English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (9 milliseconds)
English Persian
nondurable goods کالاهای بی دوام
soft goods کالاهای بی دوام
Search result with all words
consumer durables کالاهای مصرفی پر دوام
consumer nondurables کالاهای مصرفی بی دوام
nondurable consumer goods کالاهای مصرفی بی دوام
Other Matches
consolidation container کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
producer's goods کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
perishable goods کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
continuity دوام
permanencies دوام
stability دوام
perpetuity دوام
flimsy بی دوام
durability دوام
gaseous بی دوام
short-lived بی دوام
short lived بی دوام
perdurability دوام
weak کم دوام
of short continuance کم دوام
durante دوام
abidance دوام
substances دوام
substance دوام
incessancy دوام
lastingness دوام
limit fatigue stress حد دوام
loughness دوام
memnetary کم دوام
toughness دوام
permanence دوام
weaknesses کم دوام
weakest کم دوام
weaker کم دوام
permanency دوام
senectitude دوام
endurance دوام
short life کم دوام
flimsier بی دوام
resistance دوام
continuance دوام
flimsiest بی دوام
quick fading بی دوام
strengths دوام
subsistence دوام
lives دوام
strength دوام
subsistance دوام
life دوام
viable قابل دوام
holdouts دوام آوردن
holdout دوام آوردن
life cycle چرخه دوام
viability قابلیت دوام
endurance limit حد دوام مصالح
brittle بی دوام زودشکن
fallal چیزبی دوام
fugacious بی دوام زودریز
horary بی دوام زودگذر
stock-cars قدرت و دوام
it had a short life کم دوام بود
lastingly بطور با دوام
weaknesses سست کم دوام
persistency دوام سماجت
wear دوام کردن
weak سست کم دوام
lasts دوام کردن
lasts دوام داشتن
lasted دوام کردن
lasted دوام داشتن
contiguous پیوستگی دوام
last دوام کردن
last دوام داشتن
ruggedization با دوام سازی
wears دوام کردن
perennate دوام یافتن
weakest سست کم دوام
weaker سست کم دوام
fugitive بی دوام زودگذر
fugitives بی دوام زودگذر
stock-car قدرت و دوام
standing دوام شهرت
stock car قدرت و دوام
perennate دوام اوردن
persistence دوام ماندگاری
rated fatigue limit حد دوام نامی
semiannual دارای دوام شش ماهه
to stand out دوام یاایستادگی کردن
producer durable equipment تجهیزات با دوام تولیدی
outwear بیشتر دوام کردن
falderal چیزبی بهاوبی دوام
outlive بیشتر دوام اوردن
outlived بیشتر دوام اوردن
outlives بیشتر دوام اوردن
outliving بیشتر دوام اوردن
hang on ادامه دادن دوام داشتن
run دوام یافتن ادامه دادن
stand out دوام اوردن ایستادگی کردن
ruggedize محکم وبا دوام ساختن
runs دوام یافتن ادامه دادن
lasts دوام داشتن طول کشیدن
lasted دوام داشتن طول کشیدن
last دوام داشتن طول کشیدن
galleta چمن با دوام جنوب امریکا و مکزیکو
to stand the test برای مدت زیاد دوام آوردن
to stand the test of time برای مدت زیاد دوام آوردن
public goods کالاهای عمومی
goods receiving کالاهای دریافتی
goods inwards کالاهای دریافتی
luxury goods کالاهای تجملی
goods intake کالاهای دریافتی
goods in transit کالاهای عبوری
labor intensive goods کالاهای کاربر
necessities کالاهای ضروری
durables کالاهای بادوام
consumer goods کالاهای مصرفی
imports کالاهای وارداتی
luxury goods کالاهای تشریفاتی
intermediate goods کالاهای واسطه
intermediate goods کالاهای واسطهای
merit goods کالاهای مطلوب
merit goods کالاهای ایده ال
investment goods کالاهای سرمایهای
hazardous goods کالاهای خطرناک
inwards goods کالاهای وارداتی
mixed goods کالاهای مختلط
goods on consignment کالاهای امانی
heavy goods کالاهای سنگین
exports کالاهای صادراتی
producer goods کالاهای تولیدی
producer goods کالاهای سرمایهای
differentiated products کالاهای متفاوت
supporting goods کالاهای حمایتی
Consumer ( consrmers ) goods . کالاهای مصرفی
producer's goods کالاهای مولد
visibles کالاهای مرئی
consumables کالاهای مصرفی
consumption goods کالاهای مصرفی
complementary goods کالاهای مکمل
commercial items کالاهای تجارتی
differentiated products کالاهای ناهمگن
substitute goods کالاهای جانشین
prohibited goods کالاهای ممنوعه
proprietary goods کالاهای اختصاصی
purpose made کالاهای خاص
fancy goods کالاهای تجملی
attractive goods کالاهای جذاب
available goods کالاهای موجود
expendable supplies کالاهای مصرفی
social good کالاهای اجتماعی
social good کالاهای عمومی
spot goods کالاهای موجود
capital goods کالاهای سرمایهای
durable goods کالاهای بادوام
collective goods کالاهای جمعی
to have stood the test of time برای مدت زیاد دوام آورده باشد
outdare تحریک بجنگ کردن دوام اوردن دربرابر
secondhand goods کالاهای دست دوم
goods intake کالاهای درحال تحویل
perishable goods کالاهای فاسد شدنی
commodity loading بارگیری کالاهای مختلف
competitive goods کالاهای مورد رقابت
principle of exclusion در مورد کالاهای خصوصی
free list صورت کالاهای بی گمرک
consumer durable goods کالاهای مصرفی بادوام
finished goods کالاهای اماده فروش
service stock اماد و کالاهای جنگی
prohibited goods کالاهای منع شده
durable consumption goods کالاهای مصرفی بادوام
semi luxury goods کالاهای نیمه تجملی
semi finished goods کالاهای نیمه ساخته
semi durable goods کالاهای نیمه بادوام
stock market بورس کالاهای مختلف
finished goods کالاهای ساخته شده
fabrication کالاهای ساخته شده
goods receiving کالاهای درحال تحویل
spot goods کالاهای اماده تحویل
soft goods کالاهای مصرف شدنی
man made goods کالاهای ساخت بشر
visibles کالاهای قابل رویت
nonessential goods کالاهای غیر اساسی
stock accounting حساب کالاهای موجود
goods inwards کالاهای درحال تحویل
damaged shipments کالاهای اسیب دیده
stock markets بورس کالاهای مختلف
overdue goods کالاهای تحویل نشده
intermediate stock کالاهای نیمه تمام
catalogue فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogs فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
Goods to declare همراه داشتن کالاهای گمرکی
index of consumer prices شاخص قیمت کالاهای مصرفی
Nothing to declare همراه نداشتن کالاهای گمرکی
ten cent store فروشگاه دارای کالاهای ارزان
cataloged فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
silk manufactures of home کالاهای ابریشمی ساخت میهن
excise taxes مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
consumer price index شاخص قیمت کالاهای مصرفی
extreport trade صادرات مجدد کالاهای وارداتی
catalogued فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
surpluses مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
surplus مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
marketable goods کالاهای قابل عرضه به بازار
job lots کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com