کردن
keep house
خانه داری کردن
housekeep
خانه داری کردن
upholster
مبلمان کردن خانه
houseclean
خانه تکانی کردن
pages
خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
paged
خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
to repair the roof
بام
[خانه]
را تعمیر کردن
page
خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
To collect (pack)the household goods.
اسباب خانه را جمع کردن
have over
<idiom>
شخصی را به خانه خود دعوت کردن
move in
به خانه تازه اسباب کشی کردن
To vacate a house.
خانه ای را خالی کردن ( بلند شدن از محل )
to go away
ترک کردن
[خانه یا شهر]
برای چند مدتی
to go to
ترک کردن
[خانه یا شهر]
برای چند مدتی
notepaper
کاغذ نامه نگاری
airdrop container
جعبه مخصوص بارریزی هوایی
tractor feed
روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
sandpit
جعبه شن و ماسه
[مخصوص بازی بچه ها]
sand box
جعبه شن و ماسه
[مخصوص بازی بچه ها]
flu box
جعبه مخصوص طعمههای خشک ماهیگیری
sandbox
[British]
جعبه شن و ماسه
[مخصوص بازی بچه ها]
pigeon-hole
خانه
shacks
خانه
quarterage
خانه
pigeon-holes
خانه
pigeon hole
خانه
housed
خانه
honeycombs
خانه خانه
alveolate
خانه خانه
furnace house
خانه
cell
خانه
honeycomb
خانه خانه
houses
خانه
tersellated
خانه خانه
within doors
در خانه
cells
خانه
lar
خانه
sockets
خانه
room
خانه
lares
خانه
socket
خانه
cloisonne
خانه خانه
rooms
خانه
houseroom
جا در خانه
housing
خانه ها
door-to-door
خانه به خانه
lodges
خانه
materfamilias
زن خانه
houseless
بی خانه
house
خانه
pieds-a-terre
خانه
i was under his roof
در خانه
domicile
خانه
pied-a-terre
خانه
domiciles
خانه
door to door
خانه به خانه
dwelling
خانه
dwellings
خانه
roommate
هم خانه
her house
خانه ان زن
roommates
هم خانه
unsheltered
<adj.>
بی خانه
double-fronted
خانه دو در
lodged
خانه
cellulated
خانه خانه
shack
خانه
her house
خانه اش
home
خانه
checkered
خانه خانه
homes
خانه
lodge
خانه
cellular
خانه خانه
shook
روکش چوب مخصوص جعبه یا مبل وغیره
workbag
کیف مخصوص وسایل کار جعبه خیاطی
housemothers
زن صاحب خانه
housemen
مرد خانه
builders
خانه ساز
laundry
رختشوی خانه
notbility
خانه داری
house of ill repute
فاحشه خانه
housemen
اهل خانه
housemen
مستخدم خانه
house of ill repute
جنده خانه
housewife
زن خانه دار
householders
مالک خانه
darkrooms
تاریک خانه
bordello
[American E]
جنده خانه
housemother
زن صاحب خانه
darkroom
تاریک خانه
laundries
رختشوی خانه
houseman
مرد خانه
manors
خانه بزرگ
vegetable soil
خانه باغی
houseman
مستخدم خانه
builder
خانه ساز
houseman
اهل خانه
householders
خانه دار
baby house
عروسک خانه
brothel
فاحشه خانه
chequer
خانه شطرنج
brothels
فاحشه خانه
call house
فاحشه خانه
pantries
ابدار خانه
whorehouse
فاحشه خانه
armoury
اسلحه خانه
pump house
تلمبه خانه
homework
تکلیف خانه
armouries
اسلحه خانه
pumping station
تلمبه خانه
pantry
ابدار خانه
housewife
خانم خانه
housewives
زن خانه دار
housewives
خانم خانه
manor
خانه بزرگ
eye socket
[خانه چشم]
ladies
رئیسه خانه
tanneries
دباغ خانه
tannery
دباغ خانه
next door
خانه پهلویی
chop house
خوراک خانه
pumping ststion
تلمبه خانه
lady
رئیسه خانه
houseproud
خانه سرفراز
custom house
گمرک خانه
loony bin
دیوانه خانه
grange
خانه ابرومندرعیتی
loony bins
دیوانه خانه
convalescent home
نقاهت خانه
digging
خانه منزل
granges
خانه ییلاقی
granges
خانه ابرومندرعیتی
luft
خانه فرار
lupanar
فاحشه خانه
homely
مثل خانه
Outside the house.
بیرون از خانه
housework
کار خانه
houseproud
دلخوش به خانه
powerhouse
موتور خانه
powerhouses
موتور خانه
houseroom
اتاق خانه
coach house
درشکه خانه
homes
بطرف خانه
homes
خانه دادن
mistress of the house
بانوی خانه
home
بطرف خانه
home
خانه دادن
lupanar
جنده خانه
reading room
قرائت خانه
secretariate
دبیر خانه
slaughterhouse
قصاب خانه
registry
دفتر خانه
mansion house
خانه ارباب
coffeehouse
قهوه خانه
materfamilias
بانوی خانه
coffee shop
قهوه خانه
coffee room
خوارک خانه
materfamilas
بانوی خانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com