English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (3 milliseconds)
English Persian
adhesion کشش سطحی دوسیدگی
Other Matches
adherence دوسیدگی
gripping power دوسیدگی
surficial swellings بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
topsoil خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
shallowest کم اب سطحی
shallower کم اب سطحی
surface سطحی
surfaced سطحی
shallows کم اب سطحی
surfaces سطحی
skin deep سطحی
low level سطحی
superficiality سطحی
acrotic سطحی
planar سطحی
decahedral ده سطحی
shallow foundation پی سطحی
shallow کم اب سطحی
sketchiest سطحی
sketchy سطحی
sketchier سطحی
sketchily سطحی
superficial سطحی
skin-deep <idiom> سطحی
surface water اب سطحی
statical moment لنگر سطحی
surface charge بار سطحی
polyhedral چند سطحی
surface burst ترکش سطحی
surface burning احتراق سطحی
suface wind باد سطحی
sheet washing فرسایش سطحی
skin effect اثر سطحی
sorption جذب سطحی
one level memory حافظه یک سطحی
pentahedral پنج سطحی
n level logic منطق N سطحی
ground swell موج سطحی
heptahedral هفت سطحی
hexahedral مکعب شش سطحی
hexahedron جسم شش سطحی
horizontal curve پیچ سطحی
impact burst ترکش سطحی
interfacial force کشش سطحی
interfacial tension کشش سطحی
surface tensity کشش سطحی
surface irrigation ابیاری سطحی
low level winds بادهای سطحی
multi level چند سطحی
multilevel چند سطحی
surface contact rectifier یکسوکننده سطحی
surface corrosion خوردگی سطحی
surface creep خزیدن سطحی
surface targets هدفهای سطحی
surface tension کشش سطحی
trihedral سه روی سه سطحی
topdress سطحی ریختن
top soil خاک سطحی
surface width عرض سطحی
surface treatment اندود سطحی
surface treatment اسفالت سطحی
surface treatment روکش سطحی
surface soil خاک سطحی
surface reverbration برگشتهای سطحی
surface detection اکتشاف سطحی
surface detection راداراکتشافی سطحی
surface drains زهکشهای سطحی
surface dressing پوشش سطحی
split-level چند سطحی
surface erosion فرسایش سطحی
surface evaporation تبخیر سطحی
surface inflow اب سطحی ورودی
surface leakage نشت سطحی
surface moisture رطوبت سطحی
surface ornament تزیینات سطحی
two level store انباره دو سطحی
surface outflow اب سطحی خروجی
surface treatment عملیات سطحی
surfaces سطحی جلادادن
surfaced سطحی جلادادن
surface سطحی جلادادن
singes سوختگی سطحی
singeing سوختگی سطحی
singed سوختگی سطحی
singe سوختگی سطحی
dodecahedral دوازده سطحی
superficially بطور سطحی
area load بار سطحی
adsorbent جاذب سطحی
adsorption کشش سطحی
blanket grouting تزریق سطحی
bounding mine مین سطحی
adsorption جذب سطحی
smattering دانش سطحی
flesh wound زخم سطحی
floating mine مین سطحی
free moisture رطوبت سطحی
evaporation تبخیر سطحی
pier پایه و سطحی
extensive agriculture کشاورزی سطحی
piers پایه و سطحی
adhesion جاذبه سطحی
epilimnion اب لایه سطحی
extensive cultivation زراعت سطحی
formal logic قضاوت سطحی
dodecahedron دوازده سطحی
puppy love عشق سطحی و زودرس
topdress بطور سطحی پاشیدن
surface decarburization کربن گیری سطحی
surface integral انتگرال سطحی [ریاضی]
skim بطور سطحی خواندن
antisurface ضد عناصر سطحی شناوردشمن
Band-Aids چارهی سطحی و موقتی
adhesion force نیروی کشش سطحی
adhesion کشش سطحی پیوستگی
scorches بطور سطحی سوختن
singe بطور سطحی سوختن
singed بطور سطحی سوختن
singeing بطور سطحی سوختن
singes بطور سطحی سوختن
to skim ones the news به اخبارنگاهی سطحی کردن
Band-Aid چارهی سطحی و موقتی
scorch بطور سطحی سوختن
skimmed بطور سطحی خواندن
surface fusion welding جوشکاری ذوبی سطحی
skims بطور سطحی خواندن
superficiality دانش سطحی بیمایگی
adsorb جذب سطحی کردن
subsurface navigation ناوبری زیر سطحی
capital widening افزایش سطحی سرمایه
hydrology بررسی ابهای سطحی
in a perfunctory manner بطور سرسری یا سطحی
density of surface charge چگالی بار سطحی
carburize سخت گرداندن سطحی
magnetic surface charge بار سطحی مغناطیسی
case harden سخت گردانی سطحی
crazing ترک برداری سطحی
hard surfacing سخت گردانی سطحی
octahedron جسم هشت سطحی
case hardening سخت گردانی سطحی
hokum نمایش سطحی وبد
heptahedron جسم هفت سطحی
multilevel sort ترتیب چند سطحی
runoff coefficient ضریب جریان سطحی
hard surface سخت کردن سطحی
sciolistic دارای اطلاعات سطحی
hard face سخت کردن سطحی
subaerial واقع در قسمت سطحی خاک
street inlet دریچه ورود فاضلاب سطحی
carboard architecture [مدل طراحی با سطحی صاف]
multi level planning برنامه ریزی چند سطحی
maximum surface temperature درجه حرارت سطحی حداکثر
surface reverbration امواج برگشتی سطحی رادار
skim sweeping پاک کردن سطحی مینها
hard facing alloy الیاژ سخت گردانی سطحی
once-over <idiom> یک نگاه سطحی به کسی انداختن
kopfring حلقه مخصوص ترکش سطحی بمب
kitsch پر نمایش و پر لاف و گزاف ولی سطحی
chireugi ضربه زدن با دست تماسی-سطحی
skimmer الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
salt bath case hardening سخت گردانی سطحی حمام نمک
sciolism اطلاعات ومعلومات سطحی شارلاتان بازی
base surge ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
sciolist دانشمندنما دارای اطلاعات سطحی شارلاتان
wisenheimer کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
weisenheimer کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
bedrock سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
ground glass نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
generatrix نقطه یا خط یا سطحی که سبب احداث خط یا سطح یاجسمی میشود
greenwash نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
geodeticline کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
geodetical کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
paraboloid سطحی که در اثر گردش جسم شلجمی بدور خود تشکیل میگردد
skims سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
break even point نقطه سربسر سطحی از تولیدکه در ان سطح کل درامدبنگاه با کل هزینه ان برابربوده و سود بنگاه صفر است
skim سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
rood مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
tetrahedron جسم چهار سطحی چهار ضلعی
storm water فاضلاب ناشی از بارندگی فاضلاب سطحی
physical inspection بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
edp پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی
tack coat چسب اندود اندود سطحی
polyhedric چند وجهی چند سطحی
gulls هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gull هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
iron law of wage قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com