Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
English
Persian
sneaker
کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
sneakers
کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
Other Matches
flaxen
کتانی
toadflax
گل کتانی
flaxy
کتانی
peanuts
رنگ کتانی
peanut
رنگ کتانی
lingerie
ملبوس کتانی
inkle
نوار کتانی
mutch
کلاه کتانی
list slippers
کفش کتانی
flaxen
کتانی رنگ
inkle
قیطان کتانی
linen
پارچه کتانی
lockram
نوعی پارچه کتانی
drabbet
نوعی پارچه کتانی
tennis shoe
تنیس کفش کتانی
forfars
یکجور پارچه کتانی ضخیمforelady
gingham
نوعی پارچه پنبهای یا کتانی
reline
پارچه کتانی تازه دوختن
surplice
ردای کتانی سفید وگشادکشیشان
cotton duke
بافت ساده پنبهای یا کتانی
surplices
ردای کتانی سفید وگشادکشیشان
rochet
جبه کتانی گشاد اسقفان وراهبان
woof
پارچه کتانی دارای پود کردن
woofs
پارچه کتانی دارای پود کردن
canvas
پارچه کتانی جهت لفاف فرش
cambric
نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
lurkingly
دزدکی
privy
دزدکی
stealthy
دزدکی
stealthiest
دزدکی
stealthier
دزدکی
sneaking
دزدکی
furtive
دزدکی
snoopy
دزدکی
slinky
دزدکی
slinkiest
دزدکی
slinkier
دزدکی
by stealth
دزدکی
linenfold
[پارچه های کتانی برای آذین قاب]
poacher
شکارچی دزدکی
leered
نگاه دزدکی
sheep's eye
نگاه دزدکی
leer
نگاه دزدکی
poachers
شکارچی دزدکی
leers
نگاه دزدکی
leering
نگاه دزدکی
lurked
دزدکی عمل کردن
lurking
دزدکی عمل کردن
lurks
دزدکی عمل کردن
lurk
دزدکی عمل کردن
poaches
دزدکی شکار کردن
poached
دزدکی شکار کردن
poach
دزدکی شکار کردن
sneaks
دزدکی حرکت ه کردن
sneaked
دزدکی حرکت ه کردن
peeped
نگاه دزدکی طلوع
peeping
نگاه دزدکی طلوع
peeps
نگاه دزدکی طلوع
peep
نگاه دزدکی طلوع
sneak
دزدکی حرکت ه کردن
slopped
هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopping
هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slop
هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
stealth
خفیه کاری حرکت دزدکی
slinks
نظر چشمی نگاه دزدکی
skulk
گروه دزدکی حرکت کردن
skulked
گروه دزدکی حرکت کردن
skulking
گروه دزدکی حرکت کردن
slinking
نظر چشمی نگاه دزدکی
trinket
دزدکی وزیرجلی کار کردن
trinkets
دزدکی وزیرجلی کار کردن
skulks
گروه دزدکی حرکت کردن
slink
نظر چشمی نگاه دزدکی
slinking
گام های دزدکی سقط شده
slink
گام های دزدکی سقط شده
suborn
دزدکی ومحرمانه چیزی کسب کردن
slinks
گام های دزدکی سقط شده
to steal in or out
دزدکی داخل شدن یابیرون امدن
slinking
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slinks
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slink
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
canvases
پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
canvas
پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
he is going
میرود
i had no idea he was going
که او میرود
the train runs without a stop
میرود
presumedly
احتمال میرود
if he goes
اگر او میرود
the probability is
احتمال میرود
it wont wash
اگرانرابشویندرنگش میرود
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
denim
پارچه کتانی راه راه و زبر
denims
پارچه کتانی راه راه و زبر
in all probability
احتمال کلی میرود
bleeder
کسی که خونش میرود
bleeders
کسی که خونش میرود
neck or nothing
یا سر میرود یا کلاه می اید
pussyfoot
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
saltigrade
کارتنهای که باجست وخیزراه میرود
where does this road lead to
این راه بکجا میرود
churchgoer
کسی که مرتب به کلیسا میرود
he made a show of goung
چنان وانمودکردکه گویی میرود
moviegoer
کسی که اغلب به سینما میرود
it promisews to be easy
امید میرود اسان باشد
grifter
فروشندهای که بهمراه سیرک میرود
Does this train go to ... ?
آیا این قطار به ... میرود؟
such goods will sell very high
اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
nightwalker
کسیکه شب در خواب راه میرود
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
Where does this road lead to?
این جاده به کجا میرود؟
the scale preponderates
کفه ترازو پایین میرود
somnambulistic
کسیکه درخواب راه میرود
night walker
کسیکه در خواب راه میرود
moviegoers
کسی که اغلب به سینما میرود
churchgoers
کسی که مرتب به کلیسا میرود
indiaman
کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
cat burglar
<idiom>
دزدی که از دیوار بالا میرود
apostrophe
که درموارد زیر بکار میرود
apostrophes
که درموارد زیر بکار میرود
pneumatometer
الت سنجش هوایی که در یک دم به شش فرو میرود
chaperons
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
lapboard
تختهای که بعنوان میز تحریربکار میرود
chaperone
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperones
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
lakh
سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
fuller's earth
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
studs
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
lampron
چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
Which bus goes to the town centre?
کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
it may be presumed that
احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
day-trippers
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
day-tripper
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
She will only date you if you ...
او
[زن]
فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
chaperon
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
companion hatchway
راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
companion ladder
نردبانی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
When is the bus to Pimlico?
چه وقت اتوبوس به شهر پیملیکو میرود؟
weekender
کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
playgoer
ادمی که قالبا بنمایش میرود نمایشرو
blacktop
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
parotid duct
لولهای که از غده بنا گوشی بدهان میرود
toddy
شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
deliver the goods
<idiom>
موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
shirt-tails
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
shirt-tail
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
dacoit
راهزن سلاحدارهندی یابرمهای که بادسته راهزنان میرود
gatecrashers
کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
wisha
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
breaking point
سرحدی که پس از آن شخص اختیاراز دست میدهد و یا از جا در میرود
toddies
شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
boring tubes
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
bathometer
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
fucus
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
crosse
چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
baby siphon
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
he walks as if he were drunk
چنان راه میرود که گویی مست است
gatecrasher
کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
bay leaf
برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
property master
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
nuggar
بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
propety man
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
flag stones
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
baseboard
چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
man a bout town
ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
aniseed
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
inoculum
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
hypodermic syringe
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
jacana
پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
balbriggan
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
gasogene
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
aquaplane
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
mudflats
زمین صاف گلی که هنگام برکشند زیر آب میرود
mudflat
زمین صاف گلی که هنگام برکشند زیر آب میرود
remittance man
کسیکه بامید دریافت پول ازکسان خود بغربت میرود
roller bandage
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
windlasses
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
thyratron
پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
windlass
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
down
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
Molotov cocktail
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktails
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
the smoking gun
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
in flagrante delicto
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
serinette
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
bow compass
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
poetaster is pejorative word
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
laniard
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
drier
ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
stop bath
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
manrope
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
mashy
نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
dental floss
نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
kelvin tube
لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
toluene
مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
splint
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
dry pack
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
chucks
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
jelutong
ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
distemper
ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
caliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com