English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
ortorian کسیکه شرکت در خواندن بنماید
Other Matches
symposiast کسیکه در بزم شرکت میکند
colonist کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
colonists کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
quarterfinalist کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
to pack a jury جورکردن و برگزیدن اعضای هئیت منصفه بدانسان که طرافداری از شخص بنماید
mediaevalist کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
lilts اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
lilt اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
stripper کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company شرکت مادر شرکت مرکزی
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
read head هد خواندن راس خواندن
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
head crash برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
extends فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
body corporate شرکت شرکت سهامی
business group شرکت سهامی [شرکت]
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
whom کسیکه
gospeller کسیکه
one who کسیکه
dragman کسیکه
blessed is he who کسیکه
long shot کسیکه درمسابقات
minimalist کسیکه خرسنداست
whomso بهر کسیکه
constructionist کسیکه قانون
introspectionist کسیکه معتقد به
stalker کسیکه میخرامد
obstructionist کسیکه برای جلوگیری
jogger کسیکه اهسته می دود
joggers کسیکه اهسته می دود
benedick کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
pall bearer کسیکه در همراهی با جنازه
tugger کسیکه کوشش وتقلامیکند
euphuist کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
misogynists کسیکه از زن بیزار است
nob کسیکه از طبقات بالاباشد
scaler کسیکه مقیاس بکارمیبرد
wonder worker کسیکه معجزه میکند
figurant کسیکه باجمع میرقصد
rumormonger کسیکه شایعه میسازد
nobs کسیکه از طبقات بالاباشد
snorter کسیکه خرناس میکشد
heliophobe کسیکه ازافتاب بیزاراست
misogynist کسیکه از زن بیزار است
hylicist کسیکه معتقد به مادیات است
embracer کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
negroid کسیکه خون سیاهان در او باشد
personator کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
pledger کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
proselyte کسیکه تازه بدینی واردشود
songwriter کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
processionist کسیکه با دستهای راه میافتد
fruitarian کسیکه با میوه زندگی میکند .
waxer کسیکه موم مالی میکند
speller کسیکه لغت را هجی میکند
stargazer کسیکه به ستاره ها خیره شده
griper کسیکه مرتب شکایت میکند
elephantiac کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
weaner کسیکه بچه را از شیر میگیرد
faunist کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
fruiter کسیکه درخت میوه میکارد
paralogist کسیکه قیاس نادرست میسازد
sweater کسیکه عرق میکند پلوور
sweaters کسیکه عرق میکند پلوور
winegrower کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
non entity کسیکه بودونابوداو یکی است
gossiper کسیکه شایعات بی اساس میدهد
watchers کسیکه پاسداری و نظارت میکند
sitter کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
sitters کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
gigman کسیکه درشکه تک اسبه دارد
scapegoats کسیکه قربانی دیگران شود
watcher کسیکه پاسداری و نظارت میکند
paradoxist کسیکه سخنهای متناقض میگوید
falconer کسیکه با شاهین شکار میکند
gunfighter کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
night walker کسیکه در خواب راه میرود
first nighter کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
nightwalker کسیکه شب در خواب راه میرود
presentee کسیکه چیزی باوعرضه شده
symposiarch کسیکه جلسهای را اداره میکند
paperhanger کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
depositor کسیکه پول در بانک میگذارد
libertines کسیکه پابند مذهب نیست
ghost-writers کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
autodidact کسیکه پیش خود میاموزد
chain smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smokers کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
browser کسیکه جسته وگریخته میخواند
cessionary کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
fillbelly کسیکه درکاری حریص باشد
ghost-writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
libertine کسیکه پابند مذهب نیست
malaprop کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
lobbyer کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
liveryman کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
light sleeper کسیکه خوابش سبک است
revenant کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
sandbagger کسیکه کیسه شن بکار برد
falconers کسیکه با شاهین شکار میکند
soliloquist کسیکه باخود حرف میزند
soliloquizer کسیکه باخود حرف میزند
contrapuntist کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
pranksters کسیکه شوخی زننده کند
deadhead کسیکه بدون بلیط سوار
somnambulistic کسیکه درخواب راه میرود
purse bearer کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
lobbyist کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
pseudologist کسیکه مرتبا دروغ میگوید
pseudologer کسیکه مرتبا دروغ میگوید
demonist کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
prankster کسیکه شوخی زننده کند
lobbyists کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
inductee کسیکه وارد خدمت شده
progress chaser کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
irreligionist کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
non abstainer کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
landsman کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
loiter :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
wool stapler کسیکه تجارت پشم خام میکند
lumberjack کسیکه الوار وتیر اره میکند
hemiplegic کسیکه نیم بدنش فلج است
malapropian کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
hylotheist کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
loiterer کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
misanthropist کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
irrepressible joy کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
mumbler کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
knobbler کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
knocker up کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
spoilsports کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
interpolator کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
my neighbour at dinner کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
milch cow کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
lumberjacks کسیکه الوار وتیر اره میکند
heteroclite کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
spoilsport کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
jailŠetc کسیکه زندان خانه اوشده است
loitering :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
loiters :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
moonlighter کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
loitered :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
sadistically کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
covenantee کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
undertakers کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
dabster کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
undertaker کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
death watch پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
vacuist کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
sadist کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
demonstrationist کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
color bearer کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
conventionalist کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
smatterer کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
rock scorpion کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
revelationist کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
air controlman کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
ambidexter کسیکه هردودست بخوبی درفرمان اوباشد
sadistic کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
bedder لله کسیکه بچه را خواب میکند
undertaking کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
canonist کسیکه قانون شرع یا شرعیان بداند
vouchee کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
prisoner at the bar کسیکه در نزد دادگاه متهم است
prison bird کسیکه زندان خانه او شده است
syllogist کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
octoroon کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
gainer کسیکه سود میبرد استفاده کننده
nonunion کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
free thinker کسیکه دارای فکر ازاد بوده
pone کسیکه ورق بازی رابر میزند
orthoepist کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
garreteer کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
the observed of all observers کسیکه توجه همه سوی اوست
head liner کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
whitener شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
end gatherer کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
weekender کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com