English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
garb کسوت فاهر
Other Matches
liveried در کسوت
protagonists پیش کسوت
protagonist پیش کسوت
ringmasters پیش کسوت
ringmaster پیش کسوت
ace پیش کسوت
aces پیش کسوت
defrock خلع کسوت روحانی کردن
unfrock از کسوت روحانی خارج شدن
appearance فاهر
rinds فاهر
outsides فاهر
outside فاهر
superficial فاهر
ostensible فاهر
apparent فاهر
squalid بد فاهر
guises فاهر
rind فاهر
sensation فاهر
sensations فاهر
surfaced فاهر
externals فاهر
surfaces فاهر
external فاهر
surface فاهر
appearances فاهر
mien فاهر
guise فاهر
semblable فاهر
manifest فاهر
faces فاهر
the outward state فاهر
face فاهر
superficies فاهر
manifested فاهر
manifesting فاهر
groomed فاهر
externally فاهر
exteriority فاهر
on the surface در فاهر
manifests فاهر
guize فاهر
the out ward eye چشم فاهر
surfaced رویه فاهر
surface رویه فاهر
outsight فاهر بینی
similitude بیرون فاهر
simulation فاهر سازی
to make ones a فاهر شدن
to out ward seeming برحسب فاهر
trumpery خوش فاهر
turned out فاهر لباسیکهفردیبرتندارد
simulations فاهر سازی
hues تصویر فاهر
pro forma از لحاظ فاهر
hermaphrodites خنثی فاهر
look فاهر شدن
looked فاهر شدن
looks فاهر شدن
spring فاهر شدن
springs فاهر شدن
in outward show بصورت فاهر
hermaphrodite خنثی فاهر
seems فاهر شدن
the outward man انسان فاهر
outside appearance صورت فاهر
personal appearance وضع فاهر
outward show صورت فاهر
surfaces رویه فاهر
turn up فاهر شدن
turn-ups فاهر شدن
seem فاهر شدن
seemed فاهر شدن
outward show نمایش فاهر
affecter فاهر ساز
hue تصویر فاهر
merged دشمن فاهر شد
face فاهر منظر
outwardly برحسب فاهر
formalist فاهر پرست
faces فاهر منظر
appearance فاهر نمایش
aspects صورت فاهر
nominally بصورت فاهر
appearances فاهر نمایش
semblance صورت فاهر
aspect صورت فاهر
habit مشرب فاهر
exposed فاهر شده
settings وضع فاهر
gloss جلوه فاهر
setting وضع فاهر
habits مشرب فاهر
to keep up appearances حفظ فاهر کردن
pro forma منباب فاهر فاهری
prima facie evidence مدرک به فاهر قاطع
pro forma برای صورت فاهر
phantasm فاهر فریبنده سایه
develops فاهر کردن عکس
seeming فاهر نما زیبایی
affectedly از روی فاهر سازی
for a sake برای حفظ فاهر
judge by appearances حکم به فاهر کردن
of the surface در صورت فاهر از بیرون
on the surface درصورت فاهر از بیرون
outward things جهان برونی یا فاهر
develop فاهر کردن عکس
resurfaced دوباره فاهر شدن
resurface دوباره فاهر شدن
verisimilar دارای فاهر حقیقی
resurfaces دوباره فاهر شدن
phantoms منظر فاهر فریبنده
phantom منظر فاهر فریبنده
the outer man وضع فاهر شخص
exposure فاهر شدن عکس
show up <idiom> فاهر شدن ،رسیدن
outed رفتن فاهر شدن
exposures فاهر شدن عکس
out رفتن فاهر شدن
out- رفتن فاهر شدن
turn up <idiom> به طور ناگهانی فاهر شدن
deponont در فاهر مجهول و در باطن معلوم
paradoxical در فاهر مهمل و درواقع درست
acronichal فاهر شونده در غروب افولی
stuffed shirt ادم خوش فاهر وتوخالی
acronical فاهر شونده در غروب افولی
stuffed shirts ادم خوش فاهر وتوخالی
scarious دارای فاهر خشک وپلاسیده
cycles بصورت متناوب فاهر شدن
hued دارای فاهر ونمای مخصوص
notations که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
notation که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
aspect روش فاهر سازی چیزی
reasonable and probable cause علت معقول و به فاهر درست
projects فاهر کردن نشان دادن
projected فاهر کردن نشان دادن
aspects روش فاهر سازی چیزی
opportunity target هدفی که غیرمنتظره فاهر میشود
project فاهر کردن نشان دادن
to evolve a fact چگونگی امری را فاهر کردن
cycles :بصورت دورانی فاهر شدن
specious دارای فاهر زیبا وفریبنده
look فاهر بنظرامدن مراقب بودن
looked فاهر بنظرامدن مراقب بودن
looks فاهر بنظرامدن مراقب بودن
rounding ایجاد یک حرف با فاهر بهتر
cycle :بصورت دورانی فاهر شدن
cycle بصورت متناوب فاهر شدن
sterling فاهر وباطن یکی واقعی
cycled :بصورت دورانی فاهر شدن
cycled بصورت متناوب فاهر شدن
successive آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
developer فاهر کننده عکس توسعه دهنده
developers فاهر کننده عکس توسعه دهنده
i did it for show برای نمایش یا فاهر ان کاررا کردم
pop up <idiom> غیر منتظره یا ناگهانی فاهر شدن
page نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
paged نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
pages نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
deusexmachina شخص یا چیزی که بطور غیرمترقبه فاهر میشود
whited ادم بد باطن و خوش فاهر چیز گرانبها
disposure درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
outwardness کیفیت فاهر دلبستگی بچیزهای خارجی یامادی
proteranthous دارای گلهاییکه قبل از برگ فاهر گردد
clothes horse کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد
exteriorize بصورت فاهرفهمیدن یا فهاندن صورت فاهر یا وجودخارجی دادن
exposure در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
textualism اهمیت دادن به لفظ یا معنی فاهر انتقاد لفظی
exposures در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
prints فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
clothes horses کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد
formalism اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
exposes در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
expose در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
print فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
printed فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
exposing در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
transient وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
latensification تقویت عکس فاهر شده عکاسی بوسیله مواد شیمیایی
generations زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
transients وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
generation زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
clustering مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
previewer خصوصیاتی که به کاربر امکان می دهند تا فاهر کاغذ را پیش از چاپ ببیند
timed تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
VBScript مجموعه دستورات برنامه نویسی که در یکک صفحه وب معمولی فاهر می شوند,
times تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
mysticism مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
debutant نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود
time تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
damask سیاهی و یارنگی که براثر خوردگی روی فولاد صیقلی فاهر میشود
drop down menu منویی که زیر عنوان منور دیگر در هنگام انتخاب فاهر میشود
wire frame model نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
response و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد
blue key نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
thunderhead توده ابری که حاشیه اش سفیداست وقبل از رعد وبرق دراسمان فاهر میشود
cursor علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
cursors علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
responses و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com